به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) هنوز هم صدای «انرژی هستهای حق مسلم ماست» در فضا پراکنده است و هر روز که گوشمان را تیز کنیم آن را میشنویم. همه دعواها و بحثها از روزی آغاز شد که ما توانستیم توانستن را تجربه کنیم، این برای اولین بار بود که ایران ادعا میکرد به انرژی هستهای دست پیدا کرده است و این خبر سرور و شادی برای دوستان به همراه داشت و کابوسی بود برای دشمنانی که هنوز سودای حاکم بودن در سر داشتند. بعضیها ترسیدند این ریل ترقی و پیشرفت ادامه یابد و بعضیها هم مثل همیشه دروغ را سرلوحه کار خود کردند و فریاد زدند که ایران در حال ساخت سلاح هستهای است، این فریادها را کشوری میزند که بمبهایشان با «هیروشیما» و «ناکازاکی» کاری کردند که هنوز هم داغشان تازه است و از این شهرها دود برمیخیزد.
در این بین جوانان غیور ایرانی بودند که توجهی به فریادهای دروغگوهای جهان نکردند و آرام به کار خود ادامه دادند، به ساخت تجهیزات صلح آمیز هستهای و آنچه که مردم ایران سالها در پی آن بودند، روی آوردند.
آنهایی که میترسیدند حکومت تجاریشان در دنیا به پایان برسد، آرام نگرفتند و با اینکه میدانستند فعالیتهای ایران صلحآمیز است بارها و بارها به آن حمله کردند. وقتی نفوذیها و ویروسهایشان توسط جوانان برومند ایرانی شناسایی و نابود شدند چارهای ندیدند بجز اینکه خوی وحشیگری خود را به همه نشان دهند و با دسیسههای خود چهار جوان ایرانی را تنها برای رسیدن به اهداف کثیف خود، پرپر کردند.
فردای روز ترور از هر لاله هزار لاله دمیدشهیدان؛ «رضا قشقایی» « مسعود علیمحمدی»، «مجید شهریاری»، « مصطفی احمدیروشن» و «شهید داریوش رضایینژاد»، قربانی خودخواهی و زیاده خواهی دشمنان شدند و خون سرخشان راه ما را روشنتر از قبل کرد و مسیر صحیح را به ما نشان داد تا جوانان ما با انگیزه بیشتری در این راه تلاش کرده و دشمن را نقرهداغ کنند. پس از هر ترور جوانان غیور ایرانی راه خود را تغییر میدادند و به مسیر این شهیدان روی میآوردند و هرگز سنگر را خالی نگذاشتند و اینگونه بود که فردای روز ترور از هر لاله هزار لاله میدمید.
شهید داریوش رضایینژادکیست که از علاقه و رابطه صمیمانه پدر و دختر خبر نداشته باشد، شهید داریوش رضایینژاد که امروز «آرمیتا» از او به یادگار مانده است از نبوغی مثالزدنی برخوردار بود که از کودکی خود نشان میداد. جثهاش ظریفتر و کوچکتر از همسن و سالانش بود و در دوران دبستان معلمانش از هوش وافر او همواره متعجب بودند، کلاس سوم ابتدایی را در تابستان گذراند و در این مقطع تحصیلی همهساله شاگرد ممتاز بود.

در مهر ماه 1373 در رشته مهندسی برق گرایش قدرت، در دانشگاه پذیرفته شد. با وجود این که در برخی از رشتههای مهندسی در دانشگاههای معتبر تهران، اصفهان، شیراز و... پذیرفته شده بود، اما بنابر انتخاب خود وارد دانشگاه صنعتی مالک اشتر اصفهان شد.
به دلیل هوش بالا و فعالیت قابل توجه، بارها از طرف دانشگاههای اروپایی دعوت شد تا در آنجا تحصیل کند، اما او بدون توجه به این دعوتها به کار خود ادامه داد و مقاطع تحصیلی را به بهترین شکل ممکن میگذراند. بارها در دانشگاههای ایران مورد تقدیر قرار گرفت، وی در حال تحصیل در مقطع دکتری بود که متأسفانه کوردلان جهان چشم دیدن این ستاره درخشان علمی را در آسمان پهناور ایران نداشتند و او را خاموش کردند.
شهید مصطفی احمدیروشنشهید مصطفی احمدیروشن متولد همدان بود و در خانوادهای نیازمند به دنیا آمده بود، پدر وی راننده مینی بوس بود و در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران سالهای بسیاری را به مبارزه با دشمن بعثی پرداخت. زندگی پر از محدودیت و تنگدستی داشت اما به محدودیتها اجازه نداد دست و پا گیر شوند و او را از ادامه دادن راهی که در پیش داشت باز نگهدارند.
وی پس از پیمودن دوران ابتدایی وارد دبیرستان ابن سینای همدان شد و روزی که در این مدرسه نامنویسی میکرد نمیدانست هشتاد و پنجمین شهید این دبیرستان خواهد شد. پس از آن در آزمون سراسری سال 77 شرکت کرد و وارد دانشگاه صنعتی شریف تهران شد و سپس در سال 81 از این دانشگاه فارغالتحصیل شد. وی در سن پایین 32 سالگی مدارک و الواح افتخار متعددی دریافت کرده بود که حکایت از توانایی و هوش او دارد.

