حجتالاسلام والمسلمین محمداسماعیل توسلی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، در گفتوگو با ایکنا، در پاسخ به این سؤال که آیا اقتصاد اسلامی داریم یا خیر؟ اظهار کرد: این روزها این سؤال مطرح است و اینکه اگر اقتصاد اسلامی داریم آیا علم هست یا نیست؟ برای پاسخ علمی به این سؤال و شبهه، حداقل به سه دانش شامل دانش فقه، فلسفه و خود دانش اقتصاد نیاز داریم. اجمالاً باید گفت که همه اندیشمندان در این مسئله متفقالقول هستند که اسلام مکتب و نظام اقتصادی دارد و آن را ارائه داده، اما درباره اینکه علم اقتصاد اسلامی داریم یا خیر؟ عقاید دیگری قابل شناسایی است.
بیشتر بخوانید:
وی ادامه داد: دیدگاهی که فراگیر است معتقد است اسلام علاوه بر مکتب و نظام اقتصادی علم اقتصاد اسلامی هم دارد. این عقیده مختص کسانی است که به اقتصاد، فقه و فلسفه آگاهی دارند و درگیر تحقیق و پژوهش و تدریس در این موضوع هستند و دلیلشان هم این است که همه میدانند اقتصاد در سطح خرد و کلان ماهیتاً بر الگوها و فروض استوار است. در سطح اقتصاد کلان هم که وارد شوید متوجه میشوید بر الگوها و فروض بنا نهاده شده و مثالهای زیادی هم در اقتصاد کلاسیک میتوان زد. با تغییر همین فروض میتوانید دارای اقتصاد کینزی باشید که سیاستهای پولی و مالی در این الگو موثر است و متغیرهای کلان را بر اساس فروض اقتصادی خود تغییر میدهد. و برخلاف آن در اقتصادی با فروض کلاسیک اعمال سیاست پولی و مالی خنثی بوده و اثری بر متغیرهای کلان اقتصاد ندارد.
توسلی افزود: وقتی دانش اقتصاد پدیدههای اقتصادی را ماهیتاً مورد بررسی قرار میدهد ناچار است نظریهپردازی کند و با توجه به اینکه واقعیتهای خارجی پیچیده هستند، سادهسازی را انجام دهد. دلیل دیگر برای سادهسازی و نظریهپردازی این است که رفتارهای اقتصادی همانند رفتارهای انسان تحت تأثیر مذهب، مکتب، نظام فرهنگی و سیاسی و اجتماعی شکل میگیرد، لذا برای توجیه رفتار اقتصادی براساس فروض عمل میشود. به این عمل اقتصاددان، نظریهپردازی میگویند.
این کارشناس مسائل اقتصادی: اقتصاددانان براساس آن مکتب و جهان بینی که بر آنها حاکم است فرضیههایی همانند لیبرالیسم ارائه میدهند. لذا عامل اراده و اختیار انسانها در نظریهپردازی و اتخاذ الگو مؤثر است. هدف دانش اقتصاد هم این است که این متغیرها و آثار آن را مورد توضیح قرار دهد؛ هدف از بیان این نکته این است که چون الگوها بر فروض استوار هستند بنابراین اگر فروض تغییر کند نتایج نیز متفاوت خواهد بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی یادآور شد: برخی از فروض در این الگوها بر جهان واقع متکی بوده و برخی نیز متأثر از مکتب و ارزشهای حاکم بر جامعه و دیدگاه پژوهشگران آن جامعه است. وقتی این فروض ناشی از واقعیتهای خارجی باشد دیگر تفاوتی بین اقتصاد اسلامی با غیراسلامی نیست اما اگر ناشی از مکتب باشد این فروض را در اقتصاد اسلامی از قرآن، روایات و احادیث استخراج میکنیم. دانش اقتصاد اسلامی هم به عنوان علم در این بستر پدیدار می شود. البته اینگونه نیست که این فروض بعینه در روایات باشند، چراکه نظریات و فروض اساسی را از میراث اسلامی که در اختیار ما قرار دارد اعم از اعتقادیات، اخلاق و احکام استخراج میکنیم. بر این اساس، سیاست اسلامی، فلسفه اسلامی، اخلاق اسلامی، عرفان اسلامی و اقتصاد اسلامی را دارا هستیم.
