حجتالاسلام
والمسلمین مجتبی صانعی کرمانی، استاد سطوح عالی حوزه در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) با ذکر مبانی تحول در روش
اجتهادی حوزه، اظهار کرد: نظام احسن خلقت توسط حضرت حق در دو سطح ربوبیت تشریعی و تکوینی تکون یافته و ساختاربندی شده است.
وی افزود: ربوبیت تکوینی ناظر به تمامی موجودات و ربوبیت تشریعی، ناظر به انسان است و مباحث علمی و تحقیقی نیز یا برشی از عالم تکوین یا برشی از عالم تشریع است، یعنی یا انسانها به دنبال کشف ربوبیت تکوینی خداوند از طریق کشف پدیدههای عالم هستند و یا به دنبال کشف حقیقت عالم تشریع و کار حوزه علمیه نیز عمدتا بر این محور متمرکز است.
صانعی کرمانی با بیان اینکه حوزه علمیه در گذشته در کنار علوم انسانی و اسلامی به فیزیک و نجوم و طب نیز میپرداخت، تصریح کرد: در گذشته دانشگاه نیز در دل حوزه تعریف شده بود، ولی با توسعه علوم و تفکیک ظاهری، دانشگاه عمدتا به دنبال کشف برشی از حقیقت عالم و قوانین تکوین و حوزه به دنبال کشف قوانین عالم تشریع است.
این استاد سطح عالی حوزه با تاکید بر اینکه هر حقیقتی که کشف میشود چه از حوزه و چه از دانشگاه، متعلق به ذات ربوبی است، عنوان کرد: دیدگاه کسانی مانند آیتالله العظمی جوادی آملی وقتی بحث اسلامیت علوم انسانی را مطرح میکنند از این حیث مطرح میشود.
وی با بیان اینکه هنر انسان مختار این است که در تحقیق خودش حقطلب باشد و در تشریع و تکوین به حاق مطلب برسد، اظهار کرد: قرآن کریم در سوره مبارکه «علق» بعد از آن که قسم به پروردگاری که خالق است میخورد به بحث خلقت انسان از علق اشاره دارد که موضوعی تکوینی است و در آیه بعد از رب اکرم سخن به میان میآورد که از یک سو در هم تنیدگی عالم تکوین و تشریع را میرساند و از سوی دیگر به انسان متذکر شده که هم در کشف حقیقت شریعت و هم در کشف حاق عالم تکوین باید به نام خداوند آغاز کنی.
وی با بیان اینکه در حوزه علمیه احکام افعال انسان مومن با اجتهاد و متد اجتهادی از منابع چهارگانه کتاب، سنت و عقل و اجماع کشف میشود، ادامه داد: پژوهش در حوزه و دانشگاه همان طور که عرض کردم مبتنی بر کشف حقیقت قوانین ربوبی است و همان طور که اگر دانشگاه متد و روش اجتهاد و تحقیق درستی نداشته باشد، به نتیجه مطلوب نمیرسد یا دچار آسیبهای علمی میشود. حوزه نیز اگر در کشف قوانین تشریع راه درست را طی نکند و روش تحقیق و اجتهاد جواهری با رویکرد پویایی و بالندگی نداشته باشد در تحصیل قانون ربوبی دچار اشتباه خواهد شد و به وادی وهم و خیال خواهد افتاد.
