فاخره فراهانی، مدرس دانشگاه، در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، به بحث درباره شرقشناسی و اهداف پژوهشهای شرقشناسان و نقد دیدگاههای آنان پرداخت و گفت: شرقشناسی به مجموعه مطالعاتی گفته میشود که غربیها درباره تاریخ، زبان، آداب و رسوم، سنتها و دین کشورهای شرقی و عمدتاً اسلامی انجام میدهند. شرقشناسی غربیها با اهداف گوناگونی از جمله اهداف تبشیری، استعماری و علمی صورت میگیرد. از زمان آشنایی غرب با میراث دینی شرق، بیشتر شاهد اهداف تبشیری هستیم و شاید امروزه اهداف استعماری استشراق، نمود بیشتری داشته باشد.
شرقشناسی؛ در اختیار اهداف تبشیری مسیحیت و استعماری دولتهای غربی قرار دارد
وی افزود: هدف اولیه شرقشناسان که تبشیری بود، با انگیزه منصرف کردن مسلمانان از دینشان و جذب کردن آنها به آیین مسیحیت صورت میگرفت. مباحثی که مستشرقان، بیشتر به آن میپردازند، مباحث و مطالعات قرآنی همانند تاریخ قرآن، نزول، قرائات، تدوین و نگارش قرآن کریم است. شرقشناسی علیرغم اینکه در ظاهر به عنوان یک رشته علمی یا یک دانش محض است، اما ابزاری است که غالباً در اختیار اهداف تبشیری مسیحیت و استعماری دولتهای غربی قرار میگیرد.
فراهانی ادامه داد: بنابراین میتوانیم بگوئیم زیربنای اسلامپژوهی مستشرقان را دیدگاه و نگرش آنها نسبت به قرآن کریم و پیامبراسلام(ص) تشکیل میدهد. با توجه به نگاه شرقشناسان به پیامبر(ص) و وحی، ما میتوانیم نگاه آنها را در رابطه با صحت وحیانیت قرآن هم بسنجیم. مثلاً برخی از مسشرقان از زمان آشنایی با وحی قرآنی و حتی تا زمان معاصر، قرآن را مجموعهای از سخنان سخیف و کمارزش برمیشمردند و اسلام را مجموعهای از بدعتها میدانستند.
برخی شرقشناسان میخواهند پرده بر روی حقایق قرآنی بکشند
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: این مجموعه از مستشرقان سعی میکردند به دلایل تبشیری، پرده محکمی بر روی حقایق قرآنی بکشند و جایگاه قرآن و اسلام را پائین بیاورند و میتوانیم بگوئیم گروهی از مسشرقان که نتوانستند یا نخواستند وحیانی بودن معارف قرآن را قبول کنند یا منشأ و مصدر الهی آن را بپذیرند که واقعاً این قرآن توسط یک فرد امی و درس ناخوانده مطرح شده است؛ تصمیم گرفتند که نظریات گوناگونی را نسبت به مصدر قرآن ارائه بدهند.
وی افزود: یکی از این نظریات، نظریه نبوغ است که برطبق این نظریه، پیامبراسلام(ص) بزرگترین نابغه تاریخ معرفی میشود و اینکه ایشان به عنوان یک نابغه توانسته است بدون استمداد از وحی الهی، یک دین بزرگ را طراحی کند و نتیجه بحث آنان این است که پیامبر(ص) اصلاً رسول نیست، بلکه یک نابغه است و دین اسلام را خودش طراحی کرده است.
فراهانی ادامه داد: در نقد این نظریه باید گفت؛ بزرگترین نوابغ تاریخ، بزرگترین کاری که توانستهاند انجام دهند یک کشف علمی بوده است و این کار با بارها خطا و تکرار صورت گرفته است اما پیامبر اسلام هرگز این سعی و خطا را نداشتند و قرآن را مورد اصلاح و بازنگری قرار ندادند و به وسیله همین تعالیم هم توانستند مردم را به دین اسلام جذب کنند و به همین دلیل است که ما قرآن را یک معجزه میدانیم نه یک کشف علمی که با سعی و خطا بهدست آمده باشد.
