تولد حضرت خدیجه(س) سال 68 پیش از هجرت است. ازدواج مبارک خدیجه با وجود مبارک و نازنین حضرت محمّد(ص) هنگامی بود که 25 سال از عمر شریف ایشان و 40 سال از عمر حضرت خدیجه(س) میگذشت.
او از لحاظ نسب از همه زنان پیغمبر(ص) به ایشان نزدیکتر است و در ماه رمضان سال دهم بعثت و اندکی پس از وفات حضرت ابوطالب درگذشت. پیغمبر او را در «حجون» دفن کرد و خود او را در قبر گذاشت.
در تعداد فرزندان وی، میان مورخان اختلاف است. به گفته مشهور ثمره ازدواج رسول خدا و خدیجه، شش فرزند بود. هاشم، عبدالله، طاهر، طیب، رقیه، زینب، ام کلثوم و فاطمه.
رقیه بزرگترین دخترانش بود و زینب، امکلثوم و فاطمه به ترتیب پس از رقیه قرار داشتند . پسران خدیجه پیش از بعثت پیامبر(ص)، بدرود زندگی گفتند، ولی دخترانش، نبوت پیامبر(ص) را درک کردند.
گروهی از محققان معتقدند قاسم و همه دختران رسول خدا(ص) پس از بعثت به دنیا آمدند و چند روز پس از پیامبر خدا(ص) به مدینه هجرت کردند. خدیجه در دوران جاهلیت در دوران جوانی با تشکیل کاروانهای تجاری به کسب درآمد پرداخت.
وی با مدیریت و درایتی قوی و به دور از رسم تاجران زمانه که رباخواری را از اصول ثروتاندوزی قرار داده بودند، به تجارت روی آورده بود. تاریخنگاران، بارها از او با عنوانهایی همچون «بانوی دوراندیش و خردمند» یا «بانوی عاقل» یاد کردهاند. حضرت خدیجه(س) یکی از ثروتمندترین مکه بود، ولی هرگز از یاری فقیران روی برنگرداند و خانهاش همواره کعبه آمال مردم بینوا و پناهگاه نیازمندان بود.
کرم، سخاوت، دوراندیشی، درایت، عفت و پاکدامنی، از وی بانویی پرهیزکار و مورد احترام ساخته بود. لقب «بانوی بانوان قریش» که در آن زمان به وی داده شد، نشاندهنده جایگاه او در میان مردم است. حضرت خدیجه(س) نخستین بانوی مسلمان، نخستین زنی بود که به پیامبری حضرت محمد(ص) ایمان آورد و اولین بانویی بود که همراه امام علی(ع) با پیامبر به نماز ایستاد و پیشانی بندگی بر خاک سائید.
تاریخنویسان از یکی از همسران پیامبر نقل کردهاند که میگفت «من همواره از علاقه پیامبر به خدیجه در شگفت بودم؛ چرا که حضرت بسیار از او یاد میکرد و اگر گوسفندی میکشت، به سراغ دوستان خدیجه میرفت و سهمی برای آنها میفرستاد». روزی رسول خدا(ص) در حالی که خانه را ترک میکرد، نام خدیجه را بر زبان آورد و از او تعریف کرد. کار به جایی رسید که صبر خویش را از دست دادم و با کمال جرئت گفتم «وی پیرزنی بیش نبود و خدا بهتر از او را نصیب شما کرده است».
گفتار من چنان رسول خدا را متأثر ساخت که آثار خشم و غضب در چهره ایشان ظاهر شد. در این هنگام رو به من کرد و فرمود «ابداً چنین نیست!... هرگز همسری بهتر از او نصیب من نشده است. خدیجه هنگامی به من ایمان آورد که همه مردم در کفر و شرک به سر میبردند. او ثروت خود را در سختترین لحظات در اختیار من گذاشت. خدا از او فرزندانی نصیبم کرد که به دیگر همسرانم نداد».
خصوصیات حضرت خدیجه(س)
خدیجه از بزرگترین بانوان اسلام به شمار میرود. او اولین زنی بود که به اسلام گروید؛ چنان که علی بن ابیطالب(ع) اولین مردی بود که اسلام آورد. اولین زنی که نماز خواند، خدیجه بود. او انسانی روشن بین و دوراندیش بود.
با گذشت، علاقهمند به معنویات، وزین و با وقار، معتقد به حق و حقیقت و متمایل به اخبار آسمانی بود. همین شرافت برای او بس که همسر رسول خدا(ص) بود و گسترش اسلام به کمک مال و ثروت او تحقق یافت. خدیجه از کتب آسمانی آگاهی داشت و علاوهبر کثرت اموال و املاک، او را «ملکه بطحاء» میگفتند.
از نظر عقل و زیرکی نیز برتری فوقالعادهای داشت و مهمتر اینکه حتی قبل از اسلام وی را«طاهره»، «مبارکه» و «سیده زنان» میخواندند. جالب این است او از کسانی بود که انتظار ظهور پیامبر اکرم(ص) میکشید و همیشه از ورقه بن نوفل و دیگر علما جویای نشانههای نبوت میشد.
