تحلیل نظریه قرآنبسندگی در دانشگاه ادیان و مذاهب
گروه دانشگاه: پایاننامه دکتری با عنوان تحلیل و نقد نظریه قرآنبسندگی در نگاه برخی از اندیشمندان معاصر ایران در دانشگاه ادیان و مذاهب دفاع شد.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، به نقل از مرکز اطلاعرسانی و روابط عمومی دانشگاه ادیان و مذاهب، جلسه دفاع از پایاننامه دکتری با عنوان تحلیل و نقد نظریه قرآنبسندگی در نگاه برخی از اندیشمندان معاصر ایران در گروه مذاهب کلامی معاونت آموزشی و پژوهشی دانشکده مذاهب دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد.
در این جلسه که با حضور حجتالاسلام مهدی فرمانیان بهعنوان استاد راهنما، حجج اسلام حمید ملک مکان و عزالدین رضانژاد، اساتید مشاور و محمدحسن محمدی مظفر و حجج اسلام محمد اسعدی و ایمانی مقدم در جایگاه استاد داور برگزار شد دانشجو فریدون محمدی فام از پایاننامه خود دفاع کرد.
در چکیده این پایان نامه آمده است:
برخی از علمای شیعه معاصر ایران با انگیزههایی چون اصلاح عقاید دینی و مبارزه با خرافات مذهبی، به آرای خاصی معتقد شده و در برخی اندیشهها به نظریات اهل سنت و گاهی وهابیت نزدیک شدهاند. رضاقلی شریعت سنگلجی، ابوالفضل برقعی و مصطفی حسینی طباطبائی از شخصیتهای مهم این طیف هستند. یکی از نظریات خاص آنان، قرآنگرایی و کم اعتنایی به سنت است. اعتقاد به قرآنبسندگی نیز از مهمترین اندیشههای آنان است. نظریه قرآنبسندگی در دو حوزه کفایت قرآن برای هدایت بشر و عدم نیاز تبیین آن به روایات، مطرح است.
دغدغه اصلی رساله حاضر، تحلیل و نقد این نظریه و ادله آن در هر دو شاخه بود. پس از مطالعه کلیه آثار این سه نفر و تحلیل نظراتشان، این نتیجه حاصل گردید که از این سه نفر ـ در هر دو حوزه نظریه ـ فقط ابوالفضل برقعی قائل به قرآنبسندگی است و آن دو علیرغم قرآنگرایی شدید، چنین عقیدهای ندارند. برقعی نیز در مقام ثبوت، سنت و حدیث را رد نکرده است، بلکه در مقام اثبات به احادیث کم اعتنا بوده و قرآن را برای هدایت بشر کافی و در تبیین خویش، خودبسنده میداند. دلایل برقعی بر قرآنبسندگی در هدایت بشر عبارتند از: دلایل قرآنی مانند کفایت قرآن برای هدایت بشر، وجود تمام احکام، معارف و مایحتاج بشر در قرآن، انحصار هدایت بشر در قرآن و قرآن میزان و مرجع رفع اختلاف و ادله روایی، عقلی و جامعهشناختی. ادله قرآنبسندگی در تفسیر نیز عبارتند از: روشن بودن قرآن و لزوم تدبر در آن، عدم نیاز به تفسیر امام و بلکه مطلق تفسیر بخاطر قابل فهم بودن قرآن، عدم نیاز به فهم تأویل آیات متشابه، مشکل(تر) بودن متن احادیث و روایات، وجود اخبار ضد و نقیض و دروغ در روایات تفسیری و لزوم موافقت روایات با قرآن در این رساله به غیر از تبیین این دلایل، به نقد و بررسی آنها نیز پرداخته شده است. در نهایت هیچکدام از ادله اثبات کفایت قرآن برای هدایت انسانها و خودبسندگی آن در تفسیر، کافی دانسته نشده است.