چگونگی قهر و آشتی امام رضا(ع) با حكومت عباسی
کد خبر: 3735772
تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۹:۵۴

چگونگی قهر و آشتی امام رضا(ع) با حكومت عباسی

گروه معارف- مدیر گروه اخلاق و تربیت اسلامی بنياد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی عنوان کرد: درک سیره هشتمین خورشید امامت و حرکت بی‌نظیر و استثنایی ایشان در تاریخ زندگی ائمه(ع)، یعنی پذیرش ولایتعهدی مأمون عباسی که اقدامی حساب‌شده بود، نیاز به تأمل و دقت بسیار دارد تا به جزئیات دقیق و چگونگی این ارتباط و همکاری با دستگاه خلافت پی ببریم که آیا به راستی حضرت با دستگاه خلافت همكاری كردند يا نه؟

قهر و آشتی امام رضا(ع) با حكومت عباسی

حجت‌الاسلام رضا وطن‌دوست، مدیر گروه اخلاق و تربیت اسلامی بنياد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، در گفت‌وگو با خبرنگار ایکنا از خراسان رضوی، ضمن اشاره به سیره سیاسی امام رضا(ع) به تبیین شرایط حاکم بر آن دوران و چگونگی رفتار آن حضرت با حکومت عباسی پرداخت و گفت: اینکه حضرت رضا(ع) به مرو، پايتخت حكومت عباسی در زمان مأمون، آمد، حرفی نيست و در اينكه آن حضرت به ورود به دستگاه خلافت عباسی رضايت داد نيز حرفی نيست اما سؤال اين است كه آيا به راستی آن حضرت با دستگاه خلافت همكاری كردند يا نه؟ اگر همكاری كردند، این همكاری با دستگاه جور چه توجيهی دارد؟ و اگر همكاری نكردند، چرا؟

وی ادامه داد: هرچند امام رضا(ع) با پذیرش ولایتعهدی در ظاهر با مأمون کنار آمد و با حکومت عباسیان آشتی کرد اما اگر خوب در رفتار آن حضرت دقت کنیم، ثابت می‌شود که آن حضرت با دستگاه خلافت قهر بود و هیچیک از اقداماتی که در داخل حکومت صورت می‌گرفت، مورد تأیید آن حضرت نبود. سخن امام در پاسخ به الزام مأمون برای متقاعد ساختن آن حضرت به پذیرش ولایتعهدی، دلیل بر این مطلب است که فرمودند «لستُ أفعل ذلک أبدا».

نوع ورود حضرت به منصب خلافت از زبان ایشان
حجت‌الاسلام وطن‌دوست تصریح کرد: امام در اشاره به نوع ورود خود به دستگاه مأمون و اینکه با این دستگاه قهر هستند، فرمودند «على أنّی ما دَخلتُ في هذا الأمر إلا دُخُولَ خارجٍ مِنه؛ در این منصب وارد نشدم مگر مانند داخل شدن کسی‌ که از آن بیرون است».

این پژوهشگر اسلامی در ادامه به برخی از اقدامات امام رضا(ع) كه نشان از قهر آن حضرت با حکومت عباسی بود، اشاره کرد و افزود: اقدام نخست «ابراز مخالفت با زبان اشک» بود؛ بدین شکل که پس از آنكه مأمون چندين‌ مرتبه به امام رضا(ع) نامه نوشت و بر آمدن ایشان به ایران اصرار ورزيد، امام دانست كه او از ايشان دست‌ بردار نيست و چاره‌ای جز پذيرش اين دعوت ندارد. از این‌ رو تصميم گرفت راهی سفر خراسان شود اما چون با حکومت قهر بود و از فرجام این سفر آگاهی داشت، با زبان اشک، قهر بودن خود با حکومت را نشان داد.

