کد خبر: 3556881
تاریخ انتشار : ۰۶ دی ۱۳۹۵ - ۱۸:۲۶
طی نشستی؛

نظریه چگونگی اسلامی سازی علوم انسانی نقد شد

گروه اجتماعی: نشست علمی «نقد نظریه چگونگی اسلامی سازی علوم انسانی» با حضور کارشناسان حوزوی و دانشگاهی در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری بین‎المللی قرآن(ایکنا)، در ابتدای این نشست علمی که امروز 6دی ماه برگزار شد، حجت‎الاسلام والمسلمین پیروزمند ارایه دهنده نظریه با اشاره به ساختار مقاله و نظریه خود گفت: تحول در علم، فقط به تحول در محتوا نیست؛ محتوا، گزاره‎ها و نظریه‎هایی است که در علم داد و ستد می‎شود و تغییر می‎کند؛ دلیل این امر نیز آن است که از موضوع مدیریت دانش به این مساله نگاه می‌کنیم؛ یکی از شئون این مساله، بررسی مساله مدیریت محتوا است که در کنار این باید به بحث سازمان و برنامه تحول پرداخت.

وی بیان کرد: تحول علم، یک پدیده اجتماعی است؛ در عین اینکه مطلقا مدیریت پذیر نیست ولی برای بخشی که مدیریت پذیر است، الگویی جامع تعریف می‎کنیم که هر یک از این موضوعات، دارای نظام پرسش خواهند بود؛ در این بین، الگوی پیشنهای نیز باید ترسیم شود.

در ادامه این نشست علمی، حجت‎الاسلام والمسلمین عباسی در مقام ناقد این نظریه گفت: نظریاتی که در عرصه اسلامی سازی علوم انسانی تولید می‎شود باید در عرصه مدیریت راهگشا و برنامه باشد.

وی افزود: پیچیدگی‎هایی که در برخی از این مدل‎ها وجود دارد هم مدیران را نسبت به این برنامه بی رغبت می کند و هم اینکه پاسخ تازه و نو برای ابهامات ارایه نمی‎کنند و کارآمدی خود را نیز اثبات نمی‎کنند؛ مدیرانی که به دنبال تحول در علوم انسانی هستند به دنبال نظریات کارآمد هستند.

معاون پژوهش جامعة المصطفی(ص) بیان کرد: سادگی نظریات، همیشه از مهمترین ویژگی‎های کارآمدی آنها به شمار می‏رود؛ به طور کلی یک نظریه که به شکل ساده بیان می‎شود، راه خود را بهتر پیدا می‏‎کند؛ استفاده از ماتریس‎ها و پارامترهای سه بعدی هندسی اقلیدسی در نظریات علوم انسانی از کارآمدی این نظریات می‎کاهد.

وی گفت: این گونه نظریات نتوانسته است با جامعه علمی بیرونی یک تفاهم ایجاد کند؛ برخی از این نهادهای علمی، کارهای فاخری انجام می‎دهند ولی متاسفانه به دلیل همین تکلف‎ها نتوانسته‎اند با جامعه علمی بیرونی به یک تفاهم برسند.

عباسی اظهارکرد: یکی از مشکلات نظریه چگونگی اسلامی سازی علوم انسانی دکتر پیروزمند نیز همین مساله است که این نظریه دچار تکلف فراوان و سه بعدی است؛ یعنی به دلیل اینکه حتما همه مسایل را در سه قالب بچیند تمام مولفه‎ها را در سه عامل قرار داده است.

در ادامه این نشست، محمد فتحعلی خانی به عنوان ناقد دوم این نشست گفت: در این نظریه از بحث مدیریت تحول، سخن به میان آمد؛ ولی باید مشخص شود که منظور از این مدیریت تحول علوم انسانی چیست؛ باید مشخص شود که آیا این مدیریت یک علم، فن یا هنر است؟ اگر آن را علم بنامیم باید آن را به مانند مطالعه هر پدیده اجتماعی دانسته و با داده‎های مشخص مقایسه کنیم.

وی افزود: شأن نظریه علمی نیازمند جمع آوری اطلاعات به شکل میدانی و علوم اجتماعی است؛ مدیریت تحول علم در نزد نظریه پرداز از جنس علم نیست و مهندسی می‎خواهد؛ اگر بگوییم که این امر یک طراحی براساس ارزش‎ها و اهداف است، می توان یک نقشه ذهنی را در کار مقدم داشت و بعد به سراغ محیط و موضوع رفت.

فتحعلی خانی اظهارکرد: سپس این سوال مطرح می‎شود که آیا این کار از زمره علوم مهندسی است که اگر اینگونه باشد باید از طریق مطالعات میدانی و محیطی این کار انجام شود و در پیش، هیچ داوری نمی‎توان نسبت به این مساله داشت.

وی گفت: اگر مدیریت تحول علوم انسانی به علوم اسلامی هنر باشد باید گفت که هنر مسبوق به یک تجربه زیبایی است که میل به انتقال به افرادی دارد که می‎خواهند در این تجربه شریک باشند؛ در کل باید مشخص شود که مدیریت تحول علوم انسانی کدام یک از انواع علوم راهبردی و کاربردی و بنیادین است.

captcha