«تکفیر اندیشه ممنوع است». شاید این عصاره کلام شهید راه اندیشه باشد. وی خود شهید راه نقد شد و سیاه اندیشان مدعی عقلانیت در لباس نفاق نعمت حضورش را از جامعه اسلامی گرفتند. علامه شهید مطهری را میتوان نمادی از آزادی بیان دانست، وی در کتاب انقلاب اسلامی، طرح ایجاد کرسی تدریس مارکسیسم را توسط یک استاد مارکسیسم داده بود. از این رو حساب ایشان با بحث تکفیر روشن است.
جمود دینی منشا تکفیر است
مطهری که تکفیر را محصول جمود دینی میداند، معتقد است که وقتی حضرت علی توسط افراطیون تکفیر میشوند، دیگر حساب نامهایی مانند شیخ الرئیس، خواجه نصیرالیدن طوسی، ملاصدرای شیرازی، فیض کاشانی، جمالالدین اسدآبادی و اقبال لاهوری با این گروه روشن است. به نظر علامه شهید تکفیر از خوارج آغاز شد، اما تا امروز ادامه داشته و مانع تولید اندیشههای جدید شده است. پیشتر اندیشمندانی چون نصر حامد ابوزید و یا چنان که خود شهید مطهری اشاره میکند اقبال لاهوری تکفیر شدهاند.
ایجاد انحراف، روی دیگر سکه تکفیر
به نظر معلم شهید، روی دیگر سکه تکفیر، ایجاد انحراف در دین و دخل و تصرف در آن بوده است. به نظر ایشان بدعتهای دینی محصور جهالت است و تکفیر محصول جمود. تکفیر محصول توقف در اندیشه و برخلاف منظور و روح اسلام است. معلم شهید معتقد است که «این جمود از ناحیه دوستان محتاط بوده است؛ ولی احتیاط هایی که صد در صد به ضرر اسلام تمام شده است و احتیاط بچهگانه و کودکانه بوده است.»
به نظر ایشان تکفیرگران بر ضد روح تحقیقاند و مقدسترین روحیه بشری یعنی تحقیق و کاوشگری را از بشر میستانند، تکفیر تنها رو در روی رسول ظاهری نمیایستد و با رسول باطنی و عقل نیز به معارضه بر میخیزد. تکفیر اگر چه مدعی مخالفت با مخالفان اسلام است، اما در واقع به ایشان کمک میکند. منافقان بیدین به تعبیر شهید مطهری مقدسان احمق را علیه مصالح اسلام تشویق میکنند و شمشیر و تیرِکمان دشمنان اسلام میشوند.
تکفیر برای دفع و رفع مخالف به میان میآید و بهانه آن اندیشههایی است که مانند آب آلوده است. اما راهحل از نظر شهید مطهری تکفیر نیست که ایشان معتقدند تشنگان مشتاق آباند و نمیتوان ایشان را از آب منع کرد. راه حل ایشان به جای تکفیر، رقابت با اندیشههای مخالف در هر عصر و زمانهای است. ایشان معقتدند که رهبران دینی مسئولاند تا به قدر کافی درزمینههای مختلف اسلامی تولید فکر کنند و این تولید اندیشه است که آب زلال عرضه داشته و مردم را از رفتن به سراغ کفر برحذر میدارد.
شهید راه حکمت معتقد است که اگر اندیشمندان دینی مفاهیم و معانی نامعقول را به نام دین به مردم عرضه کنند و با فطریات مردم معارضه کنند، حرکتهای ضد دینی در جامعه رواج پیدا خواهد کرد. از این رو تکفیر به ضد خویش یاری میکند. از این رو به نظر معلم شهید مطهری بزرگترین دشمن اسلام جمود است. به نظر ایشان جمود و تکفیر در اندیشه نیز سابقه داشته است و زمانی یکی از موانع اصلی شناخت طبیعت این بود که عالمان معتقد بودند که شناخت طبیعت همان است که پیشتر ارسطو و افلاطون انجام دادهاند. به نظر ایشان قرآن و سنت از ظرفیت بیپایانی برای تحقیق برخوردارند و نمیتوان تحقیق در این زمینه را پایان داد. بنابراین در رقابت با کفر به مثابه اندیشههای آلوده باید با آن به رقابت پرداخت.