به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، نشست نقد و بررسی کتاب ظاهرگرایی در فهم قرآن نوشته محمدحسن محمدی مظفر، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب قم، بعد از ظهر پنجشنبه (7 آبان) با حضور مولف و سیدهدایت جلیلی، مدیر گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه خوارزمی، در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
محمدی در آغاز این نشست گفت: این کتاب حاصل رساله دکتری من بوده است و چهار فصل دارد که به تعاریف موجود، جریانشناسی ظاهرگرایی، مبانی فهم قرآن توسط ایشان و روشهای ظاهرگرایی پرداخته و سپس به جمعبندی پرداخته است.
همه طبیعتا ظاهرگرا هستند
وی افزود: در فهم متون اعم اسلامی، دینی و مقدس میتوان بحث ظاهرگرایی را مطرح کرد و برای مثال در فهم متون حماسی و اسطورهای نیز میتوان به نحو ظاهری و تاویلگرایانه وارد شد. در مورد تاویل، کارهای جدی انجام شده است و اساتید علوم قرآنی در این زمینه بررسیهای زیادی انجام دادهاند، اما در مورد ظاهرگرایی کارهای جدی صورت نگرفته است.
نویسنده کتاب ظاهرگرایی در تفسیر قرآن ادامه داد: ظاهرگرایی نمودهای بیرونی دارد و جریانهایی از جمله تکفیر و داعش دارای فهم ظاهرگرایانه هستند از این رو فهم ظاهرگرایی تنها کاری علمی و انتزاعی نیست و فوائد عملی هم دارد. اگر فهم ظاهرگرایانه افراطی به جامعه آسیب میزند، فهم بدون ضابطه تاویلگرایانه نیز چنین است، چنانچه مجاهدین و گروه فرقان نمونههایی برای این مساله بودند.
وی تصریح کرد: در این کتاب سعی شده است ابتدا به تعریف ظاهرگرایی و سپس به بررسی مصادیق آن پرداخته شود. ظاهرگرائی از سویی یک پدیده طبیعی است و میتوان گفت تمام انسانها در وهله اول ظاهرگرا هستند و در مواجهه با متن ابتدا ظاهر سخن یکدیگر توجه میکنند. اما ظاهرگرایی تلقی منفی به معنای جمود و خشکاندیشی و سطحینگری را متبادر میشود.
محمدی ادامه داد: ظاهرگرایی در سطح طبیعی آن منفی نیست، اما وقتی ظاهرگرایی به حالت افراط و غیر قابل انعطاف میرسد به تعبیری منفی مبدل میشود.
معنا و گستره ظاهرگرایی
وی با بیان اینکه برای تعریف ظاهرگرایی به مباحث الفاظ اصول فقه رجوع کرده است، گفت: ظاهرگرایی استناد به مدلولهای لفظی است، هر مقداری که مدلولی به لفظ استناد داده شود در معنای ظاهری خواهیم بود. یک سری از مدلولها صرفا لفظی نیستند و میتوانند مدلول عقلی باشند. ظاهر مدلول لفظی است و اگر استاد به آن کردیم، ظاهرگرا هستیم.
محمدی ادامه داد: بحث دیگری که انجام دادهام، بررسی گستره ظاهرگرایی بوده است، ما مدلولهای مختلفی داریم، سیاقی، مجازی و ... و من کوشش کردهام گستره مدلولهای لفظی را مشخص کنم. ظاهرگرایی گستره وسیعی دارد.
وی افزود: من مصادیق ظاهرگرایی را در تاریخ تفسیر بیان کردهام، ما به دنبال ظاهرگرایی به معنای خاص بودهام، از این رو ظاهرگرایی را در اصحاب، تابعین، ظاهریه، سلفیه، اخباریان، مکتب تفکیک و ... را بررسی کردهام. در فصل سوم و چهارم برخی از مبانی ظاهرگرایان را آوردهام. مبانی ظاهرگرایان در تفسیر قرآن انکار مجاز و انکار تاویل است.
