مصطفی نوروزی، مشاور سیاسی رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، با بیان اینکه تحزب یک مقوله غربی و وارداتی است، گفت: حزب در غرب متولد شده است و حداقل دو سده سابقه دارد؛ قبل از آن نظامها به نوعی امپراطوری بودند و نظام دولت ـ ملت نداشتیم.
وی افزود: پیش از شکلگیری احزاب، امپراطوریهایی داشتیم که بر اساس قدرت عریان پایهریزی میشدند و مردم نیز در آن نقشی نداشتند و بیشتر به اقتدار رهبران و دولتمردان بود که کشورها اداره میشدند که به نوعی استبداد را در جامعه حاکم میکرد.
نوروزی خاطرنشان کرد: حدود دو سده پیش اتفاقاتی در غرب افتاد که باعث شد به جای امپراطوریها «دولت ـ ملت»ها شکل گرفتند که هدف از دولت ـ ملتها این بود که نقش مردم را برجسته کنند و اراده مردم در شکلگیری ساختار قدرت ساری و جاری باشد و بتوانند از امپراطوریها عبور کرده و به دولتهای مردمی و به دموکراسی برسند.
این کارشناس مسائل سیاسی اظهار کرد: مدرنیته با این ایده جلو آمد و تا حدودی موفق بود و این اتفاق که مردم بتوانند تأثیرگذار و نقشآفرین باشند، گام مثبتی تلقی میشد اما در عین حال مقولاتی مانند دولت ـ ملت، پارلمانها و احزاب در فضای غبارآلودی پدید آمد؛ این مقولهها گامی به جلو بود و به نقش و جایگاه مردم توجه داشت و دولت ـ ملتها معطوف به شکلگیری پارلمانها شدند و احزاب در قوامبخشی به اراده ملتها نقش بسزایی داشتند اما فضای سیاسی و فکری در این دوران غبارآلود بود.
وی با بیان اینکه دولت ـ ملتها در 200 سال گذشته جایگزین خلأ دین و کلیسا شدند، گفت: غرب بعد از گذر از دوران امپراطوری خلأیی را احساس کرد که آن، خلأ دین در جامعه بود؛ کلیسا پاسخگو نبود و دولت ـ ملتها آمدند و احزاب فعال شدند و خواستند مجرای تحقق اراده ملتها بشوند اما در عین حال روابط یکسویه شد؛ یعنی حزب، پارلمان و دولت تنها به قدرت معطوف شد و همه چیز برای رسیدن قدرت تعریف شد.
نوروزی ادامه داد: نظامها از پایین به بالا پدید آمد اما رابطه خودش را نتوانست با مفاهیم عمیق و با اصول عمیق فکری و انسانی برقرار کند؛ نهایتاً یک عامل و پارامتر مهم شد و آن اعمال اراده مردم برای شکلگیری قدرت بود؛ قدرت هم فیذاته شکننده است و نمیتواند حالت انعطافبخشی و انسجامبخشی داشته باشد و به تنهایی مقولهای بیرحم است.
این کارشناس مسائل سیاسی خاطرنشان کرد: تا اینجا این حرکت نسبت به اتفاقات غرب درست بود و آنها خواستند خلأ خود را پر کنند اما به دلیل اینکه مفاهیم متعالی را حذف کردند و اصلیترین واژه را قدرت قرار دادند و تعریف حزب این شد که سازمان سیاسی برای تأثیرگذاری بر قدرت و حکومت، تنها توانست در مقطعی مجری تحقق اراده ملت شود اما در تداوم و گامهای بعدی، احزاب به سوی استبداد چرخش داشتند و به ضد خود تبدیل شدند البته نه به طور تام و تمام اما در برخی مواقع احزاب صد در صد به سمت تمایلات فاشیستی تغییر موضع دادند به دلیل اینکه قدرت یک مقوله شکننده و ارزش میانی است و نمیتواند یک ارزش نهایی باشد.
