حجتالاسلام مفتح:
اختلاف روشی علوم در حوزه و دانشگاه به رسمیت شناخته شود/ نامگذاری دهه حوزه و دانشگاه
گروه حوزههای علمیه: عضو هیئت علمی دانشگاه قم و فرزند شهید مفتح با تاکید بر به رسمیت شناختن اختلاف روش در حوزه و دانشگاه به مناسبات این ایام اشاره کرد و گفت: معتقدم باید نیمه دوم آذرماه را که روز دانشجو و سالروز وحدت حوزه و دانشگاه دو مناسبت مهم آن است، دهه حوزه و دانشگاه نامگذاری کنیم.
حجتالاسلام والمسلمین محمدهادی مفتح، عضو هیئت علمی دانشگاه قم و عضو هیئت مدیره انجمن قرآنپژوهی حوزه در گفتو گو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) با توجه به فرارسیدن ایام دانشجو و سالروز وحدت حوزه و دانشگاه گفت: 16 آذر روز دانشجو و 27 آذرماه نیز سال روز وحدت حوزه و دانشگاه است و هر دو نیز به علت حوادثی که در این دو روز رخ داده است به این نامها مسمی شدهاند، از این رو معتقدم باید نیمه دوم آذرماه را دهه حوزه و دانشگاه نامگذاری کنیم.
مدرس سطح خارج حوزه با بیان اینکه مقابله با حوزه در دوره رضاخان امر مشهودی است افزود: در دوره رضاخان، این حاکم قلدر فشار را بر حوزههای علمیه و مراجع بسیار زیاد کرد تا بتواند به نحوی حوزهها را به تعطیلی بکشاند و همزمان نیز دانشگاه را تاسیس کرد؛ اگرچه تاسیس دانشگاه امر منفی نیست اما نیت رضاخان با توجه به فشار همزمان به طلاب و حوزه علمیه نشانگر این است که قصد داشت تا دانشگاه را با هدف مقابله با حوزه و ترویج بی دینی و جدایی دین از دانشگاه ایجاد کند.
فرزند شهید مفتح با بیان اینکه این برنامهریزی و تفکر رضاخانی که عمدتا ماخوذ از تفکر اربابان فکری و سیاسی او بود، داشت منجر به نتایجی نیز میشد و نتیجه میگرفت، اظهار کرد: این تفکر در حال توسعه و رواج یافتن بود که حوزه بهرهای از علم نبرده و حوزویان با علوم روز بیگانه هستند و دانشگاهیان نیز از دین بهرهای ندارند و افرادی بیدین هستند. به عبارتی دیگر حوزه مهد دین و دانشگاه مهد علم است و عبارت اخرای این مسئله همان تعبیر نخست است که دانشگاه و دانشگاهیان از دین بیبهره و حوزه و حوزویان نیز از علم بهرهای ندارند.
وی افزود: این اختلاف، خطری بود که جامعه دینی کشور را تهدید میکرد و نشانههای آن را در دهه 40 و 50 در میان تحصیلکردگان دانشگاهی شاهد هستیم، از این رو کسانی مانند شهید مفتح، شهید مطهری و بهشتی و دیگران برای مقابله با این وضع احساس تکلیف کرده و خود را به بدنه دانشگاهی وصل کردند.
عضو شورای مرکزی مجمع عالی تفسیر افزود: شهید مفتح برای پیشگیری از رواج این تفکر، نظریه وحدت حوزه و دانشگاه را مطرح کردند و با اینکه در حوزه علمیه، صاحب کرسی درس و بحث بودند و شاگردان زیادی هم داشتند، درس و بحث در حوزه را تعطیل کردند و وارد محیط دانشگاه شدند و مقاطع مختلف تحصیلی را گذراندند و حتی موفق به اخذ phd شدند و در کسوت یک دانشجوی فعال و در عین حال مدرس حوزوی به تکلیف خود عمل کردند.