وی ادامه داد: امام با چگونگی وداع با قبر جدش رسول خدا(ص) و خدا‌حافظی توأم با اشک با خانواده خود و قبیله بنی‌هاشم، فضای مدینه را از نارضایتی خود نسبت به پذیرش دعوت مأمون پر‌ ساخت. از همه گویاتر زمانی بود که امام در هنگام ترک مدینه دستور داد تا خانوده در اطراف او حلقه ماتم زنند و گریه کنند. خود آن حضرت در ارائه گزارشی از چگونگی ترک مدینه به حسن ابن وشّاء فرمودند «إنّي حيثُ أرادوا الخُروجَ بي مِن المدينة جَمَعتُ عيالي فأمَرتُهم أن يَبكوا عليّ؛ آنگاه که می‌خواستند مرا از مدینه خارج کنند، افراد خانواده‌ام را گرد آوردم و از آن‌ها خواستم تا بر من گریه کنند».

حجت‌الاسلام وطن‌دوست شرط عدم دخالت در امر حکومت را اقدام دوم حضرت دانست و اضافه کرد: دومين اقدام امام كه نشان داد با حكومت قهر است. اين بود که امام پذیرش ولایتعهدی را به عدم دخالت در عزل و نصب‌هایی که در بدنه حکومت صورت می ‏گیرد، مشروط کرد.

مؤلف کتاب دین و سیاست از منظر امام رضا(ع) ادامه داد: طرح این شرط از آن‌ رو بود که امام نمی‌خواست مسئولیت وضع موجود بر عهده او گذاشته شود. همچنین اگر امام شرط یاد‌ شده را مطرح نمی‌ساخت، می‌باید بر اساس اقتضائات ولایتعهدی برخی از مدیران ارشد حکومت را از کار برکنار می‌كرد که در این صورت، جز دشمنی و کینه‌ورزی چیزی عاید نمی‌شد.

وی افزود: نکته سوم اينكه امام می‌خواست به همه بفهماند نظام موجود، دستگاهی است که به عنوان یک نظام حکومتى نظر ما را تأمین نمى‌کند. بنابراین، ورود مسئولانه به این نظام، بیهوده است. از همه مهم‌تر آنكه امام خواست به همه بقبولاند که نظام موجود نامشروع است و آنگونه كه بايد قابلیت همکاری را ندارد.

مدير گروه اخلاق و تربيت اسلامی بنياد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی اظهار کرد: اين را هم باید بيافزاييم كه امام با شرط عدم دخالت در امر حكومت، مأمون را خلع سلاح کرد تا نتواند از ورود آن حضرت به دستگاه خلافت سوءاستفاده کند و در بدنامی آن حضرت بکوشد.

وی ابراز قهر با عدم پذیرش امامت نماز عید را اقدام سوم حضرت برای نشان دادن قهر با حکومت عباسی دانست و اظهار کرد: يكی ديگر از اقدامات امام كه نقش سلبی داشت، اين بود که امام هرگز نماز جمعه و عيد را امامت نكرد زیرا آنگونه که در فقه اسلامی آمده، هم امامت نماز جمعه و هم نماز عید از اختیارات حاکم است که خود یا کسی که از طرف او به این سمت منصوب می شود، می‌تواند نماز را امامت کند.

حجت‌الاسلام وطن‌دوست افزود: با توجه به اين نكته، اگر امام امامت نماز عید را می‌پذیرفت، چنین تلقی می‌شد که او به عنوان ولیعهد که دستی در حکومت دارد، امامت نماز عید را پذیرفته است، نه به این عنوان که او عالم دین، امام و خلیفه رسول خداست؛ بنابراین پذیرش امامت نماز عید و نماز جمعه، نوعی تأیید حکومت بود، حال آنکه امام با حکومت عباسیان و از جمله مأمون مخالف بود.

خطبه امام در مجلس تنفیذ ولایتعهدی
مدير گروه اخلاق و تربيت اسلامی بنياد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی اضافه کرد: مساله دیگری که نشان می‌دهد امام رضا(ع) با دستگاه خلافت قهر است، ابراز قهر در مجلس امضای ولایتعهدی و چگونگی ایراد خطبه امام در مجلس تنفیذ ولایتعهدی است که پس از امضای سند ولایتعهدی و بیعت صورت گرفت.