اشعار فصیح و پرمعنای وی در شأن پیامبر اکرم(ص) از علم، ادب، کمال و محبت او به آن بزرگوار حکایت میکند. نمونهای از اشعار خدیجه درباره پیامبر اکرم(ص) چنین است «اگر تمام نعمتهای دنیا از آن من باشد و ملک و مملکت کسراها و پادشاهان را داشته باشم، در نظرم هیچ ارزش ندارد. زمانی که چشمم به چشم تو نیفتد».
دیگر خصوصیت خدیجه این است که او دارای شم اقتصادی و روح بازرگانی بود و آوازه شهرتش در این امر به شام هم رسیده بود. البته سجایای اخلاقی وی چنان زیاد است که قلم از بیان آن ناتوان است. پیامبر اکرم(ص) میفرماید «فاطمه بنت محمد و مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم» چه میتوان گفت در شأن کسی که مایه آرامش و تسلای خاطر رسول خدا(ص) بود؟!
در تاریخ میخوانیم «حضرت محمد(ص) هر وقت از تکذیب قریش و اذیتهای ایشان محزون و آزرده میشدند، هیچ چیز آن حضرت را مسرور نمیکرد مگر یاد خدیجه و هرگاه خدیجه را میدید مسرور میشد». ذهبی میگوید «مناقب و فضائل خدیجه بسیار است؛ او از جمله زنان کامل، عاقل، والا، پایبند به دیانت و عفیف و کریم و از اهل بهشت بود.
پیامبر اکرم(ص) کراراً او را مدح و ثنا میگفت و بر سایر امهات مؤمنین ترجیح میداد و از او بسیار تجلیل میکرد، به حدی که عایشه میگفت بر هیچ یک از زنان پیامبر(ص) به اندازه خدیجه رشک نورزیدم و این بدان سبب بود که پیامبر(ص) بسیار او را یاد کرد».
خدمات حضرت خدیجه به اسلام
حضرت خدیجه(س) در 24 سال زندگی مشترک با پیامبر گرامی اسلام، خدمات بسیاری برای آن بزرگوار و دین اسلام انجام داد. حمایتهای مالی، روحی و عاطفی از حضرت محمد(ص)، تصدیق و تأیید پیامبر در روزگاری که هیچکس تأییدش نمیکرد و یاری ایشان در برابر آزار مشرکان، گوشههایی از این خدمات ارزشمند است.
حضرت خدیجه(س) پس از ازدواج با پیامبر، داراییاش را به ایشان بخشید تا آن را هرگونه میخواهد مصرف کند. رسول گرامی اسلام در این زمینه میفرماید«هیچ ثروتی به اندازه ثروت خدیجه برای من سودمند نبود». حضرت خدیجه(س)، این بانوی بزرگوار نه تنها از عمق جان به رسالت پیامبر ایمان آورد، بلکه او را در برابر سختیها و تکذیب مشرکان و بدخواهان یاری داد.
تا زنده بود، اجازه نداد آزار و شکنجه مشرکان بر رسول خدا(ص) سخت آید. هنگامی که ایشان با باری از مصیبت و اندوه به خانه میآمد، خدیجه او را دلداری میداد و نگرانی را از ذهن و خاطرش میزدود.
آخرین مال و اموال حضرت خدیجه(س) به عنوان ابزاری مناسب از همان ابتدا در خدمت اسلام و پیشرفت آن قرار گرفت. جالب این که آخرین بخش از دارایی وی توسط امیرمؤمنان(ع) در سفر هجرت به مدینه صرف شد.
پیامبر اکرم(ص) سه شبانهروز در غار ثور ماند، امیرمؤمنان نیز شبانه خود را به غار رساند و آذوقه و لوازم سفر را آورد. در آنجا حضرت به علی(ع) فرمود «امانتهای زیادی نزد من است، به بالای ابطح (تپهای در مکه) برو و صبح و شب با صدای بلند بگو هر کسی نزد محمد امانت و یا ودیعهای دارد بیاید و تحویل بگیرد. یا علی! بعد از این با هیچ حادثهای ناگوار مواجه نخواهی شد تا این که نزد من برسی. امانتهای مردم را آشکارا تحویل بده. ای علی! تو را سرپرست دخترم فاطمه قرار دادم و خدا را مراقب شما. از آخرین باقیمانده اموال خدیجه برای خود و فاطمه و هرکس از بنیهاشم که قصد همراهی با شما را دارد، شتر و زاد و توشه بخر و بعد از رد امانتها، دیگر درنگ نکن... .»