مفتح ادامه داد: ایشان به واسطه حضور بخش مهمی از عمر خویش در فضای دانشگاه، اشراف کاملی به فضای دانشگاه داشتند و در عین حال بعدا نیز کسانی مانند آیات بهشتی و مطهری نیز همین کار را انجام دادند و فضای دانشگاه در اثر همین کارها تحت تاثیر قرار گرفت و اگر تحلیل درستی از روند انقلاب اسلامی داشته باشیم، خواهیم دید که نیات پلید حاکمان پهلوی نتوانست به نتایجی که در سر داشتند جامه عمل بپوشاند.
فرزند شهید مفتح عنوان کرد: نحوه و مکان شهادت شهید مفتح نیز الهامبخش و گویای تاثیرگذاری این نوع فعالیتها بوده است، اینکه شهید مفتح با آن وضعیت در داخل دانشکده الهیات شهید میشوند نشان از این دارد که نوع فعالیت این شهید بزرگوار خطر فکری بزرگی در مقابل کسانی بوده است که خواهان جدایی دین از محیط دانشگاه بودهاند، لذا این تفکر خطرناک که میتوانست آسیبهای زیادی به جامعه از جهات گوناگون فکری و تفرق اجتماعی و ... داشته باشد تا حد زیادی از بین رفت.
نگاه مثبت حوزه و دانشگاه به یکدیگر
وی با اشاره به فضای کنونی و نگاه حوزه به دانشگاه بیان کرد: از برکت آن تلاشها و زحمات شاهدیم که دیگر این فضای فکری وجود ندارد و الان در حوزه نسبت به دانشگاه و در دانشگاه نسبت به حوزه چنین تفکری دیده نمیشود که یکدیگر را متهم به دوری از علم و دین کنند.
فاصله با وضع ایدهآل
مفتح با بیان اینکه شرایط امروز در بحث نگاه حوزه و دانشگاه نسبت به یکدیگر نسبت به آن دوره بسیار بهتر است اظهار کرد: امروز روحانیت در میان دانشگاهیان و دانشگاهیان در میان روحانیت معتبر هستند و تعاملاتی با هم دارند ولی با ایدهآل فاصله زیادی داریم و باید تلاش بیشتری در این زمینه انجام بدهیم زیرا همیشه ممکن است کسانی به دنبال جدایی این دو محیط و فاصله انداختن میان این دو نهاد باشند.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا امکان و ضرورتی برای حضور رشتههای حوزوی در دانشگاه وجود دارد یا خیر افزود: خیلی از رشتههای دانشگاهی به لحاظ موضوعی مانند رشتههای مهندسی، پزشکی و ... مورد بحث در حوزه نیست البته حوزه میتواند در ابعادی مانند بعد فقهی به این رشتهها بپردازد و همین نوع تعامل تا حدودی وجود دارد و کمککننده به مقوله وحدت حوزه و دانشگاه نیز هست اما به لحاظ موضوعی جدا از فضای حوزه است و حوزه عمدتا در مباحث علوم اسلامی و علوم انسانی مانند فقه، اصول، تفسیر و کلام و منطق و ... فعالیت میکند.
عضو هیئت مدیره انجمن قرآنپژوهی حوزه علمیه با بیان اینکه یک بحث همین اختلاف موضوعات است، گفت: با این وجود شاهد هستیم که تعداد قابل توجهی از رشتهها هستند که میان حوزه و دانشگاه مشترکند و در عین حال در دانشگاه نیز تدریس میشود، از جمله این رشتهها فلسفه، منطق، تفسیر و علوم قرآن و ... است.
تفاوت روش در حوزه و دانشگاه به رسمیت شناخته شود
وی ادامه داد: این رشتهها که در نگاه اول بیشتر متناسب با فضای حوزه است، صورت دانشگاهی پیدا کرده است اما در روش تدریس و نتایج حاصله از آن و اهداف با هم تفاوتهای جدی دارند و باید داشته باشند و باید این تفاوت را که مثبت است به رسمیت بشناسیم، زیرا هدف از تدریس فلسفه و منطق و علوم قرآنی در دانشگاه با هدف تدریس همین علوم در حوزه تفاوت دارد.
