خیانت امارات، تاثیری بر مقاومت ملت فلسطین ندارد
کد خبر: 3920949
تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۱:۴۹
گفت‌وگویی درباره بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب؛

خیانت امارات، تاثیری بر مقاومت ملت فلسطین ندارد

علی‌رغم این خیانتی که صورت گرفت(عادی سازی روابط امارات و رژیم صهیونیستی) و لکه‌ ننگی برای مرتکبین آن هست و رهبر انقلاب هم به آن اشاره کردند، امّا تأثیرش بر مردم فلسطین، بر سازمان‌ها و جنبش‌های مبارز فلسطین و بر جریان مقاومت در منطقه جدی نخواهد بود.

به گزارش ایکنا؛ رهبر انقلاب اسلامی در ارتباط تصویری با رؤسا و مدیران آموزش و پرورش در تاریخ (۹۹/۶/۱۱) درباره عادی سازی روابط دولت امارات متّحده‌ی عربی فرمودند: «دولت امارات متّحده‌ی عربی هم به دنیای اسلام خیانت کرد، هم به دنیای عرب خیانت کرد، هم به کشورهای منطقه خیانت کرد، هم به مسئله‌ی مهمّ فلسطین خیانت کرد. این کاری که اماراتی‌ها کردند، لکّه‌ی ننگی است؛ البتّه این از بین خواهد رفت، لکن این لکّه‌ی ننگ بر پیشانی کسانی که این اقدام را امروز انجام دادند خواهد ماند». ۱۳۹۹/۰۶/۱۱

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR برای بررسی ابعاد این مسئله در برنامه نگار بیستم گفت‌وگویی با آقای محمدمهدی شریعتمدار، کاردار فرهنگی سابق ایران در لبنان و تحلیلگر ارشد مسائل منطقه انجام داده است.

بوئینگ ۷۳۷ شرکت ال عال بعد از عبور از آسمان سرزمین‌های اشغالی اردن و عربستان در ابوظبی به زمین نشست تا یک برگ دیگری به پرونده‌ی خیانت حکّام عرب به موضوع فلسطین اضافه شود. عقبه‌ی این ماجرا از کجا شروع شد که به اینجا رسید؟

اساس به‌وجود آمدن رژیم صهیونیستی در منطقه و اشغال فلسطین این است که هم غربی‌ها از مشکلاتی که در ارتباط با یهودی‌ها در آنجا داشتند رهایی پیدا کنند و هم یک کشوری را ایجاد کنند که در قلب جهان اسلام بتواند مانع خیزش و رستاخیز و نهضت اسلامی در منطقه شود. لذا از روز نخست امنیت رژیم صهیونیستی مهم‌ترین عامل برای استکبار جهانی به‌خصوص آمریکا بود. این امنیت تحقق پیدا نمی‌کند مگر آنکه رژیم صهیونیستی یک عنصر با جایگاه طبیعی در منطقه تلقی شود و نیازمند برقراری این روابط بین این رژیم و کشورهای پیرامونش است. به‌همین خاطر در کمپ دیوید، مصر با رژیم صهیونیستی صلحی را برقرار کرد.

پیروزی انقلاب اسلامی ایران بلافاصله بعد از کمپ دیوید، یک مقداری شتاب این روند را کاهش داد، امّا بعدها با کنفرانس مادرید و به‌دنبال آن قرارداد اسلو، قراردادها و اجلاس‌های وادی تاوا، شرم‌الشیخ، تشکیل کمیته‌ی چهارگانه به رهبری نخست‌وزیر اسبق انگلیس و طرح‌های خانم رایس برای خاورمیانه‌ی جدید و بزرگ، طرح‌های مختلفی ارائه شد و نهایتاً در دوره‌ی ترامپ معامله‌ی قرن مطرح شد. به‌نظر می‌آ‌ید آنچه که در امارات متحده‌ی عربی به‌عنوان سومین کشور جهان عرب اتفاق افتاد، بخش مهمی از معامله‌ی قرن هست که هنوز هیچ سندی از این طرح ارائه نشده است.

به‌طور کلی روند سازش و عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی، درواقع این رژیم را یک عنصر هماهنگ با منطقه‌ی پیرامونش می‌کند. یکی از سران رژیم صهیونیستی می‌گوید ما که نمی‌توانیم عرب شویم، بنابراین عرب‌ها باید مدیترانه‌ای شوند. یعنی وارد یک سازوکار و مناسباتی به اسم «مناسبات مدیترانه‌ای» شوند که روابط عادی با رژیم صهیونیستی داشته باشند.

