اسلام هراسی ریشه در مصادیقی دارد که در گروهی به نام داعش به وضوح دیده میشود. آنچه به عنوان اسلامهراسی شناخته میشود برجستهکردن برخی از رفتارهای مسلمانان است، پیروان آیین احمدی سالیان سال در کنار تمدنهای انسانی دیگر زندگی میکردهاند و سالهای زیادی از تاریخ به نام اسلام و آزادی اندیشه همراه بوده است. تمدن اسلامی تاریخی دارد که به رغم وجود فراز و نشیب آن میتوان آن را دارای عناصری دانست که این عناصر در گروهک داعش جایگاهی ندارد.
عصاره پروژه اسلامهراسان: اسلام=داعش
آنچه اسلامهراسان به دنبال آن هستند، این است که اسلام را با داعش برابر معرفی کنند. رفتار داعش در یک تمایز از رفتار کل مسلمانان قرار گرفته است پیش از این گروه و این نحو رفتار شاهد چنین چیز متمایزی نبودیم، حتی اگر فرض بگیریم که رفتار بخشی از مسلمانان مغایر با حقوق بشر مدعی غربیها بوده است، نمیشد تمام تمدن اسلامی پیش از این گروه را به آن رفتارها فروکاست به این معنا که تمدن اسلامی به عنوان یک تمدن دارای ابعاد پیچیده و گسترده و زندهای بود و نه مجموعه رفتارهایی خشن و غیر انسانی.
آنچه داعش در حال انجام است، جدا کردن آیین محمدی از سنت زندگی مسلمانان و تبدیل آن به امر و نهیهای خود خلیفهخواندهای خشونتطلب است. در عمل اسلام داعش هیچ ربطی به اسلام در واقعیت خود ندارد. آنچه مسلمانان در سالیان سال به آن عمل میکردند و این عمل صورتی طبیعی داشت با داعش از روند طبیعی خارج شده است.
اسلام هراسی مبتنی بر معرفی اسلام بر اساس رفتارهای گروههایی مانند داعش است، اسلامهراسان آیات رحمانی قرآن را نمیبینیند و معرفی نمیکنند. تمدن قرآنی بر صلح و اولویت آن تاکید دارد و نمیتوان عملکرد خشونت و جنگطلبانه را به آن نسبت داد، در این صورت میتوان عملکرد همه حکومتهای سلطانی که در تاریخ اسلام وجود داشته است را به نام اسلام خواند. اسلام هرچند پذیرش بیقید و بند صلح نیست اما جنگ برای مسلمانان برحول حق حیات و اصول ایمانی و درقامت دفاع رخ میدهد.
همزیستی تمدن اسلامی و انسانستیزی داعش
مسلمانان در طول تاریخ اسلام همزیستی مسالمتآمیزی با مسیحیان و یهودیان داشتند، برخی از شهرها در جامعه اسلامی مراکز مسیحی و یا یهودی بوده است، برای نمونه شهر فلسطین مراکز مقدس مسیحی و یهودی را در خود جای داده بود که در حوزه سرزمینهای اسلامی قرار داشت. این همزیستی روندی طبیعی داشت و بروز اختلافاتی در آن ممکن بود اما وضعیتی که مشاهده میشد با هم ماندن و کنار آمدن بود.
مسلمانان هیچگاه مومنان به دیگر ادیان الهی را از سرزمینهای خود اخراج نکردند و کوشش نکردند تا ایشان را از حیات و زندگی ساقط کنند. این رفتار ریشه در صدر اسلام داشت و پیامبر اسلام(ص) پس از ورود به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی اقدام به عقد قراردادی با اقلیت یهودی کرد.
همزیستی اسلام با ادیان تحملی فخرفروشانه نبود که ریشه در قرآن نیز داشت، کتابالله دیگر کتب آسمانی را به رسمیت میشناسد و اسلام را روح حقیقی همه ادیان پیشین میخواند. این محتوای درونی اسلام باعث میشد تا مسلمانان نسبت به دیگر ادیان دیگر روادار باشند.
داعش اما نه تنها هیچ رنگوبویی از همزیستی اسلامی ندارد، بلکه کاملا بر خلاف این روش رفتار میکند، کشتار مسیحیان، یهودیان و ایزدیان عراقی خبر از آن میدهد که این گروه هیچ دیگری را به رسمیت نمیشناسند، دامنه این بیرحمی و نفی به مسلمانان نیز کشیده میشود و حتی مسلمانان شیعی، سنتی و حتی سلفی نیز از تیغ مدعیان حکومت اسلامی برکنار نمیمانند.