توسلی تصریح کرد: همه ادیان در مورد رفتارهای انسان از جمله رفتارهای اقتصادی دیدگاههایی دارند تا انسان به سعادت و کمال برسد. اسلام هم نه تنها تعالی معنوی و به کمال رساندن انسان را هدف قرار داده بلکه با شریعت و فقه بستر این کمال را فراهم کرده و موانع را نیز برطرف میکند. لذا فقه چنین احکام و مقرراتی عملی را بیان کرده و مأموریت فقه هم این است که احکام فرعی شرعی اسلام را از منابع تفصیلی شامل کتاب، سنت، اجماع و عقل به دست بیاورد تا موانع را برطرف کرده و زمینه رشد و تعالی معنوی بشر را به سوی فلاح و رستگاری مهیا کند. پس اسلام تنها به تعالی معنوی اکتفا نکرده است. مأموریت فقه استخراج اقتصاد، علوم سیاسی یا اخلاق و علوم تربیتی نیست. لذا باید از دانش فقه در حد مأموریت آن انتظار داشته باشیم.
وی افزود: در اقتصاد اسلامی مباحثی همانند تورم و کسری بودجه دولت از همین منابع فقه یعنی قرآن، سنت، عقل و اجماع و حتی نظم حاکم بر مجموعه فقه قابل استخراج است. نظریات اساسی اسلام درباره حدود دخالت دولت، آزادی اقتصادی و عدالت بیان شده و آزادی اقتصادی اسلام هم با اقتصاد لیبرالی متفاوت است. نمونه بارز اقتصاد اسلامی، اقتصاد صدر اسلام است که به دلیل سیاستها و قوانین پیشرفته و نهادهایی همانند بازار که پیامبر اسلام(ص) وضع کرده بودند به توفیقاتی در پیشرفت و توسعه اقتصادی دست پیدا کرده و شاخصهای رشد اقتصادی را نیز دارا بوده است.
این کارشناس مسائل اقتصادی بیان کرد: از سوی دیگر پیامبر اسلام(ص) نظامهای انگیزشی بدیعی را معرفی کردند که بین دنیا و آخرت ارتباط برقرار کردن و آن را ایجاد و سر و سامان دادند لذا به یک اقتصاد پیشرفته در صدر اسلام دست پیدا کردند که هم تولید تقویت شد و هم توزیع درآمد عادلانهای شکل گرفته بود گرچه ممکن است بعد از پیامبر(ص) به واسطه دور شدن از برخی آموزه های پیامبر (ص) اشکالاتی در شیوه توزیع درآمد ایجاد شده باشد. توسعه صدر اسلام بر اساس سرمایه انسانی بنا نهاده شده و این در حالی است که آخرین الگوهای توسعه در عصر حاضر اخیرا بر اهمیت سرمایه انسانی در توسعه تأکید میکنند.
توسلی گفت: البته دانش اقتصاد اسلامی، دانشی جوان است که شهید صدر آغازگر آن بوده و مبانی بسیار زیادی را پیش روی ما قرار داده است. لذا باید آن را تبلیغ و تقویت کنیم. شهید صدر معتقدند که ما فعلاً علم اقتصاد اسلامی نداریم بلکه دارای مکتب و نظام اقتصاد اسلامی هستیم. دلیلش هم ملاکهایی است که ایشان دارند چراکه معتقدند تمام نظریات اقتصادی خُرد و کلان در بستر مکاتب اقتصادی غرب و لیبرالیسم اخذ شده، بنابراین دانش علم اقتصادی غربی در نحلههای مختلف پدید آمده است.
وی یادآور شد: بنابراین وی معتقد است ابتدا باید یک جامعه اسلامی تشکیل دهیم. سپس رفتار اقتصادی آن را ایجاد کنیم تا به علم اقتصاد اسلامی برسیم. البته پاسخ ما به شهید صدر این است که آنچه در غرب وجود دارد براساس فروضی است که اتخاذ کردند و براساس جهانبینی دئیسم و اومانسیم حاکم بر آنها شکل گرفته و در نهایت دولت و ملت آن را پیاده کردند تا اقتصاد پیشرفتهای حاصل شود اما وقتی به بحران 1929 رسیدند که لیبرالیسم در آستانه فروپاشی بود کینز اعلام کرد که باید راه اصلاحی در پیش بگیریم و بر همان اساس دخالت دولت در اقتصاد بیشتر شد لذا آنچه امروز مشاهده میکنیم یک اقتصاد سرمایهداری تعدیل یافته ولی هنوز بیعدالتی در آن زیاد است و نمود آن را در جنبشهای ضدسرمایهداری مشاهده میکنیم.
