پاسخ آیت‌الله طبسی به دو شبهه ارسال سر امام به شام و حرمت مقتل‌خوانی
کد خبر: 3920614
تاریخ انتشار : ۱۳ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۹
یادداشت /

پاسخ آیت‌الله طبسی به دو شبهه ارسال سر امام به شام و حرمت مقتل‌خوانی

آیت‌الله محمدجعفر طبسی، استاد سطح عالی مهدویت حوزه، در یادداشتی به دو شبهه مرتبط با عاشورا یعنی تردید در ارسال سر مقدس اباعبدالله الحسین(ع) به شام و حرمت عزاداری که از سوی وهابیت بیان می‌شود پرداخت.

پاسخ آیت‌الله طبسی به دو شبهه ارسال سر مقدس به شام و حرمت مقتل‌خوانیآیت‌الله محمدجعفر طبسی، استاد سطح عالی حوزه، در یادداشتی اختصاصی به ایکنا، به دو شبهه مرتبط با عاشورا پاسخ داد که متن آن به شرح زیر است: 
 
«یکی از شبهات گروه‌های تکفیری برای بزک‌کردن چهره پلید یزید‌بن‌معاویه آن است که ارسال سر مقدس اباعبدالله(ع) را به شام انکار و تکذیب می‌کنند. ابن‌تیمیه سرسلسله این جریان انحرافی، می‌گوید: «حمل سر مقدّس به شام نزد یزید و زدن با چوب خیزران به لب و دندان، دروغ است.»
همه این بیهوده‌گویی‌ها فقط برای دفاع از یزید شارب‌الخمر، تارک نماز و انجام‌دهنده محرمات الهی است. ابن‌تیمیه حتی یک متن تاریخی که دلالت کند سر مقدس اباعبدالله(ع) به شام نرفته، ارائه نکرده است. بلکه چشم‌بسته این واقعه مسلم را که در منابع فراوانی نقل شده، انکار نموده است. برای نمونه:
۱) احمد‌بن‌داود دینوری (م۲۸۲ق) می‌گوید: ابن‌زیاد، امام‌زین‌العابدین(ع) را همراه کاروان حسین(ع) به سوی شام نزد یزید فرستاد. در این کاروان شمر، زحربن‌قیس و ابن‌ثعلبه هم بودند. هنگامی که وارد شام شدند، سر مقدّس نیز همراهشان بود تا اینکه بر یزید وارد شدند و سر مقدس را مقابل او قرار دادند. (...و اُدخل معهم راس‌الحسین ... الاخبارالطوال،ص۲۶۰)
 
۲) ابن‌اثیر می‌نویسد: ابن‌زیاد سر (مقدس) حسین(ع) و اصحابش را همراه زحر‌بن‌قیس به شام فرستاد. وقتی که بر یزید وارد شدند، از آنان پرسید: چه خبر؟! زحربن‌قیس گفت: بشارت باد! ای امیرالمؤمنین! به فتح و پیروزی و نصرت خداوند! سپس یزید به مردم اجازه داد تا بر او وارد شوند در حالی‌که سر (مقدس) در مقابلش بود و با چوب بر دندان‌های (مبارک) آن حضرت(ع) می‌زد! آنگاه خانواده و نوامیس حسین(ع) وارد شدند در حالی‌که سر آن حضرت(ع) کنار یزید (پلید) بود. (فدخلوا علیه و الراس بین یدیه..الکامل، ج۴،ص۸۳، ۸۵) 
 
۳) ابن‌کثیر می‌گوید: هنگامی که ابن‌زیاد، (امام‌)حسین(ع) و همراهانش را به قتل رساند، سرهای آنان را نزد یزید فرستاد.(...بعث برووسهم...البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۵۱)
 
۴) ذهبی می‌گوید: ابن‌زیاد کاروان اسرا را به شام فرستاد. (و جهّزهم الی الشام...سیر اعلام‌النبلاء، ج۳، ص۳۰۹).
 
واقعا انسان متحیر و شگفت‌زده می‌شود از اینکه چگونه ابن‌تیمیه حقائق و ضرورت تاریخ را انکار می‌کند و سخنانی می‌گوید که موجب رضایت دشمنان اهل‌بیت(ع) می‌شود؟ اگر امروز حقائق تاریخ را برای بشریت بیان نکنیم، دیگران به راحتی همه جنایات بنی‌امیه و وقایع جانسوز کربلا را از جمله شهادت امام‌حسین(ع)، تکذیب و انکار خواهند کرد!.

