حجتالاسلام رسول منتجبنیا از فعالان سیاسی کشور در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، با اشاره به نحوه حل مشکلات و معضلات فرهنگی در جامعه گفت: در این زمینه ابتدا باید تعریف روشنی از فرهنگ ارائه شود تا بقیه مباحث نیز به دنبال آن روشن شود؛ چرا که گاه فرهنگ انسانی و جامعه با نمادهای فرهنگی اشتباه گرفته میشود.
نصب پوستر و پلاکارد کار فرهنگی نیست
وی افزود: معمولاً در جامعه وقتی سخن از مباحث فرهنگی به میان میآید ابتدا تبلیغات و نمادهای فرهنگی به ذهن میرسد و اگر نهادی بخواهد کار فرهنگی انجام دهد تصور میشود که میتواند با نصب پوستر و پلاکارد و رنگآمیزی روی دیوار کارهای فرهنگی را به پیش ببرد؛ بنابراین هر چه پر رونق و زیباتر باشد، نشان از اعتلای فرهنگی آن نهاد و جامعه دارد و بالعکس اگر کمرنگتر باشد نشان از انحطاط فرهنگی دارد، در حالیکه آنچه که اشاره شد را میتوان نمایش مسائل و نمادهای فرهنگی در سطح جامعه نامگذاری کرد.
حجتالاسلام منتجبنیا با بیان اینکه فرهنگ معنایی عمیق، وسیع و گسترده دارد، گفت: فرهنگ یک جامعه شامل همه باورهای یک جامعه از جمله اخلاقیات، صفات، آداب، رسوم، رفتارها و اعمال افراد جامعه است و این معنا تنها در زمینه مسائل دینی مطرح نیست؛ گاه فرهنگ تمدن و شهرنشینی، فرهنگ روابط اجتماعی، فرهنگ اقتصادی، فرهنگ صنعت و حتی فرهنگ رانندگی و پیادهروی در معابر عمومی نیز مطرح میشود؛ بنابراین فرهنگ، یک مجموعهای از همه کنشها و واکنشهای فکری، روحی، خلقی و عملی افراد جامعه میشود.
وی خاطرنشان کرد: وقتی فرهنگ را با این گستردگی معنا کنیم، تمام شئون جامعه را در بر میگیرد و فرهنگ روی همه مسائل فردی، خانوادگی و اجتماعی سایه میافکند و هر مسئلهای را تحت تأثیر قرار میدهد.
ویژگیهای فرهنگسازان در جامعه دینی
حجتالاسلام منتجبنیا بعد از تعریف فرهنگ، توجه به فرهنگسازان و مجریان فرهنگی را ضروری دانست و گفت: باید افرادی در این عرصه باشند که فرهنگ را میشناسند و هنر و توانایی فرهنگسازی در جامعه را داشته باشند و بتوانند باورهای جامعه، به ویژه نسل جوان را هدایت و مدیریت کنند؛ باورهایی که به حقیقت و واقعیت تعلق دارند و دور از خرافات و انحرافات هستند.
وی ادامه داد: این افراد باید بتوانند در رابطه با خلقیات و آداب و رسوم الگویی ارائه کنند که افراد جامعه بتوانند خلقیات، رفتارها و اعمال خود را با آن الگو و اسوه منطبق کنند و بر اساس آن رفتارهای پسندیده را از رفتارهای ناپسند و نامطلوب مجزا کنند.
حجتالاسلام منتجبنیا در مورد ویژگی افراد طراح و تأثیرگذاری در عرصه فرهنگی گفت: به قول شاعر «ذات نایافته از هستیبخش، کی تواند که شود هستیبخش» کسی که میخواهد در جامعه فرهنگسازی کرده و فرهنگ جامعه را تغییر دهد، خود باید با فرهنگ مورد نظر آشنا باشد و فرهنگ در وجود خودش پدیدار شده باشد؛ از این جهت فرهنگسازان جامعه باید از یک سو فرهنگشناس، تحصیلکرده، عالم، دانا و دانشمند و از سوی دیگر خلاق، طراح، برنامهریز و از سویی نیز متخلق به فرهنگ متعالی انسانی و اسلامی باشند.
وی تصریح کرد: وقتی این ویژگیها در یک مجموعه گرد هم جمع شد، فرهنگ مناسبی به جامعه ارائه میشود و با توجه به اینکه خود الگوی مجسمی از فرهنگ ارائه شده هستند، جامعه را به دنبال خود میکشانند و خواه ناخواه مردم از آنها الگو میگیرند و پیروی میکنند.