منظور شما این است که حکّام عرب به‌خصوص اماراتی‌ها دارند در یک سناریویی بازی می‌کنند که منتفعین اصلی آن رژیم صهیونیستی و آمریکاست؟

بدون شک؛ به‌خصوص اینکه الان نتانیاهو در بدترین شرایط به‌سر می‌برد. بحران تشکیل دولت و کابینه، اعتراضات و مخالفانی که دارد. و همین‌طور شکست‌هایی که ترامپ در منطقه در مدت اخیر داشت و نیاز به انجام اقداماتی دارد که در آستانه‌ی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بتواند در کارزار انتخاباتی از آن‌ها به نفع خودش استفاده کند و آرای جامعه‌ به‌خصوص یهودیان آمریکا که خیلی مؤثرند را به‌سمت خودش جلب کند.

بنابراین امارات بزرگ‌ترین خدمت را به آمریکا و مشخصاً به ترامپ و رژیم صهیونیستی و مشخصاً نتانیاهو کرد. البته همراهی امارات با آمریکا برای حفظ موجودیتش است. در این رویارویی که در منطقه بین پروژه‌ی مقاومت از یک سو و پروژه‌ی استکبار جهانی و اشغالگری و وادادگی در برابر استکبار از سوی دیگر وجود دارد، این کشور کوچک و ضعیف، از توان نظامی، توان ملی و مردمی مستظهر به حمایت مردم خودشان برخوردار نیست. بنابراین آن‌ها خلأ در قدرت و اقتدارشان را سعی می‌کنند با پیوستن به جریان آمریکایی- اسرائیلی در منطقه جبران کنند.

کشور امارات، سومین کشور عربی است که وارد فرآیند عادی سازی ارتباط با رژیم صهیونیستی شد. این قضیه چه تأثیری بر روی مسئله‌ی اصلی جهان اسلام یعنی فلسطین می‌گذارد؟ تبعات آن برای فلسطینیان چه خواهد بود؟

مشخصاً بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با شکل گرفتن انتفاضه‌های مکرر در فلسطین، قوی‌تر شدن جریان مقاومت در منطقه، جدا شدن غزه از قلمرو تحت حاکمیت رژیم صهیونیستی، رخ دادن سه جنگ در غزه و همین‌طور رویارویی حزب‌الله با رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان، همه‌ی این‌ها یک زنجیره‌ای را شکل دادند که نشان می‌دهد مناسبات سیاسی و میدانی در منطقه تغییر کرده است. رژیم صهیونیستی که یک‌روزی قلمرو خودش را از نیل تا فرات و حتی فراتر از آن تعریف می‌کرد، و الان هم برای خودش مرز مشخصی قائل نیست، امروز در چهارچوب بخشی از فلسطین اشغالی به‌دنبال این هست که امنیت خودش را فراهم کند.

علی‌رغم این خیانتی که صورت گرفت و لکه‌ی ننگی برای مرتکبین آن هست و رهبر انقلاب هم به آن اشاره کردند، امّا تأثیرش بر مردم فلسطین، بر سازمان‌ها و جنبش‌های مبارز فلسطین و بر جریان مقاومت در منطقه جدی نخواهد بود. جریان مقاومت در منطقه توانسته است پیروزی‌ها و دستاوردهایی داشته باشد و در رویارویی‌هایی بسیار فراتر و وسیع‌تر از این اتفاق بتواند پیروزی‌های خودش را تحقق ببخشد. ما در لبنان رویارویی با رژیم صهیونیستی و در سوریه و عراق علیه داعش و تکفیری‌ها این پیروزی‌ها و دستاوردها را داشتیم. لذا معتقدم این رویارویی بین جریان مقاومت و جریان مقابل همچنان ادامه خواهد داشت.

