به گزارش ایکنا؛ در این شماره از پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی مقالاتی با عناوین «تحلیل روایی ادبی «شاهد» در آیه بَیّنه از منظر فریقین»، «تفسیر تطبیقی روایی سورۀ کوثر از دیدگاۀ مفسران فریقین»، «تأثیر ساختار روایی در تحلیل پدیدۀ «جعل حدیث»»، «بازخوانی تحلیلی روایات «یوم الخمیس» در صحیحین و شروح آنها»، «واکاوی کارکرد روایات تفسیری در مجمع البیان»، «تحلیل و بررسی متنی و سندی حدیث «لا تناجشوا»»، «اعتبارسنجی اخبار آحاد از منظر اصولی و معرفتشناختی»، «بررسی احادیث تأثیر سورهها در درمان بیماریهای جسمی»، «تحلیل انتقادی مبانی قرآنبسندگی در شبۀ قارۀ هند»، «تحلیل قرآنی مفهوم ولایت در حدیث غدیر»، «تحلیل روایی اثرگذاری متقابل ایمان و روابط اجتماعی»، «بررسی تطبیقی روایی فقهی حدیث «لاضرر» در اثبات خیار غبن» و «بررسی تطبیقی آراء امامیه در فقه الحدیث «اعرفوا الله بالله»» منتشر شده است.
در چکیده مقاله «تفسیر تطبیقی روایی سورۀ کوثر از دیدگاۀ مفسران فریقین» میخوانیم: سورۀ کوثر، از جهت کوتاهبودن و کمی تعداد آیات و نیز از نظر اعجاز بلاغی، ادبی و محتوایی آن و همچنین بهعلت شرافت و عزت و منزلتی که در درونمایه و عنوان آن نهفته، همواره مورد توجه مفسران فریقین بوده است. این سوره در شمار سورههایی است که مکیبودن و مدنیبودن آن بهدلیل تعدد و کثرت روایات دربارۀ شأن و اسباب نزول، مورد اختلاف بوده و در میان مفسران از سورههایی مختلف فیه از نظر مکان نزول و شأن نزول قرار گرفته است. از این جهت پرداختن به آن با نگرش روایی تطبیقی برای تقریب و وحدت فریقین مهم و اساسی است. این مقاله با تجمیع روایات فریقین، به یک اشتراک مفهومی از نظر شأن و مکان نزول و مفاهیم واژگان «کوثر»، «ابتر»، «صلاة» و «نحر»، رسیده است که نزدیکشدن و وحدتنظر دو مذهب در برخی از مسائل اختلافی را بهدنبال دارد.
نویسنده مقاله «تأثیر ساختار روایی در تحلیل پدیدۀ «جعل حدیث»» در طلیعه نوشتار خود آورده است: یکی از پدیدههای مهم در تاریخ حدیث، مسئله جعل است. اگرچه مسئله جعل، ناظر به حدیث مطرح میشود، اما واقعیت عینی جعل مورد ادعا در حدیث، در عمل ناظر به گزارشهای تاریخی است. ادعای «جعل حدیث» نیز همواره راهحلّی در تحلیل گزارشهای تاریخ حدیثی بهشمار میرود. از سویی دیگر مسئله «جعل»، موضوعی مشترک بین محافل بومی و خاورشناسی است. خاورشناسان بر مبنای عدم توجه به ساختار حدیث و با تأکید بر شفاهیبودن بنیاد احادیث، به اصالت جعل متمایل شدهاند. سوال این است که چه تفاوتی بین برداشت از جعل در فضاهای بومی و خاورشناسی وجود دارد؟ واقعیت آن است که شناخت جعل، بدون شناخت ساختاری که جعل در آن واقع شده، امکان ندارد. برداشت واقعبینانه، معتقد به جعل در ساختار است و برداشت سادهانگارانه، آن را خارج از ساختار تحلیل میکند. ساختار حدیثی، بهطور کلی مبتنی بر ویژگیهایی چون: اختصاص به دوران متقدم، اصالت نقل شفاهی، محوریت سند، تمایز ارزشگذاری از نقل و تمایز سطوح مختلف متن است. توجه به دو مغالطه رایج ساختاری شامل: مغالطه تلازم «جعل» و «نقل شفاهی» و مغالطه تلازم «ضعف» و «جعل» از آن روست که به این نتیجه برسیم که بهطور کلی، تلاش برای انتساب یک گزارش تاریخی به «جعل»، بهعنوان اولین و آخرین راهحلّ و مبتنی بر رویکرد حذفی، قابل قبول نیست.
