کد خبر: 1427453
تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱۳۹۳ - ۱۴:۴۸

شیرزنی همچون مرد

خبرنگاران افتخاری/ جواد دهقانی‌آرانی: سال عام الحزن است و رحلت یار و یاور بی‌همتای حضرت رسول(ص) هم او که هرچه مال و کمنت داشت نثار رشد اسلام کرد. پدر او «خُوَیلد بن اسد» و مادر او فاطمه دختر زائده است.

تولد حضرت خدیجه(س) سال 68 پیش از هجرت است. ازدواج مبارک خدیجه با وجود مبارک و نازنین حضرت محمّد(ص) هنگامی بود که 25 سال از عمر شریف ایشان و 40 سال از عمر حضرت خدیجه(س) می‌گذشت.

او از لحاظ نسب از همه زنان پیغمبر(ص) به ایشان نزدیک‌‏تر است و در ماه رمضان سال دهم بعثت و اندکی پس از وفات حضرت ابوطالب درگذشت. پیغمبر او را در «حجون» دفن کرد و خود او را در قبر گذاشت.

در تعداد فرزندان وی، میان مورخان اختلاف است. به‏ گفته مشهور ثمره ازدواج رسول خدا و خدیجه، شش فرزند بود. هاشم، عبدالله، طاهر، طیب‏، رقیه، زینب، ام کلثوم و فاطمه.

رقیه بزرگترین دخترانش بود و زینب، ام‌کلثوم و فاطمه به‏ ترتیب پس از رقیه قرار داشتند . پسران خدیجه پیش از بعثت‏ پیامبر(ص)، بدرود زندگی گفتند، ولی دخترانش، نبوت پیامبر(ص) را درک کردند.

گروهی از محققان معتقدند قاسم و همه دختران رسول خدا(ص) پس از بعثت‏ به دنیا آمدند و چند روز پس از پیامبر خدا(ص) به‏ مدینه هجرت کردند. خدیجه در دوران جاهلیت در دوران جوانی با تشکیل کاروان‌‏های تجاری به کسب درآمد پرداخت.

وی با مدیریت و درایتی قوی و به دور از رسم تاجران زمانه که رباخواری را از اصول ثروت‌اندوزی قرار داده بودند، به تجارت روی آورده بود. تاریخ‏‌نگاران، بارها از او با عنوان‏‌هایی همچون «بانوی دوراندیش و خردمند» یا «بانوی عاقل» یاد کرده‏‌اند. حضرت خدیجه(س) یکی از ثروتمندترین مکه بود، ولی هرگز از یاری فقیران روی برنگرداند و خانه‏‌اش همواره کعبه آمال مردم بینوا و پناه‏گاه نیازمندان بود.

کرم، سخاوت، دوراندیشی، درایت، عفت و پاک‏دامنی، از وی بانویی پرهیزکار و مورد احترام ساخته بود. لقب «بانوی بانوان قریش» که در آن زمان به وی داده شد، نشان‌دهنده جایگاه او در میان مردم است. حضرت خدیجه(س) نخستین بانوی مسلمان، نخستین زنی بود که به پیامبری حضرت محمد(ص) ایمان آورد و اولین بانویی بود که همراه امام علی(ع) با پیامبر به نماز ایستاد و پیشانی بندگی بر خاک سائید.

تاریخ‌‏نویسان از یکی از همسران پیامبر نقل کرده‏‌اند که می‏‌گفت «من همواره از علاقه پیامبر به خدیجه در شگفت بودم؛ چرا که حضرت بسیار از او یاد می‏‌کرد و اگر گوسفندی می‏‌کشت، به سراغ دوستان خدیجه می‏‌رفت و سهمی برای آنها می‏‌فرستاد». روزی رسول خدا(ص) در حالی که خانه را ترک می‏‌کرد، نام خدیجه را بر زبان آورد و از او تعریف کرد. کار به جایی رسید که صبر خویش را از دست دادم و با کمال جرئت گفتم «وی پیرزنی بیش نبود و خدا بهتر از او را نصیب شما کرده است».