نویسنده کتاب ظاهرگرایی در فهم قرآن تصریح کرد: در مورد روشها نیز به دنبال این نبوده که در فهم متن از چه منابعی استفاده شده است. این منابع شامل قرآن، احادیث پیامبر و در نزد شیعه احادیث امامان، اقوال صحابه، تابعین، سیاق و ... را ذکر کردهام.
امتیازات کتاب از نگاه جلیلی
جلیلی در ادامه نشست گفت: کتاب امتیازات زیادی دارد. از ابتدا تا انتهای کتاب تواضع علمی نویسنده ملموس است، حقشناسی و حقگذاری نویسنده نیز از امتیازات دیگر این کتاب محسوب میشود.
وی ادامه داد: یکی دیگر از امتیازات این کتاب نثر ساده و بدون تکلف در کل کتاب است احساس نمیشود که وی بخواهد در بخشهایی از کتاب اظهار فضل کند.
استاد دانشگاه خوارزمی افزود: از سویی دیگر کتاب، بسیار مستند است و منابع اصلی بسیاری دیده شده است و در ارجاع به منابع هم زیادهروی صورت نگرفته و از این رو فرد با منابع اصلی بسیاری آشنا میشود.
وی ادامه داد: انتخاب موضوع پایاننامه و کتاب نیز از جانب نویسنده بسیار به جا و شایسته بوده و میتوان به خاطر ملاحظه مساله ظاهرگرایی در جهان اسلام، میتوان موضوع ایشان را هوشمندانه و پیشگویانه دانست.
گزارشی انتقادی از فصول کتاب
جلیلی تصریح کرد: در بسیاری از آثار در فصل اول تلاش شده است تا تعاریفی ارائه شود و واژههای اصلی عنوان شود تا در بقیه اثر در نظر گرفته شود اما متاسفانه این کار در بسیاری از موارد نادیده گرفته میشود. این اثر نیز استثناء نیست و تعاریف در ادامه اثر لحاظ نشده و مورد استفاده قرار نگرفته است.
وی با بیان اینکه در فصل دوم به جریانشناسی ظاهرگرایان پرداخته شده است، گفت: اما به نظر میرسد که ظاهرگرایان در حوزه جهان اسلام هم همین جریانها باشند و تفاوتی میان ظاهرگرایان در تفسیر و ظاهرگرایان در جهان اسلام دیده نشده است.
جلیلی افزود: در فصل سوم مبانی فهم قرآن از نظر ظاهرگرایان ذکر شده است، اما باز این مبانی، مبانی ظاهرگرائی در اسلام و مبانی اسلامشناسانه است و نه لزوما منابع تفسیری. در فصل بعدی نیز وقتی از روشهای ظاهرگرایانه صحبت میشود که مراد از روش، منابع استخراج است که این بحث نیز جای نقد دارد که روش را به معنای منبع در نظر بگیریم. در فصل آخر نیز که ما باید شاهد نتیجه کل کار باشیم، میبینیم که بحثهای اساسی تازه شروع شده است.
راهبرد اصلی پژوهش
استاد دانشگاه خوارزمی ادامه داد: در خصوص ظاهرگرایی در فهم قرآن میتوان دو راهبرد اساسی پسینی و پیشینی برای پیشبرد بحث مشخص کرد و به نظر میرسد از آنجا که مولف محترم با تعریف بحث را آغاز کردهاند، قائل به راهبرد پیشینی باشند. اما میشد راهبردهای دیگر داشت و راهبرد پسینی با دو رویکرد صورت میگرفت.
وی ادامه داد: به عنوان راهبردهای پسینی، میشد در 10 آیه اصلی انتخاب شده، عملکرد تفاسیر منتسب به ظاهرگرایی بررسی شده و مشخصات تفسیر ظاهرگرایانه در این تفاسیر کسب شود و یا با بررسی چند تفسیر ظاهرگرایانه مبانی و روشهای این تفاسیر استخراج گشته و به عنوان اصول و مبانی تفاسیر ظاهرگرا معرفی شود.