وی گفت: پس از آنکه امام به ولایتعهدی مأمون رضایت داد، قرار شد در روز پنجشنبه، دهم رمضان سال 201 هجری قمری، برابر با پانزدهم فروردین سال 196 هجری شمسی، مراسم بیعت گرفتن برای آن حضرت برگزار شود. بدین منظور از قبل هماهنگی‌های لازم به عمل آمد تا سران کشوری و لشکری و بزرگان و جمعی از عباسیان و علویان در آن مراسم با لباس سبز که مأمون در آن زمان شعار خود کرده بود، حضور یابند.

وی ادامه داد: پس از برگزاری این مراسم مأمون در حالی‌ که امام را در کنار خود نشانده بود، دستور داد تا پسرش عباس که پیش از آن ولیعهد یا نامزد ولایتعهدی بود، به عنوان نخستین نفر با امام بیعت کند و پس از او، به ترتیب فضل ابن سهل، وزیر اعظم، یحیی ابن اکثم، مفتی دربار، عبداللّه ابن طاهر، فرمانده لشکر و سپس اشراف و بزرگان بنی‌عباس که حاضر بودند، با آن حضرت بیعت کردند و پس از آن، شاعران و خطیبان، یکی پس از دیگری اشعار و خطابه‏ هاى خود را در مدح خاندان عصمت و طهارت خواندند و مقام ولایتعهدی را به امام تبریک گفتند.

حجت‌الاسلام وطن‌دوست عنوان کرد: پس از آنکه مراسم بیعت به پایان رسید، در ابتدا مأمون سخنانی ایراد کرد و از اینکه امام ولایتعهدی وی را پذیرفته است، ابراز خرسندی نمود و این مقام را به آن حضرت تبریک گفت. سپس قرار شد امام نیز خطابه‌ای ایراد کند و با سخنانی، موضع خود را نسبت به مقام تفویض شده و برنامه‌های آینده خود بیان کند.

ایراد خطبه‌ای کوتاه توسط حضرت
وی اظهار کرد: بدیهی است که در اینگونه مواقع رسم ایجاب می‌کند ولیعهد در قالب یک مجموعه تشریفات، نامی از خلیفه ببرد و او را به بزرگی یاد کند و نسبت به او ابراز خرسندی و رضایت نماید اما امام بدون اینکه نامی از مأمون ببرد و از او تقدیر و تشکر کند، خطبه‌ای بسیار کوتاه در یک سطر ایراد فرمود0 آن حضرت در این خطبه پس از حمد و ثنای الهی و درود بر جدش محمد(ص) فرمودند «أیّها الناس! إنّ لَنا علَيكم حقّاً برسول الله ـ‌صلّى الله عليه وآله‌ـ و لَكم عَلَينا حقٌّ به، فإذا أدّيتُم إلينا ذلك وَجَب عَلَينا الحقُّ لَكُم و السلام؛ ای مردم! ما خاندان به دلیل انتساب به رسول خدا بر شما مردمان حقّی داریم و شما نیز به واسطه او بر ما حقّی دارید. اگر شما حق ما را ادا کنید، ادای حق شما بر ما خاندان واجب می‌گردد؛ و السلام».

وی اضافه کرد: اگر خوب دقت کنیم، معنای خطبه حضرت رضا(ع) این است که زعامت و خلافت، حق مسلم ماست. آنچه که به ظاهر در این جلسه به من واگذار شد، چیزی تازه نیست که مأمون بخواهد به ما واگذار کند چراکه تفویض حق به صاحب حق، غلطی فاحش است که ریاکارانه در این جلسه انجام گرفت.

این پژوهشگر دینی بیان کرد: امام رضا(ع) با این رفتار خود به همه فهماند که او با دستگاه خلافت قهر است و نه‌ تنها از تفویض ولایتعهدی به خود، خوشحال نیستند که ناراحت نیز هستند.

وی افزود: شهید مطهری در اين زمینه سخنی شنيدنی دارد و در اينباره كه چرا امام رضا(ع) با تشکیلات خلافت قهر بود، می‌گوید «امام نشان داد كه نه آن حضرت به دستگاه خلافت مأمونی می‌چسبد و نه دستگاه خلافت به امام می ‏چسبد. اقدامات امام در طول ولايتعهدی اين بود كه اين عدم تجانس را ثابت كند».

انتهای پیام

captcha