شهید احمدیروشن دارای چندین مقاله ISI به زبانهای انگلیسی و فارسی است و در زمان شهادت دانشجو دکترای دانشگاه صنعتی شریف و از نخبگان این دانشگاه به شمار میرفت که مسئولیت معاونت بازرگانی سایت هستهای نطنز را نیز به عهده داشت. از این شهید بزرگوار «علی» به یادگار مانده است.
شهید مجید شهریاریاین دانشمند شهید در دفتر زندگینامه خود در رابطه با روزگاری که گذرانده است مینویسد: «اینجانب در کنکور سراسری سال 1363 با کسب رتبه دوم در سهمیه مربوطه در رشته الکترونیک دانشگاه صنعتی امیرکبیر پذیرفته شده و پس از فراغت تحصیل در کنکور کارشناسی ارشد مهندسی هستهای شرکت کرده و با کسب رتبه اول، تحصیلات خود را از سال 1369 در دانشگاه صنعتی شریف آغاز کردم... در سال 1371 نیز دوره کارشناسی ارشد خود را به پایان رساندم و با توجه به کسب رتبه اول در دوره مذکور با استفاده از آیین نامه دانشجویان رتبه اول، در دوره دکتری علوم و تکنولوژی هستهای دانشگاه صنعتی امیرکبیر پذیرفته شدم.

تحصیلات دوره دکتری خود را نیز در سال 1377 به پایان رسانده و از آبان ماه 1377 نیز به عنوان عضو هیئت علمی در دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی امیرکبیر، مشغول به کار شدم... با توجه به عدم شرایط مناسب برای ادامه فعالیت علمی در دانشکده مذکور عدم تمایل خود به ادامه همکاری با دانشگاه امیرکبیر اعلام کرده و با پذیرش استعفای اینجانب از سوی دانشگاه امیرکبیر قرار داد همکاری اینجانب با دانشگاه امیرکبیر از تاریخ 15 بهمن ماه سال 1380 به اتمام رسید.»
دکتر مجید شهریاری صبح روز دوشنبه 8 آذر ماه 89 در بلوار ارتش، مورد سوء قصد قرار گرفت و به مقام شهادت نائل آمد. پیکر وی پس از تشییع گسترده با حضور اساتید، دانشجویان، نهادهای علمی و مردم شهید پرور ایران، در امامزاده صالح(ع) تهران دفن شد.
شهید مسعود علیمحمدیدر مورد مقامها و مدارک علمی این شهید میتوان گفت مدرک کارشناسی خود را در سال 1364 از دانشگاه شیراز، کارشناسی ارشد را در سال 1367 و دکترای فیزیک با گرایش ذرات بنیادی را در سال 1371از دانشگاه صنعتی شریف، کسب کرد.
او دهها مقاله ISI داشت. تخصص اصلیاش ذرات بنیادی، انرژیهای بالا و کیهانشناسی بود. با پژوهشگاه دانشهای بنیادی مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات نیز طی سال های 76 تا 80 همکاری داشت.

وی همچنین به عنوان استاد راهنما و مشاور در پروژههای پایاننامههای مرتبط با علوم فیزیکی، به فعالیت مشغول بود. از جمله درس های ارائه شده توسط وی میتوان به مکانیک کوانتومی و الکترومغناطیس، مکانیک آماری، ذرات بنیادی و نظریه میدانهای کوانتمی اشاره کرد. علیمحمدی، یکی از برگزیدگان جشنواره بینالمللی خوارزمی در سال 86 بود و در پژوهشهای بنیادی رتبه دوم را کسب کرد.
وی در صبح روز 22 دی ماه 1388 در اثر انفجار بمبی که در موتورسیکلت جاسازی شده بود و به فاصله یک متر از درب ورودی منزل وی به یک درخت بسته شده بود، در قیطریه تهران، بهشهادت رسید.
شهید رضا قشقایی
روزها و شبهای سختی را پشت سر گذاشت، کارگری میکرد و درس میخواند هیچ کس نمیتوانست منکر سخت کوشیهای رضا میشد، در عین مسئولیتهایی که داشت در مسجد هم فعال بود و مسئول فرهنگی پایگاه مسجد بود و بعد از روزهای سخت بالاخره وارد سازمان انرژی اتمی ایران شد، آشنایی با شهید احمدی روشن را میتوان نقطه عطفی در زندگی این شهید دانشت.

آنها باهم دوستانه کار میکردند و از این همکاری هر دو لذت میبردند، یک روز مصطفی احمدی روشن وقتی رضا قشقایی را به پدرش معرفی کرد، گفت: «من که برادر نداشتم، این داداش رضا از این به بعد داداش منه، همون طور که با من راحت هستید، از این به بعد با آقا رضا هم راحت باشید.»
سرانجام این برادری همراهی تا بهشت شد و شهید رضا قشقایی همزمان با شهید احمدی روشن، مورد سوء قصد قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
مقام شهدای هستهای در کلام مقام معظم رهبریمقام معظم رهبری در رابطه با شهدای هستهای میفرمایند: شهادت این دانشمندان برجسته در راه آرمان های بلند و الهی، به کشور، انقلاب اسلامی، ملت ایران و محیط علمی آبرو بخشید و آنان با این شهادت، به بالاترین رتبه از ارزشهای معنوی دست یافتند.
اجر و پاداش الهی برای این جانفشانیها و خونهای به ناحق ریخته، بزرگترین تسلی است. ضمن آن که قدردانی و ارزشگذاری مردم و رسانهها، تسلای دیگری برای تحمل این حادثه سخت و سنگین است و این صبر و تحمل شما، موجب جلبِ رحمت الهی میشود. راه معنوی و علمی آنان را ادامه دهید و چراغ پرفروغی برای ارشاد و راهنمایی جوانان این سرزمین باشید.