کد خبر: 3453297
تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱۳۹۴ - ۱۴:۳۶
آذرنوش در بررسی آیین‌های عرب عصر نزول مطرح کرد؛

رابطه بت‌پرستی با ستاره‌شناسی در عرب عصر نزول/ وجود پدیده خوردن گوشت قربانیان

گروه اندیشه: رابطه بت‌پرستی با ستاره‌شناسی، بررسی آیین‌های جاهلی، ویژگی‌های شبه خدایان، فرق وئد و قتل و بت‌های اعراب جاهلی و سابقه آن‌ها از مواردی بود که آذرتاش آذرنوش در نشست تاریخ و آیین‌های عرب عصر نزول و ضرورت آن در مطالعات قرآن‌پژوهی به آن‌ها اشاره کرد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، نشست «تاریخ و آیین‌های عرب عصر نزول و ضرورت آن در مطالعات قرآن‌پژوهی» امروز دوشنبه، 25 آبان‌ماه با سخنرانی آذرتاش آذرنوش در دانشکده الهیات دانشگاه تهران برگزار شد.

بعد از قرائت قرآن که آغازگر مراسم بود، آذرنوش با بیان اینکه در دوران جاهلی با اندیشه دینی ثابتی مواجه نیستیم، گفت: ناچاریم میان پراکندگی شگفت‌آوری که میان جاهلان وجود داشته دنبال عقایدشان بگردیم. متأسفانه ملاحظه می‌کنیم که هر گوشه‌ای از سرزمین عربستان برای خود به دنبال راهی می‌رود.

رابطه بت‌پرستی با ستاره‌شناسی

این مؤلف و محقق در زبان و ادبیات عرب افزود: نکته مهم رابطه بت‌پرستی با ستاره‌شناسی است؛ در یک تحقیق جامع‌تر متوجه می‌شویم بسیاری از اعتقادات جاهلی با ستاره‌پرستی و ستاره‌دوستی رابطه دارد.

وی عنوان کرد: بیشتر دانشمندان اروپایی به چند ویژگی در دین‌های جاهلی اشاره کرده‌اند. در بین آن‌ها به دنبال یک شریعت جزمی نباید بگردید. در واقع آن چیزی که به آن می‌گوییم دگماتیک در آن وجود نداشته و شبه‌جزمی بوده نه جزمی.

آذرنوش اظهار کرد: تمامی آیین‌های قبایل عرب جنبه ساختاری و مراسمی دارند، سازمان شریعتی خاصی نداریم که بتوانیم دین آن‌ها را معین کنیم، رابطه مستقیمی با شرایط و حوادث روز دارند؛ در آن فضا اندیشه دینی شکل گرفت لذا این آیین‌ها را تصادفی باید یافت و ریشه‌یابی کرد.

وی با اشاره به کلمه «بت ایل»، گفت: همان کلمه «بیت ایل» که به یک نوع خدا اشاره کرده است؛ یعنی خانه‌ای که خدا در آن قرار می‌گیرد اما همیشه خانه نیست. «انصاب» گاهی ممکن است یک سنگ خالی بوده باشد اما جایی هست که خدایی در آن دمیده شده است؛ انصاب عرب بحث مفصلی است.

این استاد دانشگاه عنوان کرد: ماجرای چگونه نگریستن به ادیان جاهلی همواره برای نویسندگان اسلامی مطرح بوده است. در رساله سید مرتضی به تفصیل و خیلی قشنگ و بهتر از منابع اصلی به این موضوع پرداخته شده است؛ کل جاهلان به دو دسته معطله و مُحَصَّلِه تقسیم می‌شوند. معطله چند شکل داشته‌اند؛ معطل بودن یعنی خالی بودن زن از هر گونه زیور.