گفتوگوی اسلامی و سکوت داعش
از سویی دیگر اسلام با تمدنهای غیر ابراهیمی نیز ارتباط سازندهای داشته است. توصیه قرآن به اخذ علم از دیگران باعث میشد تا ایشان حتی از چین و یونان که مبناهای غیر ابراهیمی داشتند به اخذ دانش بپردازند. از سویی دیگر پس از آشنایی مسلمانان با اندیشههای فلسفی و کلامی، امامان و علمای اسلامی به مناظره با اندیشمندان دیگر ادیان پرداختند و هیچگاه سرکوب و خشونتی نسبت به این ادیان اعمال نشد.
داعش به هیچ انتقادی پاسخ نداده است. آنها نه تنها با مسلمانان که با هیچ انسانی قائل به گفتوگو نیستند، ایشان تنها توانستهاند اسلحه بخرند تا بمانند و خشونت خود را بازتولید کنند. داعش در مقابل هر دیگری سکوت کرده و هیچ جوابی جز تکرار حقانیت کاری که میکند نمیدهد و این درست برخلاف مژدهای است که خداوند به کسانی میدهد که سخن را شنیده و از بهترین آن اطاعت میکنند.
اسلام تمدنساز، داعش تمدنسوز
اعتقاد به گفتوگوی بین تمدنها موجبات بالندگی تمدن اسلامی را فراهم ساخت. تمدن اسلامی توانست فرهنگ دیگر تمدنها را اخذ کرده و آنها را بالنده کند. مسلمانان ایرانی که بعدها و آزادانه اسلام آورده بودند به توسعه علوم اسلامی پرداختند. علوم اسلامی نه تنها علمی تکنولوژیک که به نوعی علومی انسانی بود. این اخذ به الهام انجامید و خود تمدن اسلامی الهام بخش تمدن جدید غربی شد. اسلام در مدتی بسیار کم از گسترش اولیه تمدنی عظیم ساخت که تا کنون ادامه دارد.
در حالی که تمدن اسلامی را میتوان تمدنساز دانست، داعش در مدتی کم همه جهان انسانی و حتی مسلمانان را بر علیه خود بسیج کرده است. به نظر داعش مطلقا تمدن دیگر چیزی برای ارائه به آنها ندارد، آنچه که داعش میگیرد، اسلحه است بدون این که هیچجایی به توجیه کار خود نپرداخته است. آنچه داعش از دیگر تمدنها و به طور مشخص میگیرد، چیزی است برای تخریب خود آنها استفاده میکند، از این رو داعش چیزی از دیگری نمیگیرد، مگر اینکه بتواند بر علیه دیگری استفاده کند.
اسلام و آزادی، داعش و جبر
اسلام همواره بر آزادی افراد اعتقاد داشته است از متن قرآن تا نظرات برخی از مجتهدین در طول تاریخ اسلام از جمله امام خمینی میتوان التزام اسلام را به آزادیهای اجتماعی مشاهده کرد. به رغم وجود قوانین اسلامی و لزوم تبعیت از قوانین شرعی، اسلام دین آزادی پذیرش است و نمیتوان به زور کسی را مسلمان کرد.
آنچه در تفکر داعشی بیمعنی است آزادی است و کسانی که حتی به صورتی خانوادگی و فرهنگی دین و آیینی دیگر دارند، باید اسلام آورند و برای ایشان اسلام دین جبر است. هیچ نسبتی میان آزادی و اسلام از نظر این گروه وجود ندارد.
اسلام دانش و جهل داعش
مبنای تمدن اسلامی بر دانش استوار است و مسلمانان باید اصول دین خود را بر اساس تفکر و اختیار برگزینند. تمدن اسلامی همواره به عالمان جایگاهی رفیع داده است و حتی در روزگار امروزین نیز عالمان و دانشمندان از جایگاه رفیعی در میان مسلمانان برخورداراند، هرچند به لحاظ پیشرفت مادی و عینی مسلمانان عقبنگاهداشته شده باشند.
این جریان درست در داعش برعکس است و هیچ پیوندی میان داعش و دانش وجود ندارد. داعش به دنبال گرایش جوانان به خویش است و در این میان آنچه از اسلام و تمدن اسلامی ارائه میدهد، تنها منویات غیر انسانی خویش است و هیچ نظام مشخص علمی برای توجیه نظری کارهای خویش ندارد. جواب داعش در مقابل اعتراضات همه دانشمندان و علمای جهان اسلامی سکوت و به هیچ گرفتن است و هین نشان از جهلی دارد که این گروهک را از تمدن اسلامی جدا میکند.