وی مشکل اصلی احزاب را تبدیل شدن به ابزار قدرت برای افراد به جای قرار گرفتن به عنوان ابزار اقتدار ملتها دانست و گفت: در مقطعی دولت ـ ملتها واقعاً پدید آمدند اما در ادامه بهویژه در قرن بیستم معادلات جواب نداد و به هم خورد و دموکراسی مبتنی بر پارلمان، و پارلمان مبتنی بر حزب نتوانست قوامبخش اراده ملتها شود بلکه به پدیده عکس خودش تبدیل شد و حزب ابزار قدرت افراد شد.
این کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: اینها باعث شکلگیری قدرتهای یکسویه یا کشورهای تکحزبی شد که بخش مهمی از کشورها را در قرن بیستم به این سمت سوق داد؛ در ایران نیز حزب واحد در دهه پنجاه شکل گرفت و تبدیل به ابزار قدرت شاه شد.
نوروزی اظهار کرد: احزاب که میخواستند ترجمان اراده ملتها بشوند خودشان ابزار اعمال قدرت افراد و اشخاص شدند به خاطر اینکه یک مقوله را هدف قرار دادند و آن، قدرت است که میتواند به راحتی ابزار شود.
وی تصریح کرد: حزب ابزار مثبتی است و منجر میشود که ملتها تصمیم بگیرند و حاکم شوند؛ همان ایدهای که امام خمینی(ره) بر آن اعتقاد داشتند؛ نگاه قرآن نیز همین است که ملتها باید تصمیم بگیرند و ارادهشان اعمال شود.
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: این اتفاق به خصوص در قرن بیستم پدید نیامد؛ به خاطر اینکه پروژه حزب یا دولت ـ ملتها پروژه «یک دوم» تعریف شد؛ چارهای هم نداشتند به دلیل اینکه اراده ملتها را در یک پارادایم مادی و دنیایی و حقیقتی از پایین به بالا تعریف کردند که فقط ناظر بر قدرت مادی شد و نتواست با واژههای متعالی که میتوانند واژه قدرت را تلطیف کند و به آن عمق ببخشند، ارتباط برقرار کند.
نوروزی خاطرنشان کرد: حزب در غرب در بسیاری از موارد جواب نداد و نهایتاً به احزاب سوسیالیستی یا توتالیتاریستی تبدیل شد و در قرن بیستویکم فضا عوض شد که این مسئله کیان دولت ـ ملتها و احزاب را به خطر انداخت.
وی گفت: مهمترین اشکالی که از نگاه دینی و اسلامی به بحث حزب و دولت ـ ملتها در غرب داریم این است که با تمام تعاریفی که از قدرت ارائه شده اما نتوانسته خلأهای مورد اشاره را برطرف کند.
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: در اواسط قرن بیستم فیلسوفان و اندیشمندان ناامید شدند که بتوانند حرکت مثبت رو به جلویی را ترسیم کنند.
وی تصریح کرد: احزاب وسیله و ابزار خوبی است اما چون پروژه یکدوم است، باید تکمیل شود؛ ما باید برای اعمال اراده ملتها و شکلگیری دولتهای سیاسی قدرت را تلطیف و انسانی و این خلأ را پر کنیم.
نوروزی با اشاره به تعبیر قرآن از مفهوم حزب گفت: ما در قرآن دو حزب داریم که البته با واژهای که در غرب مصطلح است تفاوتهایی دارد.
وی افزود: قرآن دو گروه و جریان را تحت این عنوان میآورد و احزاب مخالف را برمیشمرد و میفرماید «وَمَن یَکْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ؛ و هر کس از گروههاى [مخالف] به آن کفر ورزد آتش وعدهگاه اوست» (آیه 11 سوره هود)؛ احزابی هستند که مسیرشان به آتش ختم میشود؛ «وَمِنَ الأَحْزَابِ مَن یُنکِرُ بَعْضَهُ؛ و برخى از دستهها کسانى هستند که بخشى از آن را انکار میکنند » (آیه 36 سوره رعد) و یا «کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ؛ هر حزبى بدانچه پیش آنهاست دلخوش شدند» (آیه 32 سوره روم).