جاهلان معطله

وی در ادامه به توضیح دسته‌بندی جاهلان «معطله» پرداخت و گفت: اولین آن‌ها کسانی هستند که به وجود خالق و رستاخیز اعتقادی ندارند؛ طبیعت را سازنده انسان و مرگ را نابودکننده او می‌دانند. عده دیگری زندگی اخروی را قبول دارند اما به رستاخیز اعتقاد ندارند، عده دیگری خالق را قبول داشته اما به وجود پیغمبر آن هم از جنس انسان اعتقاد ندارند که عاقبت این افراد به یک نوع تناسخ می‌انجامد و بر اساس این اندیشه‌های دینی خود کم کم به تناسخ روی می‌آورند.

آذرنوش در توضیح گروه «مُحَصَّلِه»، اظهار کرد: این افراد بیشتر درون‌گرایی می‌کنند و نیاگرایی خیلی تندی دارند. تمام آنچه که درباره عرب‌ها به عنوان علوم عرب می‌دانیم مثل تعبیر رؤیا، پیشگویی و اعتقاد به ریخت ستارگان در دنیا، تمام این دانش‌ها به عهده یک نفر کاهن یا «قائف» بود؛ این قائف‌ها حامل تمام دانش‌های عربی بودند.

ضحیه؛ از مهم‌ترین آیین‌های جاهلی

وی با بیان اینکه شاید یکی از بزرگ‌ترین آیین‌های جاهلیان مجموعه اموری است که به «ضحیه» منتهی می‌شود، گفت: ضحیه قربانی کردن موجودی زنده با ریختن خون است، این خون را نقش مهمی را برای جاهلان بازی می‌کرده است. انصاب را گاهی با خون آن ضحیه می‌آغشتند؛ ضحیه بیشتر گردن بریدن بوده است.

این استاد دانشگاه عنوان کرد: در مقابل ضحیه «هَدی» را داریم. یعنی یک موجود زنده‌ای را به خدا یا بت هدیه می‌کنیم. در بیشتر مواقع شتر است، البته رمه گوسفند هم بوده است. حیوان را زنده رها می‌کردند، این موضوع از اینجا برای ما مهم است که می‌بینیم در قرآن نیز اعتبار شگفت‌آوری به شتر داده می‌شود. در هر مرحله شترها به مقام‌هایی که می‌رسیدند یک نامی دارند؛ «بحیره، سائبه، وصیله و حام» اسم شترهایی است که هر کدام به یکی از درجات عالی رسیده‌اند و مالکشان نذر می‌کنند اینها را ببخشند این اسامی در قرآن آمده است؛ (آیه 103 سوره مائده).

شبه خدایان شیفته خون

آذنوش ضمن تصریح این مطلب که شریک در ذهن عرب یعنی ارواح خدایی و موجودات نامرئی دینی، گفت: اصنام با اصناب فرق دارد؛ صنم شکل دارد اما انصاب شکل ندارند، سنگی است که ویژگی خاصی دارد در تمام ادیان جاهلی این شبه خدایان پیوسته شیفته خون هستند.

وی با طرح این سؤال که آیا هَدی جنبه دینی داشته است یا اجتماعی؟ اظهار کرد: هَدی خالی از اندیشه‌های خدایی نبوده است و به راستی جنبه دینی دارد. این حیوانات را از دیگر حیوانات با گوش بریدن متمایز می‌کردند؛ بریدن و چاک دادن گوش این حیوانات مورد مخالفت اسلام بوده است؛ هَدی همیشه حیوان نبوده است. متأسفانه میان اقوام سامی قربان کردن یک موجود زنده خیلی رواج داشته استف. با همه جنبه دلخراشی و آمیختن با خشونت، انسان را برای خدا قربانی می‌کردند؛ درجات دارد، گاهی نوزادان و گاهی زنان یا مردان بوده‌اند.

این استاد دانشگاه عنوان کرد: بنی تمیم چسبیده به قریش هستند و از قریش قوی‌تر بودند. میان آن‌ها قربانی کردن بچه رواج داشته است؛ قربانی کردن بچه برای یک خدا. ما با چه پدیده‌ای روبه‌رو هستیم، کار بسیار ناپسند «وئد» میان جاهلان رواج داشته است؛ وئد یعنی زنده به گور کردن که منحصر به دختران نبوده است اما در مورد دختران بیشتر بوده است. شگفت است که موجودی را بدون اینکه خونی از او جاری شود رها می‌کردند؛ وئد حتماً بعد دینی داشته است.