قرآن؛ مهمترین منبع اجتهاد
صانعی کرمانی با بیان اینکه قرآن کریم مهمترین منبع در اجتهاد حوزه است، عنوان کرد: یکی از اندیشمندان درجه یک فیزیک گفته است به دست آوردن قوانین فیزیک راحت است ولی کشف قوانین قرآن که مربوط به انسان مختار است کار دشواری است. ضمن اینکه این انسان مختار با لطایفالحیلی قانون از خود میسازد و چنان تار و پود بر آن میبافد که مجالی برای بروز و ظهور قانون الهی نمیدهد؛ امروزه بشر با همه پیشرفتهای مادی خود در عرصه تقنین و اجتماع سازمان مللی را درست کرده است که با رای اکثریت مانع رسیدن به قوانین برتر یعنی قانون الهی میشود. بنابراین حساسیت در کشف قوانین تشریع بیشتر است، از این رو حوزه علمیه با وسواس دنبال کشف قانون الهی است وگرنه اگر همانند برخی، قیاس را قبول میکرد همانند آنان سر از فتاوای مضحک و خندهدار در میآورد، ولی اهتمام حوزه تشیع این است که با وسواس بر حق دنبال تحقیق و استنباطی برود که منطبق بر آیات و روایات معتبر باشد. از این رو زمانبر بودن تحول و تکامل در روش اجتهاد تا حدی موجه است و سرعت در تحول نباید مانع از دقت در فرایند تحول شود. به هر حال در این فرایند که خود از مطالبات مراجع عظام و در راس آنان ولی امر مسلمین جهان است، افراط و تفریط وسواسگونه میتواند آسیبهای فراوانی را به دنبال داشته باشد.
استاد حوزه علمیه افزود: این وسواس چه در ساحت افراط و چه در ساحت تفریط در بهرهگیری از روشهای استنباط از مشکلات کار در حوزه است به همین دلیل رهبر معظم انقلاب اسلامی اهتمام زیادی به مسئله برپایی کرسیهای نظریهپردازی داشته و دارند تا از یکسو در کانال این گفتمانها، آراء اجتهادی در هر موضوعی اعم از فقهی مطلق و یا فقهی مضاف و میانرشتهای چکشکاری شود و از سوی دیگر در خود فقه نیز مباحث جدید مورد توجه قرار گیرد زیرا امروز با مسایل مستحدثه زیادی روبرو هستیم که نیاز به تحقیقات فوقالعاده دارد، زیرا مباحثی مانند طهارت و صلاة و ... که در طول سالیان طولانی گفته شده است احکام روشنی دارد ولی مسایل مستحدثه است که نیاز به کشف احکام آن از آیات و روایات داریم و در اینجاست که روش استنباط و تحول ساختاری در اجتهاد ضرورت خاص خود را پیدا میکند.
تحول ساختاری
صانعی کرمانی با بیان اینکه حوزه در این بخش نیاز به تحول ساختاری دارد، تصریح کرد: تا قبل از انقلاب حوزه تراز بینالمللی و حکومتی نداشت ولی امروز بناست به سمت حکومت و تمدن اسلامی مبتنی بر تمدن مهدوی پیش برویم و زیرساختهای حکومت جهانی مهدوی را آماده کنیم، بنابراین روش تحقیق و اجتهاد نیز باید معطوف به همین مسایل باشد بنابراین تسریع و اتخاذ روشهای جدید در اجتهاد که بتواند پاسخگوی مسایل حکومتی و فقه نظام و مسایل بینالملی و نوپدید باشد از ضروریات ساختاری حوزه است.
وی در پاسخ به این سؤال که وضع فعلی حوزه در این عرصه چگونه است با بیان اینکه در این بخش نمیتوان نمره قابل قبولی به حوزه علمیه داد گفت: یکی از نشانههایی که حوزه به این تراز نرسیده نهیبها و هشدارهایی است که هر چند وقت یکبار از سوی بزرگان حوزه و رهبر انقلاب نسبت به حوزه بیان میشود؛ البته در حوزه، انگیزهها و افرادی وجود دارند که انرژی فعالیت در تراز بینالمللی را دارند و نباید جلوی این انرژی گرفته شود و حتی اگر این افراد دچار اشتباهاتی شدند مجال اصلاح به آنان بدهیم.
این استاد حوزه در پاسخ به این سؤال که چه موانعی سبب شده تا حوزه در اجتهاد به این تراز نرسد، تصریح کرد: برخی از ولنگاری در این زمینه هراس دارند، لذا باید سیستمی طراحی شود که این دغدغه را برطرف کند یعنی از طرفی آزادی لازم به افراد در استنباط داده شود و از طرفی دغدغه مورد نظر نیز لحاظ شود.