در طلیعه نوشتار «بازخوانی تحلیلی روایات «یوم الخمیس» در صحیحین و شروح آنها» میخوانیم: منابع روایی اهلسنت، بهویژه صحیح بخاری و صحیح مسلم، ماجرای تلخ واپسین سفارش پیامبر در آخرین پنجشنبۀ عمر شریفشان را گزارش کردهاند. عدهای از حاضرانِ در صحنه، مانع از اجرای امر رسول خدا و نوشتن وصیتی شدند که میتوانست امتش را از گمراهی باز دارد. برخی از آنان به این هم بسنده نکرده و به حضرتش نسبت «هجر» دادند. با استناد به قراین مختلف، گویندۀ این نسبت ناورا به پیامبر خدا نمایانده شده است. برخی شارحان سعی کردهاند سرپیچی از فرمان پیامبر اعظم الهی را توجیه کنند و نافرمانان را از این کردار زشت تبرئه کنند. پارهای نیز با کاهش منزلت نبوی یا دگرگون نمودن معنای «هجر» خواستهاند از ناپسندی این نسبت بکاهند. این نوشتار کوشیده است با بازخوانی تحلیلی گزارشهای این واقعۀ ناگوار که از آن به «رزیة یوم الخمیس» نام برده میشود، در دو منبع از منابع اصلی احادیث اهلسنت، رویکرد توجیهی شارحان آنها را به نقد کشد.
در چکیده مقاله «واکاوی کارکرد روایات تفسیری در مجمع البیان» میخوانیم: مجمع البیان یکی از مهمترین تفاسیر شیعی است که از روایات تفسیری بسیاری، بهره جسته است. از آنجا که روایات و آثار منقول معاصران نزول، بخشی از واقعیت تفسیر قرآن را به خود اختصاص داده و قرآنپژوهان همواره توجه ویژهای به روایات مبذول داشتهاند، نوشتار پیشِ رو در صدد است با روش تحلیلِ متن کارکردهای متنوع، روایات تفسیری را با ارائۀ برخی نمونهها در فهم و تفسیر آیات قرآنی با تأکید بر دیدگاه، مبانی و روش تفسیری صاحب مجمعالبیان تبیین و بررسی کند. کارکردهای روایات تفسیری در مجمعالبیان عبارتند از: فضایل قرآن، اختلاف قرائات، تشریح اسباب نزول، تبیین واژگان و لایههای معنایی، روایات مبیّن آیات مجمل، روایات تبیین و تصحیح اصول اعتقادی، بهرهگیری از تمثیل، روایات ناظر به جریوتطبیق، تبیین احکام شرعی، تعداد آیات، روایات آیات متشابه و روایات تفسیر ظاهری. البته این موارد حصر عقلی ندارد و با تحقیقات بیشتر میتوان به کارکردهای دیگری دست یافت.
در طلیعه نوشتار «اعتبارسنجی اخبار آحاد از منظر اصولی و معرفتشناختی» آمده است: اخبار آحاد حجم گستردهای از میراث حدیثی مسلمانان را تشکیل میدهند. چگونگی اعتبارسنجی آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است. این اخبار به لحاظ موضوعی به دو دسته فقهی و غیر فقهی قابل تقسیم هستند که در اعتبارسنجی آنها نیز دو رویکرد متفاوت اصولی و معرفتشناختی مطرح شده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی ابتدا به تبیین این دو رویکرد و تشریح معنای اعتبار و ملاک آن از منظر هر یک از آنها پرداخته و سپس با لحاظ ملاکهای مذکور و با هدف دستیابی به دیدگاه روایی در مسئله اعتبارسنجی اخبار آحاد، روایات معصومان را مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه دست یافته که ملاک اعتبارسنجی مورد اشاره در روایات برای هر دو دسته اخبار فقهی و غیر فقهی، «موافقت با آموزههای قرآن و سنت» است. راستآزمایی نشان میدهد ملاک مزبور در هر دو رویکردِ اصولی و معرفتشناختی، دارای اعتبار بوده و نزد بسیاری از دانشمندان، مبنای اعتبارسنجی روایات قرار گرفته است. این ملاک نسبت به بررسی سندی، مقدم بوده و از آن کفایت میکند.
انتهای پیام