مفتح بیان کرد: نه حوزه علمیه باید روش کار خود را کنار بگذارد و نه دانشگاه بلکه هر کدام در جای خود اهداف و روش خود را پیگیری کنند تا نتایج حاصل نیز برای هر دو نهاد و در مجموع برای کشور مفید باشد زیرا دانشگاه هدفش از ورود به این رشتهها آن است که مثلا فقهپژوه و یا افرادی آشنا به اقوال تفسیری تربیت کند ولی حوزه قصد دارد تا از تدریس فقه و اصول، مجتهد تربیت کند و از تفسیر و علوم قرآن نیز مفسر قرآن تحویل جامعه دهد البته این با این مسئله که دانشگاهیان هم میتوانند مفسر قرآن شوند منافاتی ندارد ولی تربیت مجتهد و مفسر عمدتا جزء وظایف ذاتی و کارکردهای حوزه است و جامعه نیز این انتظار را از دانشگاه ندارد.
فرزند شهید مفتح ادامه داد: بر خلاف برخی تفکرات، این نقص نیست که در دانشگاه عدهای از افراد مفسر و صاحب قدرت تفسیری تربیت شوند اما هدف از تدریس این علوم این است که دانشجو در مقطع ارشد و دکتری بتواند با اقوال گوناکون مفسران قران آشنا شود و آن را بیان کند و برداشت تفسیری براین اساس داشته باشد ولی در حوزه تربیت فرد توانمند در تفسیر قرآن، هدف است که خود صاحب آرای تفسیری باشد.
عضو هیئت مدیره انجمن قرآنپژوهی عنوان کرد: بحث دیگری که در رابطه حوزه و دانشگاه مطرح است و امروز با تاکید بر اسلامیسازی علوم انسانی بیشتر در منظر تضارب آراء میان صاحبنظران است جمع میان دو عرصه علوم حوزوی و دانشگاهی است یعنی افرادی با سابقه حوزوی، علوم دانشگاهی را کسب کرده باشند یا افرادی با سابقه دانشگاهی وارد علوم حوزوی شده باشند که در این صورت کارکرد بیشتری را شاهد خواهیم بود و بحث تحول در علوم انسانی و اسلامیسازی و بومی کردن آن نیز در گرو تربیت تعداد قابل توجهی از چنین افراد است.
فرزند شهید مفتح اظهار کرد: کسانی که جمع میان این دو مقوله کردهاند عمدتا افراد موفقتری هم هستند و نتایج بهتری را هم نصیب جامعه علمی کشور کردهاند بنابراین لازمه اسلامیسازی این است که افراد نظریهپردازی داشته باشیم که هم به مبانی دینی و هم به مباحث علوم انسانی مسلط باشند و بتوانند از دل این تسلط علمی تولید نظریه داشته باشند.
اسلامیسازی دستوری نیست
وی با بیان اینکه اسلامیسازی علوم انسانی به صورت دستوری انجام نخواهد شد، افزود: البته صرف تولید نظریه اگرچه خوب است، اما کافی نیست و باید نظریاتی تولید شود که بتواند نه تنها در سطح علمی داخل کشور بلکه در عرصه جهانی خریدار داشته باشد و افکار را به سمت خود جلب کند از این رو نظریهپردازی در علوم انسانی و به خصوص با نگاه جهانی کاری بسیار زمان بر و دشوار و طولانی است و همتهای بلندی را میطلبد تا افرادی متخصص در هر دو عرصه تربیت شوند.
مفتح بیان کرد: همکاری و وحدت میان حوزه و دانشگاه نقش پررنگ خود را در این مقوله نیز نمایان میکند زیرا این دو نهاد در تعامل مثبت میتوانند به تولید چنین نظریاتی بپردازند و موضوع در اختیار یکدیگر برای کنکاش و تحقیق علمی قرار دهند که البته در برخی مراکز حوزوی و دانشگاهی این مسئله کمابیش مورد توجه قرار دارد.
علی فرج زاده