نوروزی گفت: هر حزبی تصور میکند که باید بر اساس «بما لدیهم» برنامهریزی کند در حالیکه احزاب در یک مقوله «آلی» تلقی میشوند، یعنی ابزار ملتها هستند که به قول شهید بهشتی فینفسه اهمیتی ندارند؛ شهید بهشتی در این رابطه فرمودند «ما در فعالیتهای حزبیمان میخواهیم معبد داشته باشیم، نه معبود»؛ در حالیکه این اتفاق بارها افتاد و احزاب معبود شدند و قرآن میخواهد چنین اتفاقی نیفتد.
این کارشناس مسائل سیاسی اظهار کرد: واژه حزب در قرآن دقیقاً منطبق بر عبارت مصطلح غربی نیست اما قرآن با نگاه راهبردی این اتفاق ناگوار را از بین میبرد تا حزب به قدرت و قدرت به ابزار تبدیل نشود؛ ابزاری که مسیر حزب را به سمت نار میکشاند.
نوروزی با تأکید بر اینکه حزب باید زمینهساز وحدت باشد نه تفرقه گفت: قرآن میفرماید جریانی که قدرت را محور قرار میدهد به سمت آتش حرکت میکند؛ همانطور که احزاب و جریانهایی هستند که به سمت حقیقت و بهشت حرکت میکنند که همان حزبالله هستند.
وی با بیان اینکه در تئوری انقلاب اسلامی میخواهیم به حزبالله برسیم گفت: حزبالله یک گروه نیست بلکه یک ایده و تفکر بلند و وحدتی بین قدرت مادی و آشتی آن با مقولههای بلند انسانی است ؛ حزبالله به دنبال آرمان متعالی و وحدت بین ماده و معناست.
این کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: نگاه تکبعدی و یکسویه غرب به حزب نهایتاً به جریانهای فاشیستی منجر شد و احزاب به معبود تبدیل شدند و ما میخواهیم با نگاه قرآن از این دیدگاه عبور کنیم.
وی با بیان اینکه حزب دولت در سایه است، اظهار کرد: حزب، دولتی آماده با همه ظرفیتهایی است که باید داشته باشد تا بتواند شرایط بد را مدیریت کند.
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: ممکن است دولتی داشته باشیم که به هر دلیلی با شرایط انسداد مواجه شود و دولت نتواند مسیر را ادامه دهد؛ این شرایط کشور را دچار بحران میکند و حزب باید نگذارد شرایط «مکش و خلأ» در قدرت پدید بیاید.
وی گفت: احزاب کارویژههای بسیاری دارند که مهمترین آنها تربیت کادر سیاسی است و پیوسته کادرهای آماده مجرب دارند؛ کشوری که کادر آماده سیاسی مجرب نداشته باشد در شرایط شکنندگی قرار میگیرد.
نوروزی با بیان اینکه احزاب پاسخگوی فضای رقابتی هستند، اظهار کرد: سلائق متفاوتی وجود دارند که همشان درصدد این هستند که بتوانند در نظام سیاسی نقش داشته باشند؛ احزاب سلایق را مدیریت کرده و این رقبت را سازماندهی میکنند.
وی همچنین خاطرنشان کرد: دولتی که از یک حزب سربرمیآورد و امور را به دست میگیرد، پیوسته به حزب حامی خود پاسخگو است و نمیتواند دست به فساد و قدرتنماییهای نمایشی و کنشهای غیر اخلاقی بزند و از قوه قضائیه فرار کند و پاسخگو نباشد.
این کارشناس مسائل سیاسی گفت: در حزب افراد نخبهای هستند که اعمال و تصمیمات دولتمردان را مورد ارزیابی قرار میدهند و از آنها سؤال میپرسند و پیوسته مسئولان را ملزم و موظف میکنند که بر یک مدار و روش درست و عقلانی حرکت کنند.
وی افزود: اگر نظامی حزبی وجود نداشته باشد رئیس دولت پاسخگو نخواهد بود و میتواند به دلیل داشتن قدرت، قوه قضائیه را دور بزند که این مسئله در برخی کشورهای بزرگ نیز اتفاق افتاده است.
نوروزی با بیان اینکه احزاب در آمادهسازی ذهن مردم تأثیرگذار هستند، گفت: آموزشهایی که احزاب به صورت پیوسته میدهند در ارتقای سطح فکری و دانش سیاسی جامعه تأثیر بسزایی دارد.