ابوعبیده (نوه عمار یاسر) میگوید «فرزند ابی رافع این مطالب را به نقل از پدرش گفت. من پرسیدم، مگر رسول خدا مال و ثروتی قابل توجه داشت که دو شتر برای سفر خودش خرید و به امیرمؤمنان هم سفارش کرد زاد و توشه دیگر مهاجران را تهیه کند؟ ابی رافع پاسخ داد پدرم گفت، ایشان فرمود، هیچ مال و ثروتی برای من سودمندتر از اموال خدیجه نبود. ابی رافع افزود، پدرم گفت، از آخرین موارد مصرف اموال خدیجه خرید زاد و توشه برای مسلمانان مستضعف بود که قصد داشتند به مدینه هجرت کنند». سفر اکثر مسلمانان با اموال خدیجه ممکن شد. آخرین آنها هم قافلهای بود که امیرالمؤمنین آن را سرپرستی کرد.
منزلت حضرت خدیجه نزد پیامبر(ص)
پیامبر پس از خدیجه تا آخر عمر خدیجه را فراموش نکرد و هر از چند گاهی از او تقدیر و تمجید میکرد. تمام فرزندان ایشان بهجز ابراهیم از خدیجه بودند. تاریخ در مقابل عظمت حضرت خدیجه(س) سر فرود میآورد و در برابرش متواضعانه و دست بسته میایستد.
مقام خدیجه در بهشت
از فضیلتهای ایشان، مقامی است در بهشت که از سوی خداوند به ایشان وعده داده شده است. پیامبراکرم(ص) نیز بارها این مسئله را به خدیجه بشارت میداد و میفرمود «در بهشت، خانهای داری که در آن رنج و سختی نمیبینی». امام صادق(ع) نیز میفرماید، هنگامی که خدیجه وفات یافت، فاطمه خردسال بیتابی میکرد و گرد پدرش میگشت و سراغ مادر را از او میگرفت.
پیامبر از این حالت دخت کوچکش بیشتر محزون میشد و دنبال راهی بود تا او را آرام کند. فاطمه همچنان بیتابی میکرد تا اینکه جبرئیل بر پیامبر نازل شد و فرمود «به فاطمه سلام برسان و بگو مادرت در بهشت خانهای کنار آسیه، همسر فرعون و مریم، دختر عمران نشسته است».هنگامی که فاطمه این سخن را شنید، آرام گرفت و دیگر بیتابی نکرد.
وصیت حضرت خدیجه
حضرت خدیجه(س) سه سال قبل از هجرت بیمار شد. پیغمبر(ص) به عیادت وی رفت و فرمود ای خدیجه «آیا میدانی که خداوند تو را در بهشت نیز همسرم ساخته است؟» آنگاه از خدیجه دلجویی و تفقد کرد. او را وعده بهشت داد و درجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود.
چون بیماری خدیجه شدت یافت، عرض کرد «یا رسول الله! چند وصیت دارم، من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن». پیامبر(ص) فرمود «هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی. در خانهام بسیار خسته شدی و اموالت را در راه خدا مصرف کردی». عرض کرد «یا رسولالله! وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید چون او بعد ازمن یتیم و غریب خواهد شد. پس مبادا کسی از زنان قریش به او آزار برساند، مبادا کسی به صورتش سیلی بزند، مبادا کسی بر او فریاد بکشد، مبادا کسی با او برخورد غیرملایم و زنندهای داشته باشد. اما وصیت سوم را شرم میکنم برایت بگویم، آن را به فاطمه عرض میکنم تا او برایت بازگو کند».
سپس فاطمه را فرا خواند و به وی فرمود «نور چشمم! به پدرت رسولالله بگو مادرم میگوید من از قبر در هراسم از تو میخواهم مرا در لباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی، کفن کنی». پس فاطمه زهرا(س) از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر(ص) عرض کرد.
پیامبر اکرم(ص) آن پیراهن را برای خدیجه فرستاد و او بسیار خوشحال شد. هنگام وفات حضرت خدیجه، پیامبر اکرم(ص) غسل و کفن وی را به عهده گرفت. ناگهان جبرئیل در حالی که کفن از بهشت همراه داشت، نازل شد و عرض کرد «یا رسولالله، خداوند به تو سلام میرساند و میفرماید، ایشان اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده بگیریم».
وفات خدیجه(س)
خدیجه در سن 65 سالگی در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج از شعب ابوطالب جان به جان آفرین تسلیم کرد. پیغمبر خدا(ص) شخصاً خدیجه را غسل داد، حنوط کرد و با همان پارچهای که جبرئیل از طرف خداوند عزوجل برای خدیجه آورده بود، کفن کرد. رسول خدا(ص) شخصاً درون قبر رفت، سپس خدیجه را در خاک نهاد و آنگاه سنگ لحد را در جای خویش استوار ساخت.
او بر خدیجه اشک میریخت، دعا میکرد و برایش آمرزش میطلبید. آرامگاه خدیجه در گورستان مکه در «حجون» واقع است. رحلت خدیجه برای پیغمبر(ص) مصیبتی بزرگ بود، زیرا خدیجه یاور پیغمبر خدا(ص) بود و به احترام او بسیاری به حضرت محمد(ص) احترام میگذاشتند و از آزار وی خودداری میکردند.