به نظرم آنچه در این قصه اتفاق افتاد، بیش از آنکه بر مسئله‌ی فلسطین و آرمان فلسطین و مقاومت مردم فلسطین و جریان مقاومت در منطقه تأثیر بگذارد، در مناسبات منطقه‌ی خلیج فارس و حضور صهیونیست‌ها در آن ممکن است مؤثر باشد. همین‌طور که پیش‌بینی می‌شود و آقای کوشنر هم اعلام کرد که به‌زودی یکی دیگر از کشورهای خلیج فارس به این جریان می‌پیوندد. در مورد بقیه‌ی کشورها، عمان موضعش مناسب‌تر بود. در روزهای اخیر هم با میانجی‌گری قطر میان حماس و رژیم صهیونیستی کاهش تنش و توقف تنش‌ها و درگیری‌ها مورد توافق قرار گرفت. شاید به نوعی قطر عدم حضورش را در جریان عادی سازی روابط به این شکل جبران کرده باشد.

به هر حال حضور رژیم صهیونیستی در منطقه‌ی خلیج فارس، حتی اگر در چهارچوب فعالیت تجاری و اقتصادی هم باشد، برای جمهوری اسلامی ایران و برای مناسبات منطقه‌ای مطلوب نخواهد بود. جمهوری اسلامی ایران که همواره منادی آن است که سازوکارهای بین‌الدولی و امنیت منطقه را دور از حضور خارجی‌ها مخصوصاً آمریکایی‌ها ایجاد و برقرار کند و به‌خصوص بعد از شهادت شهید سلیمانی همواره خواستار خروج نیروهای آمریکایی از منطقه است، حالا با پدیده‌ای مواجهه شده است که رژیم صهیونیستی در منطقه‌ی خلیج فارس حضور خواهد داشت.

هیئتی هم که با هواپیمای شرکت ال عال در دبی فرود آمد، اگرچه بیشتر یک هیئت تجاری بود، ولی امنیتی-سیاسی هم بود. ریاست آن با رئیس شورای امنیت ملی رژیم صهیونیستی بود. حتی در هیئت آمریکایی، هم کوشنر و هم مسئول شورای امنیت ملی آمریکا در آن بودند. این نشان می‌دهد که کاملاً بحث، بحث امنیتی است.

اجازه دهید به این موضوع هم اشاره کنم که اماراتی‌ها برای توجیه کار خودشان دو نکته را مطرح کردند. یکی اینکه آن‌ها این کار را کردند تا سرزمین‌های کمتری از کرانه‌ی غربی به رژیم صهیونیستی الحاق شود، که این خیلی ننگ‌آور بود. یعنی اصل الحاق سرزمین‌های کرانه‌ی غربی به رژیم صهیونیستی را قبول دارند، منتها می‌گویند کمتر این کار صورت بگیرد. اتفاقاً بلافاصله نتانیاهو هم موضع گرفت و گفت که الحاق همچنان در دستور کار است و ما این کار را خواهیم کرد. حتی مختصر آبرویی هم برای مقامات امارات نگذاشت. دومین نکته‌ هم این بود که گفتند می‌خواهیم هواپیمای اف ۳۵ و سلاح‌های پیشرفته از آمریکا بخریم. جالب است بدانید آمریکایی‌ها بعضی از هواپیماهای پیشرفته‌ای که به عراق دادند، تعداد محدودی بود که آن هم دکور است. یعنی عراقی‌ها اصلاً نمی‌توانند آن‌ها را به پرواز دربیاورند.

یعنی تجهیزاتی که در اختیارشان قرار دادند امکان رویارویی و درگیری با رژیم صهیونیستی را ندارد؟

بله نمی‌توانند به پرواز دربیاورند. اساساً هیچ کشوری در منطقه مخصوصاً کشورهای خلیج فارس برایشان متصور نیست که با هواپیماهای پیشرفته اقدامی علیه رژیم صهیونیستی انجام دهد. امّا با این وجود، رژیم صهیونیستی رسماً اعلام کرد که ما مخالفیم هواپیمای اف ۳۵ به امارات داده شود و برخلاف اظهار مقامات اماراتی گفت که این اصلاً جزو قرارداد فی‌‌مابین امارات‌، اسرائیل و آمریکا نیست. در اینجا هم آبروی اماراتی‌ها را نگه نداشتند. این بهانه‌های اماراتی‌ها ممکن بود فایده‌ای برای آن‌ها داشته باشد، ولی با هوشمندی و درواقع از روی تعمد، نتانیاهو موضع خودش را اعلام کرد و نشان داد که چنین اقداماتی در قرارداد وجود ندارد.

انتهای پیام
captcha