فرهنگسازی با اعمال زور تحولآفرین نیست
حجتالاسلام منتجبنیا همچنین گفت: چنانچه کار به دست افراد نااهل یا افرادی که سواد و آگاهی لازم را ندارند و فرهنگ را نمیشناسند بیفتد، همانطور که اشاره شد فرهنگ در انحصار پوستر و پلاکارد و رنگآمیزی قرار میگیرد و طبیعی است که کار فرهنگی شکل نخواهد گرفت.
وی ادامه داد: اگر فرهنگ جامعه به دست افراد و گروههایی بیفتد که طبیعت خشونتطلبی و غلظت و شدت دارند و همه امور را با توسل به زور و قوه قهریه پیش میبرند، به فرض آنکه در جامعه تحولی صورت گیرد، نمیتوان آن را فرهنگ نامید، بلکه یک کار غیر ارادی است که با زور و تحمیل در جامعه شکل گرفته است.
حجتالاسلام منتجبنیا همچنین اظهار کرد: از سوی دیگر اگر افراد آگاه، دانشمند، طراح و برنامهریز در این عرصه حضور داشته باشند، اما متخلق به اخلاق اسلامی و مترقی انسانی نباشند، طبیعی است که چنین افرادی نمیتوانند در جامعه فرهنگساز باشند؛ بنابراین فرهنگ جامعه متحول و متغییر نخواهد شد.
وی با بیان اینکه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در عرصه فرهنگ دچار مشکلاتی بودیم، گفت: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تفسیر و تعریف فرهنگ را گم کردیم و فرهنگ را وارونه و واژگونه تعریف کردیم؛ همچنین کارهای فرهنگی به دست نااهلان قرار گرفت.
حجتالاسلام منتجبنیا افزود: تصور کردیم که در مراکز یا نهادها چند جوان نپخته، غیر مهذب، بیتجربه و ناآشنا با مسائل فرهنگی را به حسب اینکه ظاهر خوبی دارد، میتوان متولی امور فرهنگی قرار دهیم؛ برای همین پاسخ مناسبی در این عرصه دریافت نشد.
دستمان را به سوی مراکز علمی دراز کنیم
وی با تأکید بر استفاده از مراکز علمی حوزوی و دانشگاهی گفت: قبل از هر کاری باید دستمان را به طرف مراکز علمی دراز کنیم و از آنها استمداد بطلبیم؛ در حوزههای علمیه و دانشگاههای معتبر کشور نخبگان فراوانی حضور دارند، حتی در آموزش و پرورش فرهنگیان نخبهای هستند که میتوان از فکر و اندیشه آنها استفاده کرد.
حجتالاسلام منتجبنیا تصریح کرد: ما باید با شناسایی آنها، مجموعههایی را با حضور صاحبان فکر و اندیشه که درد و گداز فرهنگی و احساس نگرانی و دغدغه فرهنگی داشته باشند و فرهنگ را ابزاری برای رسیدن به اهداف اقتصادی یا سیاسی و اجتماعی قرار ندهند، تشکیل دهیم.
وی با بیان اینکه میتوان با استفاده از این افراد کمیتهها و گروههای متعدد و متنوعی در زمینههای مختلف فرهنگی تشکیل داد، گفت: قبل از هر چیز نیاز به فکر و اندیشه و خرد تجربه و کارآموختگی داریم که هر فردی این ویژگی را ندارد؛ لذا با شناسایی چنین افرادی باید از آنها بخواهیم که در مورد مسائل فرهنگی طرح و برنامه بدهند و به کار دیگری مشغول نباشند؛ در رابطه با نظرات و طرحهای این خردورزان و دلسوزان جامعه باید همه موظف به همکاری باشند تا دیگر هر نهادی دست به فرهنگسازی نزند و هر شخصی به خود اجازه ندهد که یک نوع فرهنگ را در جامعه پیاده کند.
حجتالاسلام منتجبنیا خاطرنشان کرد: تشکیل این کمیتهها کار مشترکی است که کلیت نظام میتواند بر عهده بگیرد؛ تا شهامت و ایثار را برای به کار گرفتن افراد کارآمد و لایق در عرصه فرهنگ نداشته باشیم و نتوانیم نیروهای ناکارآمد و نالایق را کنار بگذاریم، نخواهیم توانست نتیجه مطلوب را به دست بیاوریم.
