همبستگی اجتماعی در جامعه اسلامی، موضوع مهمی است که فارغ از عملکرد سیاستگذاران، همت و فهم مشترک مردم را در این زمینه میطلبد؛ چرا که اگر گروههای مختلف مردم به واسطه عدم گفتوگو، عدم تعامل مثبت و عدم تحمل نظر مخالف یکدیگر، همبستگی اجتماعی خود را از دست بدهند، جامعه از اهداف اسلامی خود فاصله میگیرد. بنظر میرسد یکی از برنامههای غرب نیز تضعیف همبستگی اجتماعی در جوامع خود و جوامع اسلامی باشد زیرا با وجود یک جریان اجتماعی آگاه و متحد در کشورها، سیاستهای استعماری و استثماری غربی با شکست مواجه میشود. از این روی حجتالاسلام والمسلمین مهدی خداجویان، کارشناس فرهنگی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) به تبیین لزوم همبستگی اجتماعی با بهرهگیری از شاخصههای سبک زندگی اسلامی پرداخت.
*چه مسالهای همبستگی اجتماعی در یک جامعه اسلامی را تهدید میکند؟ و برای جلوگیری از این آسیب چه باید بکنیم؟
اگر بخواهیم یک تقسیمبندی داشته باشیم، سبک زندگی ما دو وجه دارد: مسائل فردی و اجتماعی. ما در سبک زندگی اجتماعی وظیفه داریم نسبت به جریان اطرافمان واکنش نشان دهیم، تایید یا رد کنیم، نمیتوانیم بیتفاوت باشیم. سبک زندگی غربی که بر اساس منفعت شخصی بنا شده است، بر زندگی فردی ما تاثیر گذاشته و برای ما حقی را ایجاد کرده که فقط حافظ حریم خود باشیم. آن ایثار و از خودگذشتگی و حساسیت به جامعه را کمرنگ کرده است. ما یک برداشت غلط از حق داریم و فکر میکنیم فقط خودمان حق داریم حرف بزنیم، آیا حقی برای شنیدن نداریم؟ البته که داریم اما منفعت طلبی به ما اجازه نمیدهد، چون دنبال منفعت خودمان هستیم، افراد هم نظر با خود را هم یک تیم میکنیم و از این تیم دفاع میکنیم.
نکته دیگر این است که هر کسی نظری خلاف ما بدهد فکر میکنیم دشمن ما است و برخورد سختی با او میکنیم. در حالی که در جامعه اسلامی باید میان خودمان «رُحَماءُ بَینَهُم» باشیم و فقط در مقابل دشمنان و اغیار، «اشدّاء» باشیم. ما باید با هم به نقاط مشترک فکر کنیم، قرآن به اهل کتاب میگوید: «تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ» اول دنبال اشتراکات باشیم.
حضرت امیرالمومنین(ع) در نامه به جناب مالک اشتر مینویسد مردم نسبت به تو دو دستهاند، یا برادر دینی تو اند یا در آفرینش همانند تو. همچنین ایشان خوارج را تا پیش از این که شمشیر بکشند، در انتقاد و اعتراض آزاد گذاشتند، حتی مواردی هم داریم که فریبخوردگانی شمشیر هم میکشند اما حضرت امیر(ع) به آنان شمشیر نمیزدند، در بعضی روایات میخوانیم که ایشان در جنگها به همه شمشیر نمیزد زیرا آنهایی که فریب خورده و احساسی شده بودند را میشناخت. در جریان کربلا هم شاهدیم امام حسین(ع) تا لحظه آخر شمشیر نمیکشند، بلکه «هَل مِن ناصر» میگویند و جذب میکنند.
بعضی فکر میکنند همبستگی اجتماعی یعنی این که کسی به کار کسی کار نداشته باشد؛ خیر، ما جامعهای خنثی نمیخواهیم که کسی به کسی کاری نداشته باشد بلکه باید همه سلیقهها با هم تعامل مثبت داشته باشند، یکایک بچههای مذهبی در مقابل آسیبهای اجتماعی، فقر، فساد و ... مسئول اند، نمیشود بگوییم فلانی فقیر است به من چه؟ تا جایی که میتوانی باید به او کمک کنی! نمیتوانی بگویی فلانی ظاهرش یا عقیدهاش این گونه است با او حرفی ندارم! باید با او حرف بزنی، بر سر اشتراکات تعامل کنی! بچه مذهبی نباید راحت بخوابد و بگوید الحمدالله مملکت امن و امان است، خیر، آسیبهای اجتماعی در جامعه، جدی است و همه ما نسبت به آن مسئولیم. دقت کنید که در این جا ما اصلاً سیاست مسئولان را نمیخواهیم دخیل کنیم، میخواهیم ببینیم آیا خودمان به عنوان مردم بلدیم با هم چگونه رفتار کنیم؟!
اگر این احساس مسئولیت در ما به وجود بیاید، این دوگانگیها را در جامعه مواجه نمیشویم، این دقیقا سبک زندگی دینی و اسلامی ما است که از آن ایثار و شهادت، ازخودگذشتگی، کمک به دیگران، از سفره خود کندن و برسفره دیگران گذاشتن و کمک به همسایه به دست میآید، همان همسایهای را میگویم که اگر گرسنه بخوابد و تو سیر باشی، مسلمان نیستی. این سبک زندگی، وحدت کلام برای ما ایجاد میکند. همه تلاش و زور جریان تبلیغی غرب، از بین بردن این سبک زندگی است. میگویند: چهاردیواری اختیاری، حق من است که سیر باشم و از آن هم باید دفاع کنم.
