این روزها برخی جریانات سیاسی مخالف دولت با سواستفاده از مشکلات اقتصادی و تنگناهای معیشتی ایجاد شده در زندگی مردم، دائم بر طبل تحقیر و سرزنش مردم به خاطر انتخاب رئیسجمهور و دولت فعلی میکوبند و چنان از موضع بالا و دانای کل رهنمود و راهکار ارائه میدهند که گویی انتخابکنندگان رئیسجمهور فعلی جماعتی نادان هستند که باید متنبه شده، توبه کرده و در مسیر مدنظر این جریانات قرار گیرند.
نسبت مردمسالاری با تحقیر مردم؟
اما این رفتار چه نسبتی با مردمسالاری به ویژه مردمسالاری دینی دارد؟ آیا سابقه و عملکرد این جریانات که هنوز در حافظه تاریخی ملت باقی مانده این صلاحیت را به آنان میدهد که سرزنشگونه با مردم سخن گویند و رهنمود دهند؟
مردمسالاری و دموکراسی ایجاب میکند که مردم تعیینکننده سرنوشت خود باشند و اگر هم به نظر خودشان اشتباهی کردند آن را جبران کنند. چنین جایگاهی برای مردم در یک نظام دینی بسیار بالاتر از این است و حق تعیین سرنوشت حقی الهی دانسته شده است و هیچ کس دیگری نمیتواند این حق الهی را از مردم سلب کند؛ «إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ». از این منظر جریانات و گروههای سیاسی تنها وظیفه دارند که برنامه و راهکارهای خود را برای حل مشکلات و آسیبها بیان کرده و نقدهای خود را به عملکرد دولتها و مسئولان در هر دوره بیان کنند نه اینکه خود را قهرمان و ناجی تصور کرده و مردم را بابت خطای انتخاب جریان حاکم و تلویحا عدم انتخاب آنان سرزنش کنند.
به نظر می رسد اینگونه رفتارها بیش از پیش بیانگر گم شدن گوهر اخلاق در عرصه سیاست است؛ وقتی رقابت سیاسی یا به عبارت تخریب سیاسی کار را به جایی میرساند که از مشکلات و دردهای فراوان مردم برای کسب رأی بهرهبرداری شود و مردمی که این روزها را با سختی گذران میکنند به جای شنیدن راه حل، هر روز سرکوفت افراد و گروههای سیاسی پرمدعایی را بخورند که البته خودشان نیز یا کارنامه چندان درخشانی ندارند یا اینکه اساساً هیچگاه وارد کار نشدهاند که کارنامه داشته باشند.
لذا از کسانی که هنوز به قدرت نرسیده با ادبیات سرزنش با مردم سخن میگویند و کرامت انسانی را از همین آغاز زیر پا میگذارند نمیتوان انتظار داشت وقتی به قدرت رسیدند و مستی آن را چشیدند به رعایت کرامت انسانها به عنوان اصل اولیه و بنیادین حکمرانی شایسته و اسلامی وقعی بنهند؛ هرچند این افراد بیش از دیگران خود را بر حق و در مدار اسلام بدانند.
دو الگوی تعامل با مردم از نگاه قرآن
از نگاه قرآن دو نوع الگو در رفتار و تعامل میتوان برشمرد؛ الگوی فرعونی و الگوی نبوی. در الگوی فرعونی کرامت انسانی زیر پا گذاشته شده و افراد به دلایل مختلف تحقیر میشوند؛ «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ» (فرعون قومش را کوچک و تحقیر کرد تا از او پیروی کردند).
اما در الگوی نبوی کرامت انسانی یک هدیه و موهبت الهی است که همه انسانها فارغ از هر دین، مذهب، اعتقاد و گرایشی است که به ویژه حکومت اسلامی موظف به رعایت آن نسبت به همه شهروندان است؛ «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا» (ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم، و آنان را در خشکی و دریا بر نشاندیم، از چیزهای پاکیزه روزیاشان دادیم و آنان را بر بسیاری از آفریدههای خود برتری آشکار دادیم).
امام علی(ع) نیز در عهدنامه معروف مالک اشتر به خوبی الگوی رفتار اسلامی و کرامتمحور را تبیین کرده ومیفرمایند: «اَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعا ضاریا تَغْتَنِمُ اَکْلَهُمْ، فَاِنَّهُمْ صِنْفانِ اِمّا اَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ اَوْ نَظیرٌ لَکَ فِی الخَلْقِ.» (مهربانی را پوشش دل خود قرار ده و با مردم دوست و مهربان باش. مبادا مثل حیوان درندهخویی باشی که خوردن مردم را غنیمت میشماری؛ زیرا مردم دو دستهاند: گروهی برادر دینی تو و گروهی دیگر همانند تو در آفرینش هستند).
در واقع امام علی(ع) «رحمت»، «محبت» و «لطف» را سه شیوه رفتاری حاکمان در ارتباط با مردم بیان کرده که کرامت آحاد افراد جامعه؛ خواه برادر دینی خواه برادر انسانی، را حفظ میکند.
از درون این الگوست که حکومت اسلامی به مثابه دلسوز مردم به دنبال اصلاح رفتارها و هدایت و رشد مردم برمیآید، نه اینکه اشتباه و خطای آنان را یادآوری کرده و سرزنش و تحقیرشان کند. به عبارتی حکومت اسلامی مبتنی بر رأی مردم این امر را پذیرفته که مردم نیز ممکن است در تصمیم و انتخاب خود اشتباه کنند ولی راه حل آن آگاهیبخشی و بیان راهکارهای حل مشکل و اصلاح خطا به وسیله خود مردم است نه به سخره گرفتن نوع انتخاب و رأی مردم.
براین مبنا جریاناتی که این روزها تریبونهای فراوانی در اختیار دارند، هر روز سخنرانی میکنند و از ارائه برنامه به مردم طفره میروند و به اسم نقد دولت بیشترین حمله را به مردم و انتخابشان وارد میکنند بدون اینکه خود بدانند مبتلا به «خوی فرعونی» هستند هرچند ادعای مردمداری کنند.
این جریانات باید بدانند امروز بخش عمدهای از جامعه به واسطه مشکلات اقتصادی ناشی از فشار تحریم حداکثری دشمن و سوء تدبیرها و خطاهای مدیریتی دولت دچار نوعی احساس سرخوردگی و بیعزتی شدهاند و دیگر تاب تحمل سرزنش و سرکوفت دیگران را برای انتخابشان ندارند؛ به ویژه آنکه ببینند موجسواران سیاسی و کاسبان قدرت به آلام و زخمهای آنان به مثابه فرصتی برای رأیآوری خود مینگرند.
پس بهتر است مخالفان دولت که به دنبال کسب قدرت هستند تصور نکنند که ناراحتی مردم از اقدامات دولت مجوزی برای روی آوردن مردم به دامان آنها و مجوزی برای تحقیر شدن از سوی آنان است که آنگاه مردم نیز از آنها روی میگردانند و خود کرامت خود را پاس خواهند داشت.
انتهای پیام