تشابهات قرآن، تورات و انجیل، بهدلیل مصدر الهی آنان است
وی ادامه داد: از طرفی دیگر، برخی از مستشرقان معتقدند که نیازی نیست ریشه دین اسلام را در ادیان پیشین بررسی کنیم یا پیامبراسلام(ص) را یک نابغه بدانیم، بلکه میتوانیم ایشان را یک مصلح اجتماعی قلمداد کنیم و پیامبر(ص) کسی است که وضع زندگی مردم در مکه و فاصله طبقاتی را مشاهده کرده و از اینکه ثروتمندان بر افراد سطح پائین تحکم میکنند، بسیار رنج میکشیده است و از این جهت برای از بین بردن این فاصله طبقاتی، متوسل به اهرم معنوی اعتقاد به روز قیامت، حساب و کتاب و... میشود تا از این طریق بر مردم حکومت و ریاست داشته باشد.
وی در نقد این دیدگاه مستشرقان گفت: انذار و تبشیر پیامبر اسلام(ص) نشان میدهد، بیشترین اهتمام ایشان، نه امر دنیا و معیشت مردم بلکه توجه به امر آخرت و زندگی معنوی آنان بود. البته دین اسلام، امور دنیوی و اصلاح اجتماعی را کنار نمیگذارد اما مسلماً اهتمام به امور معنوی بیش از توجه به امور مادی است و این مسئله در همه آیات و احکام قرآنکریم قابل مشاهده است.
فراهانی عنوان کرد: جمع زیادی از مستشرقان هم هستند که پذیرفتهاند که معارف قرآنی خیلی فراتر از این است که فردی بتواند خودش آنها را بیان کرده باشد یا برگرفته از مطالبی باشد که خودش به آن رسیده است؛ لذا میگویند قرآن مقتبس از تعالیم تورات و انجیل است و شباهتهایی که بین قرآن، تورات و انجیل وجود دارد، بهخصوص در داستانهای قرآنی بررسی میکنند و میگویند که منبع قرآن، تورات و انجیل بوده است و پیامبر اسلام(ص) از روی این دو کتاب، قرآن را نوشته است.
وی در نقد این نظریه گفت: اگر بپذیریم هرسه کتاب قرآن، تورات و انجیل، کتب آسمانی و نازل شده از سوی خداوند هستند مسلماً پارهای اشتراکات در این کتب دیده میشود و این مشابهتها فقط در پارهای از داستانها دیده میشود اما در رابطه با آیاتالاحکام، اخلاقیات، و توضیحات مربوط به آخرت، قرآن کاملتر از تورات و انجیل است، اما چون هرسه کتاب، مصدر الهی دارند این مشابهتها هم وجود دارد؛ هرچند که تورات و انجیلی که امروزه در دسترس هستند، کتبی تحریف شده میباشند.
گلدزیهر میخواهد یهودیت را برتر از اسلام جلوه دهد
وی خاطرنشان کرد: افرادی همانند برنارد لوئیس که یهودی است و مونگمری وات از جمله کسانی هستند که چنین اعتقادی دارند. برخی از مستشرقان هم تلاش میکنند مصدر و منشأ قرآن را فرهنگ، باورها، عقاید و آداب و رسوم مردم جزیرةالعرب معرفی کنند؛ یعنی مردمی که معاصر پیامبر(ص) بودند و پیامبر(ص)، آن فرهنگ معاصر خود و بازماندههای ادیان توحیدی و یا شرکآمیز را با هم ترکیب کرده و یک کیش و آئین جدیدی را به وجود آورده است.
فراهانی این دیدگاه شرقشناسان را اینگونه به نقد کشید که عمدهترین فرهنگی که مردم جزیرةالعرب داشتند، زندهبهگور کردن دختران، جنگ و خونریزی، شرک و بتپرستی بود؛ پس آیا میتوان گفت فرهنگی که سراسر قتل و غارت است منشأ پیدایش قرآن است در حالیکه سراسر آیات قرآن، در در تضاد با این باورها و عقاید جاهلی و فرهنگی است.
این مدرس دانشگاه اظهار کرد: برخی همانند گلدزیهر هم هستند که علاوه بر اینکه وحیانی بودن قرآن را قبول ندارند، معتقدند که بعد از وفات پیامبر اسلام(ص) قرآن دچار تحریف هم شده است و اختلاف قرائتهای زیادی را به قرآن نسبت میدهند، بدین معنی که قرآن به صورتهای مختلفی خوانده شده است و این نتیجه اجتهاد صحابه یا قاریان قرآن بوده است، درنتیجه قرآن تحریف شده است اما باید دانست که ایگناس گلدزیهر، فیلسوفی یهودی است که هدف اصلیاش از طرح این نظریات این است که یهودیت را دینی برتر از اسلام جلوه دهد و بدین طریق تحریفهایی که در کتاب تورات صورت گرفته است را به قرآن هم نسبت دهد.
