با محوریت موضوع دعا، مرحوم آیتالله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی طی ماه رمضان سال 1390 مجموعه سخنرانیهایی ویژه ماه مبارک رمضان ایراد فرمودند که بیان و مرور دوباره این مطالب ارزشمند خالی از لطف نیست. ایشان در بخش دوم جلسه چهارم این مجموعه سخنرانیها عنوان کردهاند:
حقیقت دعا چیست؟
حالا حقیقت دعا چیست؟ این است که من چیزی را ندارم، میخواهم از دیگری بگیرم، لذا از او درخواست میکنم. حالا از چه کسی میخواهی بگیری؟ از کسی که خودش ندارد یا از کسی که دارد؟ روشن است که از آن کسی که دارد میخواهی بگیری.
لذا آیات قرآن چه در بُعد فردی و چه در بُعد اجتماعی «ربوبیّت» را مطرح میکند. چرا؟ چون در مفهوم ربوبیّت چند چیز نهفته است؛ «پرورشدهنده»، «پرورششونده» و «پرورش». اینکه پرورشدهنده قادر است هم در معنای ربوبیّت نهفته است، وقتی گفتی «ربّ»، همه اینها در آن هست. معنای دعا هم همین است؛ دعا یعنی من ندارم و تو داری، لذا من از تو میخواهم، تو به من بده!
این است که آیات قرآن حتّی راجع به علم هم «ربّ» را به کار میبرد؛ «وَ قُلْ ربّ زِدْنی عِلْما». خطاب به پیغمبر است؛ میگوید: «بگو ای پروردگار من، به علم من بیفزای»! حتّی در دعاهایی که انبیای مرسَل ما دارند، این صفت ربوبیّت را تصریح میکنند و آن اسمی را که برای آن ذاتِ مستجمعِ جمیعِ صفات است به کار نمیبرند؛ چرا؟ چون آنچه که متناسب با حقیقت دعا است، مفهوم ربوبیّت است.
توجه به صفت ربوبیّت پدر و مادر در دعا برای ایشان
در سوره اِسراء در آیه شریفهای که نسبت به ابَوین دارد، با ظرافت همین معنا را مطرح میفرماید: «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ»؛ میخواهی برای پدر و مادرت دعا کنی؟ «وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی صَغیرا».[15] بگو خدایا رحمتت را به پدر و مادرم فرو فرست، چون آنها نسبت به من یک نوع ربوبیّت به خرج دادند. آن موقعی که من عاجز بودم و آنها قادر بودند، دست من را گرفتند. لذا میخواستم این را عرض کنم که در ادعیه مأثوره ما هم اسم جلاله و هم «ربّ» به کار میرود.
اخلاص در دعا یعنی «انقطاع اِلیالله»
دعا این است که به خدا بگویی تو غنیّ بالذّات هستی و من فقیر بالذّات هستم. به همین جهت، من جز تو کسی را ندارم و از تو درخواست میکنم. لذا «خلوص در دعا» غیر از «خلوص در عبادت» است. اینها با هم فرق میکنند. اگر ما واقعاً به اینجا برسیم و باورمان شود که او غنیّ بالذّات است و غیر از او هیچ است، ثمره آن «انقطاع اِلیالله» میشود؛ و انقطاع اِلیالله، همان خلوص در دعا است. انقطاع اِلیالله یعنی کسی جز تو ندارم! این خلوص در دعا است و همین موجب میشود که دعا به اجابت برسد.
دعا در شبهای ماه مبارک رمضان / آیا درخواست کنندهای هست؟
حالا دو روایت بخوانم و دو تذکر بدهم و بعد آن آیهای که زبان حال همه ما در دعا است را بگویم. امشب، شب جمعه اوّل ماه مبارک رمضان است. در روایت داشتیم که خودِ شبهای ماه مبارک رمضان، از نظر اجابت دعا خصوصیّت دارد. حالا به این مناسبت روایتی را از پیغمبر اکرم میخوانم. حضرت فرمودند: «یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فِی کُلِّ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ»؛ خداوند در هر شب از شبهای ماه مبارک رمضان سه بار میفرماید: «هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِیَهُ سُؤْلَهُ»؛ آیا درخواست کنندهای هست که از من چیزی را درخواست کند و من آن را به او بدهم؟! «هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَیْهِ»؛ آیا کسی هست که امشب توبه کند و من توبه او را بپذیرم؟! «هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَه».[16] آیا کسی هست که از من پوزش بطلبد و من پوزش او را بپذیرم؟!