فرق وئد و قتل

وی گفت: با دو کلمه مواجه هستیم؛ الوئد (از ریشه وئد به معنی به خاک سپردن) و قتل؛ قتل معنی‌اش حتماً سربریدن نیست ولی وئد هم قتل است. اینجاست که در زمینه اصطلاح‌شناسی قرآن دچار تردید می‌شویم، در آیه « وَإِذَا الْمَوْؤُودَةُ سُئِلَتْ ﴿۸﴾ بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ ﴿۹﴾»، (تکویر/آیات 8 و 9). مَوْؤُودَةُ یعنی به خاک سپرده شده. به آیه دیگری می‌رسیم. «وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کَظِیمٌ ﴿۵۸﴾ یَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَیُمْسِکُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرَابِ أَلاَ سَاء مَا یَحْکُمُونَ ﴿۵۹﴾»، (نحل/58 و 59). آدم یک خبر سوء را بشارت نمی‌دهد اما در قرآن چند جا خبر بد را بشارت گفته است. در این آیه علت کشتن بچه بیان شده که همان ننگ و عار است. برای ما پنهان می‌ماند که آیا این کار بعد دینی هم داشته یا یک آیین آبا و اجدادی بوده است؟

آذرنوش با بیان اینکه حداقل چهار آیه در مورد قتل بچه داریم، به آیه 151 سوره انعام، «وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلاَدَکُم مِّنْ إمْلاَقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُکُمْ» اشاره کرد و گفت: بچه‌هایتان را به سبب املاق نکشید. اینجا دلیل کشتن بچه گرسنگی و تنگدستی است. آدم خیلی شگفت‌زده می‌شود که اقوامی آنچنان کینه‌توز و خشن هستند که حاضرند بچه نوزاد خود را بکشند؛ این آیه یک بار دیگر هم در آیه 141 سوره اعراف با کمی تغییر تکرار شده است؛ «قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ قَتَلُواْ أَوْلاَدَهُمْ سَفَهًا بِغَیْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُواْ مَا رَزَقَهُمُ اللّهُ افْتِرَاء عَلَى اللّهِ قَدْ ضَلُّواْ وَمَا کَانُواْ مُهْتَدِینَ»، (انعام/140). کسانی هم کودکانشان را از سر نادانی و سفاهت می‌کشند. در قرآن سه سبب برای کشتن بچه ذکر شده؛ فقر، تحریک شبه خدایان و نادانی خود اعراب.

پدیده خوردن گوشت قربانیان (انسان‌ها)

این استاد دانشگاه عنوان کرد: پدیده خوردن گوشت قربانیان (انسان‌ها) هم وجود داشته است؛ میان قبایل اعراب انسان‌خواری وجود داشته است. در ذیل لحم در لسان‌العرب در برخی منابع گفته می‌شود که اقوامی بودند که گوشت قربانیان خود را می‌خوردند، هرگاه بچه‌ای به دنیا می‌آمد که نقص بدنی داشت این بچه را هم بی‌درنگ به خاک می‌سپردند.
وی در ادامه به بیان داستانی در مورد وئد پرداخت و گفت: داستانی داریم از وئد که بی‌نهایت غم‌انگیز است؛ قیس بن عاصم که مسلمان شده است می‌گوید: من هر چه دختر برایم زاییده شد به خاک سپردم و هرگز دلم نسوخت الی یکی از آن‌ها. همسرش حامله می‌شود اما آبستنی خود را از او پنهان می‌کند تا اگر دختر بود بتواند نجاتش دهد. دختری را که می‌زاید به قبیله دیگری می‌سپارد تا به سن 10، 12 سالگی می‌رسد. قیس ین عاصم می‌گوید: وقتی به خانه آمدم پرسیدم این کیست همسرم گفت دختر توست. دست این دختر را گرفتم و در بیابان گودالی حفر کردم و او می‌گفت پدر جان چه می‌کنی، پدر جان داری مرا با خاک می‌پوشانی، آیا مرا تنها رها می‌کنی و از من روی می‌گردانی. همچنان خاک ریختم تا صدایش دیگر نیامد. تنها دلم به حال او سوخت. پیامبر(ص) گریه می‌کند و می‌فرماید: این کاری است سخت‌دلانه و هر کس رحم نکند رحم نمی‌بیند.