سطح پژوهش
جلیلی افزود: هر پژوهشی به سه سطح توصیف، تحلیل، نقد تقسیم میشود. این کتاب در مقام توصیف سنگین است، تا حدی به تحلیل پرداخته و تنها اندکی به نقد پرداخته است.
وی ادامه داد: در نتیجهگیری کتاب کل بحث اصلی شروع میشود و آن این است که سنجه ظهور چیست و اینکه ظهور نسبی است یا مطلق درحالی که نتیجهگیری جای بحثهای اینچنینی نیست.
ترمنولوژی کتاب
استاد دانشگاه خوارزمی با بیان اینکه ظاهرگرایی، ظهور و ظاهر در این کتاب نیازمند تحلیل بیشتر هستند، گفت: تصور روشنی از آنها وجود ندارد. این اصطلاحات از سوی دیگر سوگیرانه هستند که تبعاتشان بحث را رها نمیکند.
وی ادامه داد: ظاهرگرایی سوگیرانه است، برخی به آن افتخار میکنند و برخی خود را از آن مبرا میدانند و از سویی این بحث کشدار است و مشخص نمیشود که ظاهرگرایی در واقع به چه مبناست.
برچست ظاهرگرایی بدون سنجه
جلیلی افزود: در تاریخ تفسیر کسی نیامده است و بگویند تفسیرش ظاهرگرایانه است و لزومی نداشت که این برچست به تفاسیر اطلاق شود. ما میراث تفسیری داریم که میخواهیم تعدادی را انتخاب کنیم و این اسم را روی آن بگذاریم اما برای این کار سنجه نداشتهایم. این کار مستلزم طبقهبندی تفاسیر است تا ظاهرگرا از ناظاهرگرا مشخص شود.
وی ادامه داد: باید تفاسیر ظاهرگرا نیز تقسیم شوند، اما این در حالی است که کل تفاسیر که در حدود 7 گروه را شامل میشوند، به دو گروه عمده تقسیم شدهاند، در حالی که سنجه مشخصی برای این کار وجود نداشته است. در هیچ کجای این کتاب گفته نشده است که مقابل تفاسیر ظاهرگرایانه دقیقا چه تفسیری قرار دارد، در مقابل تفاسیر ظاهرگرایانه کدام یک از تفاسیر عقلی، اجتهادی، مجازی، عرفانی قرار گرفته است؟
بحث کتاب بدون سابقه است
نویسنده کتاب در ادامه گفت: مساله اصلی که مشکلاتی را که ذکر شد فراهم کرده است این است که من در آغاز راه بودهام و هیچ اثر مستقلی در خصوص ظاهرگرایی در تفسیر انجام نشده بود. عدم سابقه بحث عمده مشلک من بود و تعاریف مشحصی برای واژههای اصلی تحقیق من وجود نداشت، اما اگر شما قبل و بعد از عرضه کتاب را مقایسه کنید، تفاوت را احساس خواهید کرد و حالا تصوری اجمالی از ظاهرگرایی و کم و کیف این جریان در دست است.
مبنای ارائه شده برای ظاهرگرایی سلبی است
جلیلی در پایان گفت: با توجه به تمسکی که به مدلول لفظی صورت گرفته است، بسیاری از تفاسیر ظاهرگراهستند و مشخص نیست که تفاسیر ظاهرگرا کداماند و تعریفی که از تفاسیر جامعه و مانع نیست. از سویی دیگر مبنایی ایجابی برای ظاهرگرایی داده نشده و دو مبنایی که داده شده، یعنی نفی مجاز و تاویل در واقع یک مبناست و ما با نفی مجاز، تاویل را نیز نفی کردهایم. البته این کتاب ادبیات جدیدی را خلق کرده است و بر بستر هیچ، ایجاده شده و طبیعی است که در آن اشکالاتی وجود داشته باشد.