برخی هم اعتقاد دارند که پیامبر(ص) یک ساحر بوده است و به واسطه سحر توانسته است مردم را شیفته خود کند تا بتواند زعامت و ریاست مردم را بر عهده بگیرد. در این باره باید گفت قرآن معجزه است و با سحر متفاوت است. معجزه از ریشه عجزة و به معنی ناتوانی است ولی ممکن است کسانی بتوانند سحر و جادو را انجام دهند و دلیل اعجاز قرآن هم این است که زمانی که قرآن تحدی میکند و میگوید اگر میتوانید کتابی همانند قرآن بیاورید؛ هیچکس توانایی انجام چنین کاری را ندارد.
یکی از ویژگیهای اسلام نسبت به دیگر ادیان، جامعیت اسلام است
وی افزود: در کنار این مسشرقانی که چنین اهدافی که بزرگترین این اهداف، تبشیری و استعماری بود را داشتند، افرادی همانند موریس بوکای فرانسوی که هدف علمی داشت و واقعاً اعتقاد دارد که قرآن، وحی صریح الهی است که توسط جبرئیل بر پیامبراسلام(ص) نازل شده است نیز وجود دارد. تعداد دیگری از مستشرقان بر این باورند که مفاهیم و معانی قرآن بر قلب پیغمبر(ص) نازل میشده است و پیامبر این را با الفاظ خود بیان میکرده است و مخالف عقیده ماست که معتقدیم حتی صورت الفاظ هم عین وحی است.
فراهانی تأکید کرد: یکی از ویژگیهای اسلام نسبت به مسیحیت، و بهطور کلی ادیان دیگر، جامعیت اسلام است. قرآن در همه مسائل به اظهارنظر پرداخته است. براین اساس، یکی از راههای دور کردن مردم از اسلام، زشت کردن و ناقص کردن این دین در نزد مردم بوده است و این همان نکتهای است که مستشرقان بر روی آن دست میگذارند و به این واسطه میخواهند مردم را از اسلام به سمت مسیحیت دعوت کنند.
آغاز استشراق به فتح اندلس برمیگردد
این استاد دانشگاه درباره اهدافی که مسشرقان دنبال میکنند گفت: از واژه شرقشناسی فهمیده میشود که باید کار مستشرقان، یک وجهه علمی داشته باشد اما این هدفی نیست که به وضوح در کارهای مسشرقان و از جمله قرآنپژوهی آنان مشاهده کنیم؛ چون هدف استشراق از زمان آغاز خود که به فتح اندلس برمیگردد و غربیها با اسلام و قرآن آشنا میشوند؛ پس گرفتن اراضیشان بوده است که به وسیله مسلمانان فتح شده است و در تصرف مسلمانان بوده است. از این جهت، آنان به شناختن زبان عربی و ترجمه قرآن روی آوردند که بتوانند با اسلام مقابله کنند.
وی ادامه داد: اهداف اکثر شرقشناسان از همان ابتدا، علمی محض نبوده است؛ کما اینکه کتابهایی که در آن زمان نوشته شده است هنوز در کتابخانه مستشرقین وجود دارد و به آن استناد میشود. بنابراین میتوانیم بگوئیم که هدف اصلی استشراق، اهداف تبشیری و استعماری است و البته نمیتوان این مسئله را به صورت مطلق مطرح کرد چون کسانی هم هستند که دارای هدف علمی بودهاند.
وی تأکید کرد: افرادی همانند هانری کوربن هم هستند که مدتهای زیادی برای شناختن اسلام و حقیقت قرآن با علامه طباطبایی(ره) جلساتی داشتند ولی اسلام را فقط به عنوان دینی که سرشار از حقایق و لطایف هست قبول میکردند و هرگز هم مسلمان نشدند. بنابراین در آثار شرقشناسان، هدف تبشیری یعنی مسلمانان را از دین خودشان را درآوردن و به آئین خود کشاندن که از ابتدا به خاطر مقابله با اسلام بوده است و در دوره معاصر، حالت استعماری به خود گرفته است تا بتوانند کشورهای شرقی را تحت سیطره خود در بیاورند، بیشتر مشهود است.