82 بت میان اعراب جاهلی

آذرنوش با بیان اینکه درباره بت‌هایی که عرب‌ها داشتند تحقیقات زیادی شده اما به هیچ وجه کار ساده‌ای نیست، گفت: بسیاری از خدایان عرب با خدایان رومی قابل انطباق هستند. بت‌های عرب مثل انسان‌ها که نژاد دارند اینها هم یک نژادی بین خداوندان سامی داشته‌اند. بت‌هایی که ما در دوران جاهیلت با آن‌ها آشنا شدیم تقریباً 82 مورد هستند. بسیاری از قبایل و اقوام هستند که کوچک و گمنام بوده‌اند و بتی داشته‌اند و خبرش به ما نرسیده است. انواع زیادی کتیبه داریم؛ در این کتیبه‌های بسیار متعدد عده زیادی خدا پیدا کردیم.

وی در ادامه به ذکر اسامی این خدایان و توضیحات مختصری درباره آن‌ها پرداخت و اظهار کرد: عبعب بت قبیله قضاعه بوده است. عائم بت قبیله عزه بوده است. بعدی خدای «الله» است؛ تفاوت بزرگی قائل شوید میان آنچه مرد مسلمان در ذهن دارد با آنچه عرب جاهلی در ذهنش داشته است، شاید به یک وحدت خدایی رسیده بودند. این خیلی مهم است چون کلمه «ال» در آن دیده می‌شود؛ اولین معنای این کلمه جماعت است بعد قدرت. کلمه ال که به قدرت اطلاق شد کم کم به نمادهای طبیعی مثل صاعقه، سیل و زلزله نیز اطلاق شد. «الله» در ذهن جاهلیان یک نیرو و قدرت است. کلمه‌ای را می‌توانیم به وجود خداوند اطلاق کنیم که از هر معنایی خالی و تهی شده باشد، همانطور که الرحمن خالی شد؛ آن تهی بودن به عظمت خداوند دلالت می‌کند. در ذهن مسلمان این پدیده جدا شده اما در اعراب جاهلی نه.

این استاد دانشگاه افزود: ذوالخلقه خدای دیگری بود؛ ذو به معنی بیت است یعنی بیت خلقه، خدای جنگ بوده است. یک صخره سنگ نمایشگر آن بوده است. ذوالشرى معادل دوسارس یا دوشارس رومی است که معادل باکوس و مریخ است که ژوپیتر بوده و خدای شراب بوده است.

وی گفت: سه بت لات، عزی و منات را غرانیق می‌گفتند. احتمالاً این کلمه از یونانی گرفته شده که به معنای درناست. به معنای زن گردن زیبا هم هست. یکی از موجودات مورد پرستش عرب‌ها درخت‌پرستی بوده است؛ عزی تنه درخت بوده و سنگ نبوده است. خدای هبل خیلی اهمیت داشته است. در درجه اول به صورت سنگ بوده است؛ نمایشی از یک زن دست شکسته بوده که آن را هبل می‌گویند.

آذرنوش ادامه داد: لات از همه بت‌ها مهم‌تر بوده است و شکل‌های عجیبی داشته است. در طائف سنگ مرمری بوده اما در جاهای دیگر شکل آن فرق می‌کرده است. منات، قزح، ودّ، یغوث و یعوق نیز خدایان دیگر بودند، یغوث خدای باران و یعوق مخالف این کلمه است باران را بند می‌آورد.

وی در پاسخ به این سؤال که این ادیان تا کی ادامه داشت؟ گفت: در روایت‌های قرن 18 هنوز آثار بت‌پرستی عرب‌ها باقی مانده بوده است.

captcha