کد خبر: 1353571
تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱۳۹۲ - ۰۸:۴۸
نگاهی به وضعیت اسلام در آفریقا/2

تأثیر استعمار اروپا در جلوگیری از گسترش اسلام در آفریقای جنوبی

شعب خارجی: در شماره دوم از سلسله مقالات «اسلام در آفریقا» ضمن بررسی چگونگی ورود اسلام به قاره سیاه، به نقش استعمار اروپا در جلوگیری از پیشرفت این دین در جنوب آفریقا اشاره می‌شود.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) شعبه آفریقا، نخستین ارتباط اسلام با مردم افریقا زمانی بود که رسول گرامی اسلام، حضرت محمد(ص) گروهی از مسلمانان را به منطقه حبشه(اتیوپی) اعزام داشت.

همین‌طور اولین زمان ورود اسلام به شمال آفریقا به سال 639 بعد از میلاد می‌رسد که مصر دروازه آشنایی با اسلام بود و کم کم این دین در سراسر حوزه شمال قاره تا مغرب گسترش یافت.
تا آغاز قرن هشتم میلادی شمال آفریقا به اسلام گروید. دومین دوران رشد و نفوذ اسلام در حوزه سواحل غربی به سمت جنوب صحرای آفریقا و از جنوب تا کمربند سودان و منطقه نیل راه یافت. به نحوی که در نیمه قرن بیستم، گفته می‌شد که از هر سه نفر آفریقایی، دو نفر مسلمان هستند؛ یعنی تأکید بر این احساس مسلمانان که آفریقا قاره اسلام است و بسیاری از آگاهان ابراز عقیده نموده‌اند که گسترش اسلام در آفریقا، همچون گسترش آتش در خرمن بوده است.
در این میان، نقش تجارت و مهاجرت‌های اقتصادی را در توسعه اسلام در قاره باید مهم شمرد. از سوی دیگر در حوزه سواحل شرقی آفریقا، اسلام از طریق تجار عرب برخاسته از سرزمین‌های عرب‌زبان منطقه خاورمیانه و نیز خلیج فارس وارد کشورهای ساحلی شد و البته گسترش اسلام در آفریقای مرکزی نیز اتفاق افتاد اما نه مانند مناطق شرقی وغربی آفریقا.


توسعه اسلام در جنوب آفریقا به واسطه مهاجرت‌های تجاری

آنچه دراین میان قابل تامل است، اینکه گسترش اسلام در شمال آفریقا از طریق فتح و پیروزی صورت گرفت اما در جنوب قاره و بطور کلی آفریقای سیاه بواسطه مهاجرت‌های تجاری توسعه یافت.
پروفسور «علی مزروعی» در کتاب «The Africans,ATriple Heritage » می‌نویسد: «نشر دین اسلام در قاره آفریقا به‌طور کل همچون شکل هلال وارونه بود. اسلام در شمال وغرب و شرق که شامل شاخ آفریقا هم می‌شود، بیشترین قدرت را داشته اما در میانه قاره نسبتاً ضعیف نمایان شد و البته درجنوب آفریقا به راستی بسیار کمتر جلوه نمود. طبیعت تاثیر اروپا بر آفریقا نیز بی‌تاثیر بر اسلام در آفریقا نبود. رشد اسلام در آفریقای شرقی و جنوبی بواسطه استعمار اروپا تقلیل یافت. می‌بینیم همانطور که اسلام از طریق فتح و پیروزی به شمال افریقا رسید، رشد و نفوذ مسیحیت در جنوب افریقا را هم از همان طریق مشاهده می‌کنیم.»
و اما، گسترش اسلام را در آفریقای مرکزی همانند آفریقای غربی و در کمربند سودانی نمی‌بینیم؛ یعنی کشورهایی که در مرکز قاره واقع شده و از جمعیت اقلیت مسلمان برخوردارند(گینه استوایی 25%، گابن 1% ، کنگو15% ، جمهوری دموکراتیک کنگو 10% ، رواندا 1% ، بروندی20%، و اوگاندا 36%).
علی مزروعی در ادامه می‌نویسد: «اسلام در آفریقای غربی علی‌رغم استعمار اروپا پیروز شد؛ درحالی‌که در آفریقای شرقی از سوی همان استعمار نگهداشته شد. سؤال اینجاست که علت این اختلاف در چیست؟
 

حضور قدرتمند اسلام در آفریقای غربی؛ حاصل بومی شدن وآفریقایی شدن اسلام در منطقه


یکی از عللی که اسلام با قدرت بالایی در آفریقای غربی حضور داشت، در واقع درجه بالاتر بومی‌سازی و آفریقایی شدن اسلام بود. لذا دین اسلام ضمن جدایی رهبری خود از اعراب به نوعی استقلال در آفریقای غربی رسید. علما و رهبران بزرگ، قهرمانان جهاد اسلامی چون «فولانی عثمان دان فودیو» در شمال نیجریه آن‌ هم دراوایل قرن نوزدهم که برای امت خود آشکارگشتند، بومیانی آفریقایی بودند؛ پدیده‌ای که به واقع خلاف آن ‌را در بسیاری از آفریقای مرکزی دیدیم که چگونه اعراب مهاجر یا مسافر، نقش نامتناسبی را ایفا کرده و به‌ خوبی تفاوت رهبری را در دو منطقه آفریقایی شاهد بودیم.