گفتار من چنان رسول خدا را متأثر ساخت که آثار خشم و غضب در چهره ایشان ظاهر شد. در این هنگام رو به من کرد و فرمود «ابداً چنین نیست!... هرگز همسری بهتر از او نصیب من نشده است. خدیجه هنگامی به من ایمان آورد که همه مردم در کفر و شرک به سر می‏‌بردند. او ثروت خود را در سخت‏‌ترین لحظات در اختیار من گذاشت. خدا از او فرزندانی نصیبم کرد که به دیگر همسرانم نداد».

خصوصیات حضرت خدیجه(س)

خدیجه از بزرگترین بانوان اسلام به شمار می‏‌رود. او اولین زنی‏ بود که به اسلام گروید؛ چنان که علی‏‌ بن ابی‏طالب(ع) اولین‏ مردی بود که اسلام آورد. اولین زنی که نماز خواند، خدیجه بود. او انسانی روشن بین و دوراندیش بود.

با گذشت، علاقه‏‌مند به‏ معنویات، وزین و با وقار، معتقد به حق و حقیقت و متمایل به‏ اخبار آسمانی بود. همین شرافت‏ برای او بس که همسر رسول خدا(ص) بود و گسترش اسلام به کمک مال و ثروت او تحقق یافت. خدیجه از کتب آسمانی آگاهی داشت و علاوه‌بر کثرت اموال و املاک، او را «ملکه بطحاء» می‏‌گفتند.

از نظر عقل و زیرکی نیز برتری فوق‌العاده‏‌ای داشت و مهمتر اینکه حتی قبل از اسلام وی را«طاهره‏»، «مبارکه‏» و «سیده زنان‏» می‏‌خواندند. جالب این است او از کسانی بود که انتظار ظهور پیامبر اکرم(ص) می‏‌کشید و همیشه از ورقه‏ بن نوفل و دیگر علما جویای نشانه‏‌های‏ نبوت می‏‌شد.

اشعار فصیح و پرمعنای وی در شأن پیامبر اکرم(ص) از علم، ادب، کمال و محبت او به آن بزرگوار حکایت می‏‌کند. نمونه‏‌ای از اشعار خدیجه درباره پیامبر اکرم(ص) چنین است «اگر تمام نعمت‌های دنیا از آن من باشد و ملک و مملکت کسراها و پادشاهان را داشته باشم، در نظرم هیچ ارزش ندارد. زمانی که چشمم‏ به چشم تو نیفتد».

دیگر خصوصیت‏ خدیجه این است که او دارای شم اقتصادی و روح‏ بازرگانی بود و آوازه شهرتش در این امر به شام هم رسیده بود. البته سجایای اخلاقی وی چنان زیاد است که قلم از بیان‏ آن ناتوان است. پیامبر اکرم(ص) می‏‌فرماید «فاطمه بنت محمد و مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم» چه می‏‌توان گفت در شأن کسی که مایه آرامش و تسلای خاطر رسول‏ خدا(ص) بود؟!

در تاریخ می‏‌خوانیم «حضرت محمد(ص) هر وقت از تکذیب قریش و اذیت‏‌های ایشان‏ محزون و آزرده می‏‌شدند، هیچ چیز آن حضرت را مسرور نمی‏‌کرد مگر یاد خدیجه و هرگاه خدیجه را می‏‌دید مسرور می‏‌شد». ذهبی می‏‌گوید «مناقب و فضائل خدیجه بسیار است؛ او از جمله ‏زنان کامل، عاقل، والا، پای‏بند به دیانت و عفیف و کریم و از اهل بهشت‏ بود.

پیامبر اکرم(ص) کراراً او را مدح و ثنا می‏‌گفت‏ و بر سایر امهات مؤمنین ترجیح می‏‌داد و از او بسیار تجلیل می‏‌کرد، به حدی که عایشه می‌گفت بر هیچ یک از زنان پیامبر(ص) به‏ اندازه خدیجه رشک نورزیدم و این بدان سبب بود که پیامبر(ص) بسیار او را یاد کرد».

خدمات حضرت خدیجه به اسلام

حضرت خدیجه(س) در 24 سال زندگی مشترک با پیامبر گرامی اسلام، خدمات بسیاری برای آن بزرگوار و دین اسلام انجام داد. حمایت‌‏های مالی، روحی و عاطفی از حضرت محمد(ص)، تصدیق و تأیید پیامبر در روزگاری که هیچ‌کس تأییدش نمی‏‌کرد و یاری ایشان در برابر آزار مشرکان، گوشه‏‌هایی از این خدمات ارزشمند است.

