مرتضی بحرانی، استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) در خصوص نسبت میان جریان تکفیر و غزالی گفت: ما در جهان اسلام در دو دوره با مسئله تکفیر مواجه شدهایم که در هر یک از این دو دوره یک دیگری غیر مسلمان به جهان اسلامی وارد شده است.
بحرانی افزود: در دوره اول در دوران بنی عباس و پس از دوره نهضت ترجمه مسلمانان با یک دیگری به نام دیگری یونانی مواجه شدند. در پس ذهن مسلمانان، این دیگری مشرک بود، بنابراین اگر کسی به سراغ افکار یونانیها میرفت و احتمال میرفت افکارش در جامعه تاثیر بگذارد، توسط مسلمانان تکفیرمیشدند. در همین راستا بود که فارابی تفکیر شد و غزالی نیز ابن سینا را تکفیر کرد.
استاد پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی تصریح کرد: برخی از دیگریهای جهان اسلام در قالب دیگری ایران مطرح شدهاند. تکفیر شیخ شهابالدین سهروردی توسط علمای دمشق به این دلیل بود که به اندیشههای ایران باستان ارجاع داده و به زعم ایشان از اندیشههای اسلامی عبور کرده بود.
بحرانی با بیان اینکه این قضیه تا دوران جدید ادامه داشته است، گفت: پس از فروپاشی عثمانی در 1924 مسلمانان با یک دیگری جدید مواجه شدند و آن دیگری غربی است که مشرک نیست و مسیحی است. کسانی که به سمت اندیشههای مدرن با مضامین اومانیستی، سکولار و لیبرال میرفتند توسط اسلامگرایان هویتمدار تکفیر میشدند، یکی از تکفیرکنندگان محمد غزالی از بزرگان اخوان المسلمین بود.
وی افزود: تکفیر در زمانهای که خود و دیگری مقایسه میشود، ظهور مییابد. در تاریخ اسلام وقتی هویت خودی در معرض خطر بوده و اندیشههای به ظاهر مسلمان از منابع دیگری مانند اندیشه یونانی، ایرانی و یا مدرن تامین شده، تکفیر قوت گرفته است.
استاد پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی تصریح کرد: قرمطیان نیز نمونهای از مساله دیگری بودند و حسنک وزیر با اینکه میگفت انگشت در جهان کرده و قرمطی جسته و میکشت، به همین اتهام تکفیر و کشته شد.
بحرانی افزود: از این رو تکفیر در مواجهه خود و دیگری روی میدهد، از سوی دیگر ابعاد سیاسی و هویتی تکفیر در طول تاریخ همواره برجسته بوده است و چه بسا بعضی وقتها هم واقعی نبوده است.
وی در خصوص صوفیان اسلامی گفت: به طور مشخص صوفیگری هم مورد نقد هویت گرایان مسلمان بوده است. صوفیان هم هویت ناب اسلامی تهدید کرده و باید تکفیر میشدند.
استاد پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در پاسخ به این پرسش که آیا حدف دیگری نفس هویت اسلامی را به خطر نمیاندازد، گفت: پاسخ هم مثبت و هم منفی است. از یک سو افرادی که دست به تکفیر میزنند ابزارهای حفظ هواداران و فردیت خود را هم دارند. مثلا رسانهای در دست دارند که همواره خود را تبلیغ کرده و میگویند که ما در اکثریت هستیم و دنیا و آخرت از آن ما خواهد بود.
بحرانی تصریح کرد: خود تکفیر یکی از عوامل حیات این گروهها بوده است. جریان تکفیر از زمان امام محمد غزالی تا محمد غزالی، تئوریپرداز جریان تکفیر تداوم داشته است. از سوی حذف دیگر حذف دیگری به ضرر هویت خودشان است، زیرا ما در دورهای هستیم که همزیستی با دیگری ممکن است. هویت ما به نگاه ما بستگی دارد، اگر ما معتقد باشیم که در مبارزه یا پیروز میشویم و یا به بهشت میرویم، نفی دیگری حتی اگر به نفی خود هم بیانجامد، از نظر این جریان مطلوب خواهد بود.
وی در پاسخ به این پرسش که آینده جریان تکفیر را چگونه می بینید، گفت: آینده جهان تکفیر مثل گذشتهشان بوده و باقی خواهند ماند، هرچند نوع رفتارشان مسالمهآمیزتر شود. در دنیای مدرن که شکاف اجتماعی زیاد شده و از فرایندهایی چون جهانی شدن سو استفاده میشود، باب تکفیر باز خواهد ماند.
بحرانی افزود: ضمن اینکه غرب بدش نمیآید به این جریان دامن بزند، برای یک آلمانی و فرانسوی فرق اساسی نمیکند که در یمن و سوریه وضعیت چگونه است. برای او تنها مهم است که بتواند در این جنگ اسلحهاش را بفروشد و به فکر تامین منابع خود باشد.
وی در پایان گفت: باید به سوی تصور رحمانی از اسلام و به سمت پذیرش دیگری رفت. پیامبر اسلام دیگری را هم بنده و مخلوق خدا میدانست و با او زندگی میکرد. پیامبر نیز همین کار را انجام داده است. دین ذو جنبتین است شما میتوانید برای تمام پدیدهها مستند دینی بیاورید، از این رو باید به سمت تقویت جنبه رحمانی اسلام رفت. خود دین مستعد هر دو گونه هست. این بستگی به نوع نگاه شما دارد که اسلام رحمت و یا خشونت را انتخاب کنید.