شبهه حرمت مقتل‌خوانی

ابن‌حجر هیثمی‌مکی (م۹۷۴ق) از غزالی نقل کرده است: بر وعاظ و دیگران روایت و حکایت مقتل(امام) حسین(ع) حرام است و نیز نقل مشاجرات و خصومت‌های میان صحابه پیامبر(ص) حرام است. زیرا بازگو کردن این وقایع باعث بغض و کینه‌ورزی به صحابه می‌شود..(و یحرم علی‌الواعظ و غیره روایه مقتل‌الحسین..الصواعق‌المحرقه،ص۲۵۷)

درباره این شبهه، یاد کرد چند نکته مهم لازم است:

۱) دلیل مهم غزالی (م۵۰۵ق) - که دارای گرایش صوفیانه و شافعی مذهب بوده است. (الکنی و الالقاب، ج۲، ص۴۸۴؛ سیر اعلام‌النبلاء، ج۱۹، ص۳۲۳) - برای اثبات حرمت مقتل‌خوانی سیدالشهداء(ع)، تحریک احساسات مردم بر ضد صحابه پیامبر(ص) است. او به جای استدلال به کتاب و سنت، دلیل تازه‌ای را به ادله احکام افزوده و آن کینه‌نداشتن از صحابه است! اینگونه استدلال کردن، بدعتی بیش نیست. بُغض و حبّ صحابه پیامبر(ص) هیچ ارتباطی با دلائل احکام شرع ندارد.

۲) غزالی در استدلالش بر تحریم مقتل‌خوانی، پای صحابه را به میان آورده است. باید پرسید مگر یزید‌بن‌معاویه که آتش‌بیار اصلی معرکه کربلا و سبب اصلی قتل امام حسین(ع) است، جزء صحابه بوده است؟! یزید در سال ۲۵ هجری(یعنی پس از وفات پیامبر(ص)) به دنیا آمده است.

۳) آیا غزالی نظر شخصی خودش را گفته یا به نمایندگی از همه علمای اهل‌تسنن سخن گفته است؟ در صورت دوم، باید پرسید پس چرا سبط ابن‌جوزی حنفی در روز عاشورا بالای منبر مقتل‌خوانی کرده است؟(...ثمّ وضع المندیل علی وجهه..البدایه، ابن‌کثیر،ج۱۳،ص۱۹۴) آیا او حرمتی را زیر پا گذاشته؟ یا آیا جدّش ابن‌جوزی حنبلی مرتکب حرام الهی شده که در کتاب بستان‌الواعظین(ج۱،ص۲۶۳) حکایاتی را درباره مقتل سیدالشهداء(ع) نقل کرده؟ یا در کتابش «الرد علی المتعصب العنید المانع من ذمّ یزید» به نقل جنایات یزید پلید پرداخته است.

۴) چه کسی گفته همه صحابه پیامبر(ص)، عادل، پاک و بی‌خطا بوده‌اند؟ این بیان مخالف منطق قرآن، سنت نبوی و وقایع تاریخ است. نمونه آشکار آن ولید‌بن‌عقبه، برادر مادری عثمان‌ بن‌ عفان و از صحابه پیامبر(ص) است که نماز صبحش را با حالت مستی چهار رکعت خواند و به مردم گفت: هل ازیدکم؟! آیا بیشتر بخوانم؟!! وقتی خبرش به عثمان رسید، او را دستگیر و بر او حدّ جاری کرد. آیا عثمان که خود صحابی است، خلاف شرع مرتکب شد؟ یا اینکه مستی و شرب خمر، فسق نیست؟!

۵) مشکل امثال غزالی آن است که نگرانند، مبادا در مقتل‌خوانی، بر ساحت صحابه پیامبر(ص) گرد و غبار بی‌حرمتی بنشیند. زیرا دین خود را از طریق ایشان دریافت کرده‌اند. باید گفت اولا آیا حسین‌بن‌علی(ع) جزء صحابه رسول‌خدا(ص) نبود که با این همه آزار و بی‌حرمتی مردمان مواجه شد؟! ثانیا آیا دین را از همه صحابه حتی اگر فاسق و شارب‌الخمر باشند، می‌توان دریافت کرد؟! ثانیا: دین را فقط باید از اهل‌بیت(ع) و خلفای دوازده‌گانه پیامبر(ص) که مورد سفارش اکید پیامبر(ص) در حدیث ثقلین و هم عدل قرآن هستند؛ دریافت نمود.

۶) شاید غزالی خواسته یا ناخواسته به این حقیقت تلخ تاریخ اعتراف کرده که برخی صحابه پیامبر(ص) در حادثه کربلا در جبهه بنی‌امیه در برابر حسین‌بن‌علی(ع) جنگیدند و در کاخ یزید و ابن‌زیاد به تماشای بی‌حرمتی‌ها نسبت به سر مقدس اباعبدالله(ع) و اسیران کربلا، پرداختند. لذا مقتل‌خوانی مانع جدی بیان این حقایق می‌شود.

انتهای پیام
captcha