*در گذشته،«مسجد» کانون همه گفت و گوها، همفکریها، آگاهیهای بخشیهای دینی و سیاسی و محل انس و الفت مردم یک محله به خصوص جوانان بود؛ تقویت حضور جوانان در مسجد چقدر در تقویت همبستگی اجتماعی موثر است؟
برای اینکه جریان اجتماعی ما شکل بگیرد مراکزی را نیاز داریم تا شکلگیری آن جامعه محقق شد. ما نیاز به هم داریم در همه مسایل با هم تعامل داشته باشیم، چون علاوه بر دستورات دینی که در این زمینه داریم، جامعه ما، جامعهای است که برای دهها و صدها سال اقوام و مذاهب و سلایق مختلف را در خود جای داده، پس این که ما باید بتوانیم با همبستگی اجتماعی، هویت فرهنگی و ملی ما هم است. زندگی در غرب بر اساس منفعت شخصی تعریف شده است و میگویند تو کاری به کار من نداشته باش! و این طرز تفکر، مشکلات اقتصادی فراوانی را برای آنها به وجود آورده است، جنبش 99 درصدی بر این اساس شکل گرفت که جریان سرمایهداری، اقتصاد این کشور را به دست گرفته و سرمایهداران میگویند به ما چه مربوط است که دیگری گرسنه است؟ حق من است که بخورم و هر چه میتوانم سهام بخرم و پول جمع بخرم!
اولین واحد شکلگیری جامعه، خانواده است، در جریان غربی این واحد را میخواهند از بین ببرند اما ما در سبک زندگی اسلامی-ایرانی به خانواده نیاز داریم، باید بتوانم با پدر و مادر و اقوام خودم سر سفره حرف بزنم، مشکلاتم را مطرح کنم، مشکلات اقتصادی همین جامعه کوچک را حل کنیم فرهنگ غربی از راه تحدید نسل همچون خانوادههای سه نفره، تزلزل در روابط بین اعضای خانواده، افزایش طلاق و تبلیغ ارتباطات ناسالم خارج از چارچوب خانواده این نهاد اجتماعی را تضعیف میکند.
یک مراکزی را نیاز داریم مثل مسجد. تهاجم فرهنگی دارد بر این قسمت سرمایهگذاری جدی میکند چون در مسجد، اهالی محل با هم گفت و گو، تعامل و تعاون داشتند، به واسطه مسجد، ازدواجهای موفق و خانوادهها شکل میگرفت و بسیاری مسائل دیگر. اگر خلاصه بگویم: مسجد، کانون شکلگیری جریانات اجتماعی بود. البته علاوه بر آن میدانهای شهر و گرمابهها هم بودند ولی به اندازه مساجد موثر نبودند. جریان تهاجم فرهنگی روی مساجد دست گذاشت و گفت خیلی از کارها را نمیشود در مساجد انجام داد، بنابراین در دهه 70 یک جریانی فرهنگسراها را عَلَم کرد که باید یک روزی پاسخگوی خداوند متعال باشند، برای مردم این نیاز را ایجاد کردند که شما به فضایی غیر از مسجد نیاز دارید، در فرهنگسراها پاتوق اجتماعی شکل نمیگیرد. مردم آن جا یک سری کارهای آموزشی و تفریحی انجام میدهند و میروند دنبال کار خود! هر کسی به کار خود میپردازد و همبستگی اجتماعی به وجود نمیآورد.
جریان سبک زندگی غربی، امروز زندگیهای حقیقی ما را مجازی کرده است. من در مسجد پای منبر، بین دو نماز حتی، سر کلاس، در خانواده و ... موبایل دستم است، این یعنی یک جریانی تلاش کرده است من را به خودم مشغول کند؛ سر ام را پایین بیندازم و به کار کسی کار نداشته باشم، در خودم غرق شوم نتیجهاش چیست؟ نسبت به اتفاقی که باید در آن حضور فعال داشته باشم به جمع کردن لایک مشغول میشوم. امام خمینی(ره) پایههای قیام خود را در هیئات گذاشت که بعد شد هیئتهای موتلفه یعنی در مراکزی که جمعیت اسلامی اصیل متشکّل سرمایهگذاری کرد، غرب چنان از این سرمایهگذاری سیلی خورد که دیگر از هر نوع جریان اجتماعی میپرسد، آنها خوب میدانند که جریان اجتماعی چه در جوامع خودشان و چه در ایران شکل بگیرد، جلوی سیاستهای استعماری و چپاولگرایانه میایستد. ما ایمان داریم انقلاب را حضرت امام، صادر کرد و تمام شد و صدای عظمت آن بعدتر، بیشتر از الان شنیده خواهد شد.
از زمان پیروزی انقلاب یک تقابل جدی فرهنگی شکل گرفته که ما به شوخی گرفتهایم، طرف مقابل ما در محافل ما بمبهای تفرقه، بیاعتمادی، بیحالی، پرداختن به حاشیه، تعصبات، خرافات و ... منفجر میکند. جریان متداول جامعه که مذهبیها هستند، فکر میکنیم جنگ یعنی توپ و تانک را جلوی ما بگیرند در حالی که الان با مدل دیگری همان جنگ را پیاده میکنند. خرافات یا چندگانگی مدلهایی که در بعضی هیئات به آن دامن میزنیم، جریان انگلیسی قمه زنی و ... جایی است که سپر انداختهایم و متاسفانه مقابله نمیکنیم.
یک جمله مشهوری از مقام معظم رهبری است که گفتهاند من شمشیر کشیدهام و در حال مبارزهام، این ما هستیم که باید کمک کنیم.