دعا در شب جمعه/ آیا بنده مومنی است که مرا صدا بزند؟
روایتی از امام باقر(علیهالسلام) است که فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَیُنَادِی کُلَّ لَیْلَةِ جُمُعَةٍ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ»؛ خداوند هر شب جمعه از فوق عرشش ندا میکند؛ «مِنْ أَوَّلِ اللَّیْلِ إِلَى آخِرِهِ»؛ از اوّل شب تا آخر شب! «أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ یَدْعُونِی لِدِینِهِ أَوْ دُنْیَاهُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُجِیبَه»؛ آیا بنده مؤمنی هست که تا قبل از طلوع فجر من را صدا بزند، دعا کند و حاجات معنوی و مادّیاش را از من درخواست کند، تا من جواب او را بدهم؟! «أَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ یَتُوبُ إِلَیَّ مِنْ ذُنُوبِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَتُوبَ عَلَیْه»؛ آیا بنده مؤمنی هست که رو به سوی من بیاورد، توبه کند، تا من توبهاش را بپذیرم؟! «فَمَا یَزَالُ یُنَادِی بِهَذَا إِلَى أَنْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ».[17] خدا همینطور تا طلوع فجر شب جمعه ماه مبارک رمضان ندا میکند!
خوشا به حال آنهایی که گوش ملکوتیشان کار میکند
خوشا به حال آنهایی که گوش ملکوتیشان کار میکند و این نداها را میشنوند! آنوقت در جواب این آیه را میگویند که زبان حال همه ما هست: «رَبَّنَا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرین».[18] خدایا ما به خودمان بد کردیم، اگر تو ما را مورد مغفرت و رحمتت قرار ندهی، از زیانکاران خواهیم بود...
بیایید ما نیز همچون حرّ توبه کنیم!
حالا سراغ تائبی برویم که عجب توبهای کرد! من گاهی میگویم ما هیچوقت گناه او را مرتکب نشدیم؛ البته آن ضمیر پاکی که او داشت هم قابل انکار نیست. روز عاشورا حسین(ع) با اصحابش و جوانهایش ایستاده بودند، آن طرف هم لشگر عمرسعد(لعنهاللهعلیه) بودند. حسین(ع) با ابوالفضل(سلاماللهعلیه) آمدند که بر عمرسعد اتمام حجّت کنند. سردارهای عمر سعد و از جمله حُرّ هم بودند.
حسین(ع) با او صحبت کرد و به او چند پیشنهاد داد، امّا او قبول نکرد. حسین(ع) برگشت. حُرّ به عمرسعد گفت آیا هیچکدام از این پیشنهادها را قبول نمیکنی؟! او گفت نه. حرّ گفت میخواهی چه کار کنی؟! عمرسعد گفت میخواهم با حسین جنگی کنم که آسانترینِ آن، جدا شدن دستها از پیکرها و سرها از بدنها باشد. اینجا بود که حُرّ از او فاصله گرفت و سوار مرکبش شد.
مهاجر بن اوس میگوید دیدم بدن حُرّ میلرزد؛ تعجب کردم! گفتم ای حُرّ، اگر از من در مورد سرداران کوفه سؤال میکردند، من از تو تجاوز نمیکردم؛ این چه حالی است که در تو میبینم؟! حرّ گفت ای مهاجر، خودم را بین بهشت و جهنم میبینم؛ به خدا قسم چیزی را جز بهشت اختیار نمیکنم. بیایید ما نیز حُروار به سوی حسین(ع) برویم...
یا حسین آیا میشود امشب به ما هم بگویی: «ارفعوا رؤوسکم»؟!
حُرّ به سوی حسین(ع) رفت، امّا این جملات را زیر لب میگفت: «اللَّهُمَّ إِلَیْکَ أُنِیبُ فَتُبْ عَلَیَّ»؛ خدایا من رو به سوی تو آوردم، توبهام را قبول کن! «وَ إنّی فَقَدْ أَرْعَبْتُ قُلُوبَ أَوْلِیَائِکَ وَ أَوْلَادَ نَبِیِّکَ» خدایا من دل دوستان تو را لرزاندم، من فرزندان دوستان تو را ترساندم... نزدیک خیام حسین(علیهالسلام) که رسید، نمیدانم سرش را پایین انداخته بود یا از مرکب پیاده شده بود به روی خاک افتاده بود، نمیدانم؛ امّا این را مینویسند که حضرت به او فرمود: «ارفع رأسک»؛ یعنی سرت را بلند کن! یا حسین آیا میشود امشب به ما هم بگویی: «ارفعوا رؤوسکم»؟! حرّ گفت: «یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ لِی مِنْ تَوْبَة».[19] آقا! آیا توبه من قبول است؟ حسین(ع) فرمود: بلی، خداوند توبهپذیر است...
[1]. سوره الزمر، آیه 8
[2]. سوره المؤمنون، آیه 118
[3]. سوره المؤمنون، آیه 97
[4]. سوره طه، آیه 114
[5]. سوره البقره، آیه 201
[6]. سوره آل عمران، آیه 8
[7]. سوره البقره، آیه 127
[8]. سوره البقره، آیه 128
[9]. سوره البقره، آیه 129
[10]. سوره ابراهیم، آیه 37
[11]. سوره ابراهیم، آیه 38
[12]. سوره ابراهیم، آیه 39
[13]. سوره ابراهیم، آیه 40
[14]. سوره فاطر، آیه 15
[15]. سوره الإسراء، آیه 24
[16]. بحارالأنوار، ج93، ص337
[17]. بحارالأنوار، ج84، ص166
[18]. سوره الاعراف، آیه 23
[19]. بحارالأنوار، ج44، ص319