ابنحجر هیثمیمکی (م۹۷۴ق) از غزالی نقل کرده است: بر وعاظ و دیگران روایت و حکایت مقتل(امام) حسین(ع) حرام است و نیز نقل مشاجرات و خصومتهای میان صحابه پیامبر(ص) حرام است. زیرا بازگو کردن این وقایع باعث بغض و کینهورزی به صحابه میشود..(و یحرم علیالواعظ و غیره روایه مقتلالحسین..الصواعقالمحرقه،ص۲۵۷)
درباره این شبهه، یاد کرد چند نکته مهم لازم است:
۱) دلیل مهم غزالی (م۵۰۵ق) - که دارای گرایش صوفیانه و شافعی مذهب بوده است. (الکنی و الالقاب، ج۲، ص۴۸۴؛ سیر اعلامالنبلاء، ج۱۹، ص۳۲۳) - برای اثبات حرمت مقتلخوانی سیدالشهداء(ع)، تحریک احساسات مردم بر ضد صحابه پیامبر(ص) است. او به جای استدلال به کتاب و سنت، دلیل تازهای را به ادله احکام افزوده و آن کینهنداشتن از صحابه است! اینگونه استدلال کردن، بدعتی بیش نیست. بُغض و حبّ صحابه پیامبر(ص) هیچ ارتباطی با دلائل احکام شرع ندارد.
۲) غزالی در استدلالش بر تحریم مقتلخوانی، پای صحابه را به میان آورده است. باید پرسید مگر یزیدبنمعاویه که آتشبیار اصلی معرکه کربلا و سبب اصلی قتل امام حسین(ع) است، جزء صحابه بوده است؟! یزید در سال ۲۵ هجری(یعنی پس از وفات پیامبر(ص)) به دنیا آمده است.
۳) آیا غزالی نظر شخصی خودش را گفته یا به نمایندگی از همه علمای اهلتسنن سخن گفته است؟ در صورت دوم، باید پرسید پس چرا سبط ابنجوزی حنفی در روز عاشورا بالای منبر مقتلخوانی کرده است؟(...ثمّ وضع المندیل علی وجهه..البدایه، ابنکثیر،ج۱۳،ص۱۹۴) آیا او حرمتی را زیر پا گذاشته؟ یا آیا جدّش ابنجوزی حنبلی مرتکب حرام الهی شده که در کتاب بستانالواعظین(ج۱،ص۲۶۳) حکایاتی را درباره مقتل سیدالشهداء(ع) نقل کرده؟ یا در کتابش «الرد علی المتعصب العنید المانع من ذمّ یزید» به نقل جنایات یزید پلید پرداخته است.
۴) چه کسی گفته همه صحابه پیامبر(ص)، عادل، پاک و بیخطا بودهاند؟ این بیان مخالف منطق قرآن، سنت نبوی و وقایع تاریخ است. نمونه آشکار آن ولیدبنعقبه، برادر مادری عثمان بن عفان و از صحابه پیامبر(ص) است که نماز صبحش را با حالت مستی چهار رکعت خواند و به مردم گفت: هل ازیدکم؟! آیا بیشتر بخوانم؟!! وقتی خبرش به عثمان رسید، او را دستگیر و بر او حدّ جاری کرد. آیا عثمان که خود صحابی است، خلاف شرع مرتکب شد؟ یا اینکه مستی و شرب خمر، فسق نیست؟!
۵) مشکل امثال غزالی آن است که نگرانند، مبادا در مقتلخوانی، بر ساحت صحابه پیامبر(ص) گرد و غبار بیحرمتی بنشیند. زیرا دین خود را از طریق ایشان دریافت کردهاند. باید گفت اولا آیا حسینبنعلی(ع) جزء صحابه رسولخدا(ص) نبود که با این همه آزار و بیحرمتی مردمان مواجه شد؟! ثانیا آیا دین را از همه صحابه حتی اگر فاسق و شاربالخمر باشند، میتوان دریافت کرد؟! ثانیا: دین را فقط باید از اهلبیت(ع) و خلفای دوازدهگانه پیامبر(ص) که مورد سفارش اکید پیامبر(ص) در حدیث ثقلین و هم عدل قرآن هستند؛ دریافت نمود.
۶) شاید غزالی خواسته یا ناخواسته به این حقیقت تلخ تاریخ اعتراف کرده که برخی صحابه پیامبر(ص) در حادثه کربلا در جبهه بنیامیه در برابر حسینبنعلی(ع) جنگیدند و در کاخ یزید و ابنزیاد به تماشای بیحرمتیها نسبت به سر مقدس اباعبدالله(ع) و اسیران کربلا، پرداختند. لذا مقتلخوانی مانع جدی بیان این حقایق میشود.