حضرت خدیجه(س) پس از ازدواج با پیامبر، دارایی‏‌اش را به ایشان بخشید تا آن را هرگونه می‌‏خواهد مصرف کند. رسول گرامی اسلام در این زمینه می‌‏فرماید«هیچ ثروتی به اندازه ثروت خدیجه برای من سودمند نبود». حضرت خدیجه(س)، این بانوی بزرگوار نه تنها از عمق جان به رسالت پیامبر ایمان آورد، بلکه او را در برابر سختی‏‌ها و تکذیب مشرکان و بدخواهان یاری داد.

تا زنده بود، اجازه نداد آزار و شکنجه مشرکان بر رسول خدا(ص) سخت آید. هنگامی که ایشان با باری از مصیبت و اندوه به خانه می‏‌آمد، خدیجه او را دلداری می‏‌داد و نگرانی را از ذهن و خاطرش می‏‌زدود.

آخرین مال و اموال حضرت خدیجه(س) به عنوان ابزاری مناسب از همان ابتدا در خدمت اسلام و پیشرفت آن قرار گرفت. جالب این که آخرین بخش از دارایی وی توسط امیرمؤمنان(ع) در سفر هجرت به مدینه صرف شد.

پیامبر اکرم(ص) سه شبانه‌روز در غار ثور ماند، امیرمؤمنان نیز شبانه خود را به غار رساند و آذوقه و لوازم سفر را آورد. در آن‏جا حضرت به علی(ع) فرمود «امانت‏‌های زیادی نزد من است، به بالای ابطح (تپه‏ای در مکه) برو و صبح و شب با صدای بلند بگو هر کسی نزد محمد امانت و یا ودیعه‏‌ای دارد بیاید و تحویل بگیرد. یا علی! بعد از این با هیچ حادثه‏‌ای ناگوار مواجه نخواهی شد تا این که نزد من برسی. امانت‏‌های مردم را آشکارا تحویل بده. ای علی! تو را سرپرست دخترم فاطمه قرار دادم و خدا را مراقب شما. از آخرین باقی‏مانده اموال خدیجه برای خود و فاطمه و هرکس از بنی‌هاشم که قصد همراهی با شما را دارد، شتر و زاد و توشه بخر و بعد از رد امانت‌‏ها، دیگر درنگ نکن... .»

ابوعبیده (نوه عمار یاسر) می‏‌گوید «فرزند ابی رافع این مطالب را به نقل از پدرش گفت. من پرسیدم، مگر رسول خدا مال و ثروتی قابل توجه داشت که دو شتر برای سفر خودش خرید و به امیرمؤمنان هم سفارش کرد زاد و توشه دیگر مهاجران را تهیه کند؟ ابی رافع پاسخ داد پدرم گفت، ایشان فرمود، هیچ مال و ثروتی برای من سودمندتر از اموال خدیجه نبود. ابی رافع افزود، پدرم گفت، از آخرین موارد مصرف اموال خدیجه خرید زاد و توشه برای مسلمانان مستضعف بود که قصد داشتند به مدینه هجرت کنند». سفر اکثر مسلمانان با اموال خدیجه ممکن شد. آخرین آن‏ها هم قافله‌‏ای بود که امیرالمؤمنین آن را سرپرستی کرد.

منزلت حضرت خدیجه نزد پیامبر(ص)

پیامبر پس از خدیجه تا آخر عمر خدیجه را فراموش نکرد و هر از چند گاهی از او تقدیر و تمجید می‌‏کرد. تمام فرزندان ایشان به‌جز ابراهیم از خدیجه بودند. تاریخ در مقابل عظمت حضرت خدیجه(س) سر فرود می‌‏آورد و در برابرش متواضعانه و دست بسته می‌‏ایستد.