نقش استعمار اروپا در جلوگیری از گسترش اسلام در مناطق شرقی و جنوبی آفریقا


مزروعی در ادامه اعتقاد دارد که حضور بسیار قوی اروپا در مناطق شرقی و جنوبی آفریقا از گسترش اسلام ممانعت به عمل آورد. یعنی درست برخلاف آفریقای غربی که تا قرن نوزدهم میلادی غیبت مردم سفیدپوست را شاهد بودیم و ساختار رهبری از آن نوع آفریقایی بود که طراوت و آتوریته محلی را دراختیار داشت.
بعدها این نظریه از سوی دکترO H Kasule چنین مطرح شد: «دین اسلام در قرن نوزدهم جهش صعودی پیداکرد. آنچه را که تهاجم استعمار اروپا در نیمه دوم قرن نوزدهم درآفریقا انجام داد، اگر اتفاق نمی‌افتاد، امروزه به یقین آفریقای دیگری را شاهد بودیم. گسترش دین اسلام در دوره استعمار، مخالفت‌ها و چالش‌های بسیاری را از ناحیه اربابان استعماری که تمامی تلاش خود را برای سرکوب نمودن حرکت‌های اسلامی نشان می‌دادند، تجربه کرد.
جانستون، فرماندار بریتانیایی، اسقف وقت را مطمئن ساخت که هرگز اجازه نخواهد داد که دین اسلام در اوگاندا گسترش یابد و خود او چنین نوشت: «برای دولت بریتانیا، اصلاً موجب خشنودی نیست که دین اسلام هوادار دیگری را در کشور اوگاندا نسبت به آنچه ما برای این مردم انجام می‌دهیم، بخواهد جذب نماید. چراکه مسلمانان نه تنها نمی‌توانند از عهده این کار برآیند؛ بلکه همیشه مخالفت شدید با قدرت مسیحیت را در دل خویش دارند.»
به هرحال عبارت فوق درست برعکس آن چیزی است که Trimingham می‌گوید: «دین اسلام در شرق آفریقا به‌ویژه در تانگانیکا گسترش یافت و زمان نفوذ آن به دهه 1880 دوران کنترل آلمان‌ها بر منطقه می‌رسد و یکی از جنبه‌های نفوذ اروپا همان راهی است که در واقع گسترش اسلام را سهل و آسان کرده است».
به دنبال آن، Trimingham اضافه می‌کند: «چون اسلام دین شناخته‌شده‌ای است، فرانسه و بریتانیا تمایل همکاری با آن‌ها را دارند اما مشکل اینجاست که مسلمانان با فرقه‌های ملحد سرسازگاری ندارند».

تأثیر حمله اروپا به آفریقا و نفوذ مسیحیت در این منطقه

از سوی دیگر، حمله اروپا به آفریقا و زمزمه‌های آن که از اواخر قرن پانزدهم میلادی آغاز شده بود، تأثیر به‌سزایی در از میان بردن روحیه مقاومت مردمان این منطقه داشت و زمینه انتشار مسیحیت و مقابله با اسلام و راه نفوذ به آفریقا را فراهم ساخت.
به دنبال آن بود که حرکت‌های جهادی مسلمانان در مناطق مختلف شمال و غرب آفریقا آغاز شد که از جمله این حرکت‌ها، خیزش عمر الفوتی در مالی و شیخ عثمانی دان فودیو در منطقه الهوسا و الفلانی بوده است. اکثر این حرکت‌ها در شمال نیجریه روی داده و نظیر آن در سومالی، حبشه، سودان و مصر در زمان عرابی اتفاق افتاده است.


تعداد مسلمانان در جنوب آفریقا رو به افزایش است، ولی مسیحیت سریع تر گسترش پیدا می‌کند

اکنون حدود سی و یک سال از زمان برگزاری کنفرانس تبلیغ مسیحیت در سال 1978 در کلرادو آمریکا می‌گذرد. این کنفرانس طرح خود را برای هجوم به جهان اسلام پی‌ریزی کرد و مجله تایم نیز پس از آن، یعنی در سال 1980، پیش‌بینی کرد که در آغاز قرن جاری که تنها چند ماه از آن باقی مانده است، در آفریقا از هر سه نفر، دو نفر مسیحی خواهند شد. تا پنجاه سال پیش، از هر سه نفر آفریقایی، دو نفر مسلمان بودند و این تحول، ناشی از کشمکش سرنوشت‌ساز میان مسیحیت و اسلام در آفریقا است.
محافل مسیحی عنوان می‌کنند که جریان اسلامی از قرن ششم تا حدود 1950 با شتاب زیادی به سمت جنوب گسترش می‌یافت و این حرکت، هنگامی کاملاً متوقف شد که با تأثیر فعالیت‌های مسیحیت در سراسر مناطق مرکزی و جنوبی در آفریقا مواجه شد. در حال حاضر نیز مسیحیت در میان صاحبان ادیان سنتی و به ویژه اسلام به توفیقاتی دست می‌یابد. از لحاظ جمعیتی، تعداد مسلمانان رو به افزایش است، ولی مسیحیت سریع‌تر گسترش پیدا می‌کند.

ادامه دارد...

به قلم سید کاظم مهرنیا
 

انا
|
-
|
۱۳۹۲/۱۲/۰۳ - ۱۸:۰۷
0
1
سلام عالی بود لطفا ادامه را بنویسید تا استفاده ببریم.باتشکر خسته نباشید
captcha