وی ادامه داد: مسایل مستحدثه یک تبیین موضوع دارد که در این زمینه کارهای خوب و قوی صورت گرفته و میگیرد ولی در اعلام حکم، دچار کاستی هستیم زیرا حکم باید توسط فقیه اعلم اعلام شود و به تایید نگاه برتر برسد، به عنوان مثال ما در یک دوره فقه پزشکی حضور داشتیم و استادان شرکتکننده مباحث بسیار خوبی را مطرح کردند ولی چون در فضای فقهی، برتر نبودند جرئت ورود به حکم را نداشتند بنابراین معتقدم باید مراجع معظم زیر پر و بال چنین افرادی را بگیرند تا در این زمینه نیز شاهد رشد باشیم.
صانعی کرمانی در پاسخ به این سؤال که گذشته از احکام فقهی خاص در عرصه رسیدن به اجتهاد فقه مضاف و میانرشتهای دین و علوم انسانی نیز روشهای کنونی کارآمد نبوده است، اظهار کرد: دامنه علوم انسانی در غرب با تکثر عجیبی روبروست ولی در اسلام وحدت رویه دارد؛ این دامنه در اسلام در بعد فردی با افعال مناسکی آغاز و به مرحله باطنی میرسد تا عقل شکوفا شود و با حرکت در مسیر به وحدت محض برسد و جامعه نیز به ولی امر به عنوان راس هرم میرسد ولی در غرب چون مبدا و معاد از علوم انسانی قیچی شده و حرکت علوم انسانی، اومانیستی است مبنای آن را انسانگرایانه چیدهاند.
وی افزود: در علوم انسانی اسلامی انسان طوری است که میتواند در نظام ربوبی فانی شود بنابراین اگر میخواهیم تحول در علوم انسانی چه در حوزه و یا هر محیط دیگری ایجاد کنیم باید ساختار را متناسب با فرهنگ خودمان طراحی کنیم وگرنه پیوند دادن مطالب با چند آیه و روایت ممکن است آغاز خوبی باشد ولی بالندگی و تحول مورد نظر رخ نخواهد داد بنابراین از موارد صحیح فرهنگهای بیگانه میتوانیم اقتباس کنیم اما تقلید از بیگانه آسیبزا است.
این استاد حوزه در پاسخ به این سؤال که مهمترین مانع بر سر راه تحقق این موضوع چیست گفت: متصدیان امور خیلی به این مسئله توجه ندارند که در علوم انسانی باید از کثرت به وحدت به عنوان راهبرد کلان برسیم وگرنه گرفتار پلورالیسم علوم انسانی میشویم و دنبالهرو غرب خواهیم شد.
وی با تاکید براینکه جایگاه قرآن در تعریف این ساختار بی بدیل است تصریح کرد: قرآن معجزه جاوید است و کتابی که برای بشر تا قیامت به عنوان راهنمای ابدی آمده است باید مورد باور بیشتر قرار گیرد و در فهم آن محتاج روش و فهم کسانی مانند صاحب تفسیر تسنیم هستیم یعنی باید توجه کنیم که هر مطلب حقی را هر کسی در هر جای جهان در عرصه تکوین و تشریع فهمید و کشف کرد متصل به نظام ربوبی و دین برتر است و آن را درون دینی بدانیم البته تاکید میکنم به شرط حق بودن و نباید به بهانه بومی کردن علوم، در مقابل آن موضع ناحق بگیریم.
این محقق تصریح کرد: باید کالای ارزشمند دیگران را بگیریم و از آنان اقتباس کنیم و نه تقلید یعنی شیوه تقلید از بیگانه غلط است ولی اقتباسی از کشف حقیقت را باید مالکانه دنبال و از آن صیانت کنیم یعنی نه به وادی تکثرگرایی دیگران بیافتیم و نه از اقتباس از دیگران غافل باشیم که بخواهیم خودمان راه رفته دیگران را دوباره طی کنیم.