مقام خدیجه در بهشت

از فضیلت‌‏های ایشان، مقامی است در بهشت که از سوی خداوند به ایشان وعده داده شده است. پیامبراکرم(ص) نیز بارها این مسئله را به خدیجه بشارت می‌‏داد و می‌‏فرمود «در بهشت، خانه‏‌ای داری که در آن رنج و سختی نمی‏‌بینی». امام صادق(ع) نیز می‏‌فرماید، هنگامی که خدیجه وفات یافت، فاطمه خردسال بی‏تابی می‏‌کرد و گرد پدرش می‏‌گشت و سراغ مادر را از او می‏‌گرفت.

پیامبر از این حالت دخت کوچکش بیشتر محزون می‏‌شد و دنبال راهی بود تا او را آرام کند. فاطمه همچنان بی‏تابی می‏‌کرد تا اینکه جبرئیل بر پیامبر نازل شد و فرمود «به فاطمه سلام برسان و بگو مادرت در بهشت خانه‌‏ای کنار آسیه، همسر فرعون و مریم، دختر عمران نشسته است».هنگامی که فاطمه این سخن را شنید، آرام گرفت و دیگر بی‏تابی نکرد.

وصیت‏ حضرت خدیجه

حضرت خدیجه(س) سه سال قبل از هجرت بیمار شد. پیغمبر(ص) به عیادت وی رفت و فرمود ای خدیجه «آیا می‏‌دانی که خداوند تو را در بهشت نیز همسرم ساخته است؟» آنگاه از خدیجه دلجویی و تفقد کرد. او را وعده بهشت داد و درجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود.

چون بیماری خدیجه شدت یافت، عرض کرد «یا رسول الله! چند وصیت دارم، من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن». پیامبر(ص) فرمود «هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش ‏خود را به کار بردی. در خانه‏‌ام بسیار خسته شدی و اموالت را در راه خدا مصرف کردی». عرض کرد «یا رسول‌الله! وصیت دوم من این است که مواظب این‏ دختر باشید چون او بعد ازمن یتیم و غریب خواهد شد. پس مبادا کسی از زنان قریش به او آزار برساند، مبادا کسی به صورتش سیلی بزند، مبادا کسی بر او فریاد بکشد، مبادا کسی با او برخورد غیرملایم و زننده‌‏ای داشته‏ باشد. اما وصیت‏ سوم را شرم می‏‌کنم برایت‏ بگویم، آن را به‏ فاطمه عرض می‌‏کنم تا او برایت ‏بازگو کند».

سپس فاطمه را فرا خواند و به وی فرمود «نور چشمم! به پدرت رسول‌الله بگو مادرم می‏‌گوید من از قبر در هراسم از تو می‏‌خواهم مرا در لباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی، کفن کنی». پس فاطمه زهرا(س) از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر(ص) عرض کرد.

پیامبر اکرم(ص) آن پیراهن را برای خدیجه ‏فرستاد و او بسیار خوشحال شد. هنگام وفات حضرت خدیجه، پیامبر اکرم(ص) غسل و کفن وی را به عهده گرفت. ناگهان جبرئیل در حالی که کفن از بهشت همراه داشت، نازل شد و عرض کرد «یا رسول‏‌الله، خداوند به تو سلام می‏‌رساند و می‏‌فرماید، ایشان اموالش ‏را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده ‏بگیریم».

وفات خدیجه(س)

خدیجه در سن 65 سالگی در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج از شعب ابوطالب جان به جان آفرین تسلیم کرد. پیغمبر خدا(ص) شخصاً خدیجه را غسل داد، حنوط کرد و با همان پارچه‏‌ای که جبرئیل‏ از طرف خداوند عزوجل برای خدیجه آورده بود، کفن کرد. رسول‏ خدا(ص) شخصاً درون قبر رفت، سپس خدیجه را در خاک نهاد و آنگاه سنگ لحد را در جای خویش استوار ساخت.

او بر خدیجه اشک‏ می‏‌ریخت، دعا می‏‌کرد و برایش آمرزش می‏‌طلبید. آرامگاه خدیجه در گورستان مکه در «حجون‏» واقع است. رحلت‏ خدیجه برای پیغمبر(ص) مصیبتی بزرگ بود، زیرا خدیجه ‏یاور پیغمبر خدا(ص) بود و به احترام او بسیاری به حضرت محمد(ص) احترام می‏‌گذاشتند و از آزار وی خودداری می‏‌کردند.

captcha