حجتالاسلام و المسلمین حمید پارسانیا در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، به بیان نکاتی درباره انسانشناسی قرآنی پرداخت که بخش نخست این گفتوگو پیش از این از نظر خوانندگان گذشت و اکنون بخش دوم آن ارائه میشود.
بخش نخست این گفتوگو را در اینجا بخوانید!
امکان ایجاد گفتوگو و ارزیابی رویکردها در علوم انسانی از موضع انسانشناسی قرآنی
حجتالاسلام پارسانیا با بیان اینکه قرآن کتابی است که نسبتش با نظریات مطرح در معرفتشناسی، هستیشناسی و انسانشناسی نسبتی خنثی نیست، اظهار کرد: قرآن در نخستین گام، تفسیری از هستی و از انسان دارد و این انسانشناسی تأثیرات منطقی خودش را در حوزه علوم مختلف انسانی خواهد داشت. به تعبیر دیگر، اگر علوم انسانی و علوم اجتماعی را نگاه کنیم، میبینیم که این علوم فارغ از نوعی شناخت نسبت به انسان نیستند و اگر قرآن انسانشناسی خاصی دارد، ما میتوانیم از موضع انسانشناسی قرآنی، رویکردهای مختلفی را که در حوزه علوم اجتماعی و انسانی شکل میگیرد، ارزیابی کنیم یا بین این رویکردها گفتوگو ایجاد کنیم.
این پژوهشگر و صاحبنظر در حوزه علوم اجتماعی اسلامی با اشاره به رویکردهای ساختارگرایانه یا پساساختارگرایانه، گفت: برای مثال اینگونه نظریات اجتماعی که انسان را به تاریخ و به ساختارهای اجتماعی یا به مناسبات و روابط فرهنگی تقلیل میدهند، برای انسان یک ذات فارغ از زمان و مکان که از نوعی هویت فراتاریخی برخوردار باشد، قائل نیستند و انسان را به عنوان یک عامل مستقل و تأثیرگذار در تحولات اجتماعی نمیشناسند.
قرآن با نظر به بعد الهی انسان، او را در قبال بعد اجتماعیاش مسئول میداند
پارسانیا به موضع قرآن در این باره اشاره کرد و گفت: میبینیم که قرآن ضمن آن که بعد اجتماعی انسان را به صراحت میپذیرد، اما انسان را به بعد اجتماعی او تقلیل نمیدهد، بلکه انسان را در قبال بعد اجتماعیاش، با نظر به آن بعد الهی و ثابت انسان، هم فعال و هم مسئول میداند.
وی با اشاره به آیه 172 سوره اعراف، که میفرماید: «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ؛ و هنگامى را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذریه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم گفتند چرا گواهى دادیم تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [امر] غافل بودیم» (اعراف/172)، گفت: خداوند در این جا میفرماید وقتی که ما خودتان را به خودتان نشان دادیم شما ما را دیدید. نتیجهای که از این بیان حاصل میشود و میتوان گرفت این است که ارتباط انسان با خداوند قبل از ارتباطش با هر موجود دیگر است؛ از جمله با تاریخ، با فرهنگ و با جامعه.
انسان بسیاری از مفاهیم، معانی و گزارهها را از ارتباط مستقیم با خداوند سبحان مییابد
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در این باره اظهار کرد: این که خداوند میفرماید ما شما را به خودتان نشان دادیم تا مرا بیابید، یعنی خود را که دیدید آیه و نشانه من بودید و من را یافتید. انسان بسیاری از مفاهیم و معانی را و گزارهها را از ارتباط مستقیم با خداوند سبحان مییابد. مفهوم هستی، مفهوم نیستی، مفهوم استحاله اجتماع نقیضین و موارد دیگر این چنیناند و گزارههایی که دارای ضرورت ازلیه هستند با شهود یک حقیقت ازلی و ابدی، در حوزه ادراک انسان واقع میشوند.
پارسانیا ادامه داد: این تصویر این گونه بیان میکند که خداوند میفرماید ای انسانها وقتی که شما خود را دیدید من را دیدید و از من آموختید، تا در روز قیامت نگویید که ما غافل بودیم. این بدین معناست که مواجهه انسان با خداوند قبل از هر غفلتی است. غفلت فعل و کار انسان است اما این مواجهه حقیقت انسان است.
وی با اشاره به آیه بعدی که میگوید «أَوْ تَقُولُواْ إِنَّمَا أَشْرَکَ آبَاؤُنَا مِن قَبْلُ وَکُنَّا ذُرِّیَّةً مِّن بَعْدِهِمْ؛ یا بگویید پدران ما پیش از این مشرک بودهاند و ما فرزندانى پس از ایشان بودیم»(اعراف/173). در این جا نیز بیان این است که در روز قیامت عذری وجود ندارد که بگوئید ما افکنده شده در تاریخ بودیم و محیط ما، تاریخ ما و پدران ما مشرک بودند و ما این مفاهیم و این معانی را و این رفتار را از پدران و از جامعه و تاریخ خودمان گرفتیم.
موضع معرفتی فعال آموزههای قرآن در برابر تبیینهای گوناگون از انسان
نویسنده کتاب «جهانهای اجتماعی» با بیان این که اینها همه به این معناست که انسانشناسی قرآن، تقلیل معرفت، انگیزه و عمل انسان را به عوامل تاریخی نمیپذیرد، اظهار کرد: این انسانشناسی قائل به تأثیرگذاری انسان در تاریخ است و هرچند تأثیرپذیری از تاریخ را هم میپذیرد اما نسبت به این تأثیرپذیری نیز خود انسان را مسئول میداند و آن را به اختیار انسان و نحوه عمل انسان بازمیگرداند. این بخشی از انسانشناسی قرآنی است.
وی افزود: در آن جا که برخی میگویند که قرآن فقط کتاب هدایت است و پرداختنش به شناخت انسان به نحو استطرادی و تبعی و عارضی است، باید پرسید که آیا آن چه بیان شد، در مقام یک مبحث انسانشناختی، ظرفیت گفتوگو با نظریاتی را که نوعی از انسانشناسیهای دیگر هستند ایجاد نمیکند؟ و آیا این نظریه یک موضع معرفتی فعال را از ناحیه آموزههای قرآنی در برابر تبیینهای دیگری که نسبت به انسان و جهان وجود دارد، ایجاد نمیکند؟