تشکلهای فرهنگی متعدد با افراد تکراری
وی افزود: تا زمانیکه بودجه و اعتبارات فرهنگی صرف نمایش نمادهای فرهنگی شود و به تعبیری صرف کارهای سیاسی، اقتصادی و گاه منافع شخصی شود، نمیتوان انتظار داشت که در فرهنگ جامعه تحولی ایجاد شود.
حجتالاسلام منتجبنیا با اشاره به تعدد سازمانها، نهادها و تشکلات فرهنگی در کشور گفت: اسم تشکیلات، شورا، کمیته و کارگروه در عرصه فرهنگی فراوان داریم اما از بسیاری تنها اسم و عنوانی باقی مانده است.
وی همچنین با انتقاد از حضور برخی شخصیتها در چندین کمیته و شورا اظهار کرد: ممکن است اشخاصی در چندین کمیته، کارگروه و یا شورا حضور داشته باشد در حالیکه هیچ بازدهی مفید و مؤثری نداشته باشد چرا که در هر یک زمان محدودی حضور دارد.
حجتالاسلام منتجبنیا افزود: اگر قرار باشد کمیته و یا کارگروه جدیدی برای رسیدگی به مسائل فرهنگی ایجاد شود از همین افراد درخواست خواهند کرد تا در این تشکل جدید نیز حضور یابند؛ بنابراین مسئولیت جدیدی بر مسئولیتهای آنها اضافه خواهند شد.
فرهنگ برای عدهای ابزاری برای اهداف سیاسی و اقتصادی است
وی تأکید کرد: قبول ندارم همه افرادی که ادعای فرهنگسازی میکنند کفایت، لیاقت و حتی انگیزه لازم را برای رسیدگی به مسائل فرهنگی داشته باشند؛ چه بسا افرادی فرهنگ را ابزاری برای رسیدن به اهداف سیاسی واقتصادی قرار داده باشند.
حجتالاسلام منتجبنیا ادامه داد: برای ایجاد تشکلی وکمیتههایی که به آن اشاره کردم، نیاز است مجموعهای از افراد نخبه، ژرفاندیش، لایق و باکفایت شناسایی شود و نظام با دادن اختیارات و قرار دادن امکاناتی به آنها مسئولیت رسیدگی به امور فرهنگی و ارائه الگو به جامعه را به آنها واگذار کنند و همه دستگاهها موظف به اجرای مصوبات این کمیتهها باشند.
نهادهایی که هم هستند و هم نیستند
وی با بیان اینکه امروز دستگاهها و نهادهای فرهنگی هم هستند و هم نیستند، گفت: فعالیتهای این نهادها محتوا و نتیجهای ندارد، ضمن اینکه کارها به افراد با کفایت سپرده نمیشود و بسیاری از تصمیمات نسنجیده است؛ چرا که افراد فرصت لازم برای فکر کردن و تصمیمگیری ندارند. همچنین گاه اجرای کارها بر عهده کسانی است که خود الفبای فرهنگ را نمیشناسند و با ابزارهای سخت میخواهند فرهنگ را در جامعه رونق و رواج دهند، لذا میبینیم که در جامعه جوانان ما نسبت به فرهنگ اسلامی و ایرانی فاصله میگیرند.
حجتالاسلام منتجبنیا همچنین تصریح کرد: اگر کاملترین افراد را به عنوان وزیر ارشاد، وزیر آموزش و پرورش و علوم و سازمانهای فرهنگی قرار دهیم، تا زمانی که فکر و اندیشه و فکر و برنامه نداشته باشیم و کار را به دست افراد اهل و شایسته قرار ندهیم، نیروها را صرف کارهای بینتیجه کردهایم.
وی با تأکید بر اینکه امروز وقت آن رسیده است که به فکر شناختن و شناساندن فکر و فرهنگ و ساختن فرهنگ مترقی اسلام و ایران باشیم، گفت: ما هم پشتوانه فرهنگ غنی اسلامی داریم و هم پشتوانه قوی فرهنگ ایرانی و بومی؛ اگر این فرهنگ را با هم در بیامیزیم، میتوانیم الگوی خوبی ارائه دهیم تا علاوه بر رسیدن به جامعه مترقی، الگوی مناسبی برای سایر جوامع نیز باشیم اما با کمال تأسف باید بگویم که از فرهنگ، نمادهای فرهنگی را شناختیم و حقیقت فرهنگ در جامعه متروک و مهجور مانده است.