توسلی تصریح کرد: حضرت آیتالله جوادی آملی، اقتصاد کوثری را در مقابل اقتصاد تکاثری مطرح کردند. لذا اگر میخواهیم اقتصاد اسلامی را برجسته کنیم از همین موضوع استفاده و همه اقتصاد اسلامی را بر اساس اقتصاد کوثری تشریح کنیم. چنین اقتصادی به توزیع عادلانه ثروت هم خواهد انجامید، لذا نمونه صدر اسلام دلیل واضحی است مبنی بر اینکه اقتصاد اسلامی داریم. حتی شهید صدر هم صرفاً فرمودند اقتصاد اسلامی را به صورت بالفعل نداریم بلکه به صورت بالقوه دارای آن هستیم.
وی افزود: در چهل سال اخیر در مسیر و کانال اقتصاد اسلامی حرکت نکردهایم و همین امر باعث شده که عدهای به این نتیجه برسند که نظام اقتصاد اسلامی، مکتب و علم اقتصاد اسلامی نداریم. این دیدگاه به نظر مرحوم منتظری برمیگردد چون فقیه بودند اعلام کردند همه احکام معاملات امضایی و اعتبارات عقلا است و ما چیزی به نام اقتصاد اسلامی نداریم چراکه ایشان همه اقتصاد را بر اساس معاملات دیده است اما واقعیت این است که عقود بسیاری که در اسلام وجود دارد که نه از جنس دانش اقتصاد بلکه از جنس حقوق هستند؛ دانش اقتصاد درباره بیع، جعاله یا مضاربه صحبت نمیکند.
حجتالاسلام توسلی تأکید کرد: اساساً مسئولیت دانش اقتصاد درباره عرضه و تقاضا، سیاستهای پولی و مالی دولت و امثالهم است. لذا نباید با چنین دیدگاهی بگوییم که اقتصاد اسلامی نداریم چراکه اینگونه باید اعلام کنیم که اساساً دانش اقتصاد نداریم چون دانش اقتصاد ربطی به این حقوق ندارد؛ حقوقی که انسان برای پوشش دادن نیازهای خود وضع کرد.
این کارشناس مسائل اقتصادی بیان کرد: علامه طباطبایی در بحث اعتباریات خود ریشهیابی عمیقی درباره اعتبار ملک، زوجیت و ... انجام داده است. البته اهمیت امور اعتباری کمتر از امور تکوینی نیست. آب تشنگی ما را برطرف میکند اما اگر رابطه مالکیت بین ما و لیوان آب وجود نداشته باشد ممکن است از تشنگی تلف شویم. اساساً قوه قضائیه بر این اساس به وجود آمده که این اعتباریات را تضمین کند. شارع مقدس همه این اعتباریات را بدون بررسی مورد امضا قرار نداده است. بلکه بسیاری از آنها را به هم زده و بقیه را تصحیح و تکمیل کرد.
توسلی گفت: کسانیکه معتقدند اقتصاد اسلامی نداریم اعلام میکنند در روایات چیزی درباره مسائل اقتصاد نمیبینیم اما واقعیت این است که نباید هم دید، چراکه فقه احکام را استخراج کرده و مأموریت دانش اقتصاد را بر عهده ندارد. اگر اعتباریاتی در مسیر شارع بودهاند آن را امضا و در غیر این صورت رد کرده است. مثلاً درباره تقسیم ارث وارد شده و تمام اعتباریات قبلی را رد و قوانین جدید و فرایض را وضع کرده است. نرخ بهره را ملاحظه بفرمایید. اگر نرخ بهره را از اقتصاد حذف کنید چیز زیادی از آن نمیماند و بزرگترین اعتبار عقلای لیبرالیسم برای اعتباربخشی به علم اقتصاد همین بهره است اما شارع از همان ابتدا آن را به عنوان ربا معرفی و با آن مبارزه کرده است.
وی یادآور شد: اسلام هشدار داده که اگر کسی ربا را در روابط اقتصادی وارد کند به جنگ با خدا و پیامبر رفته است لذا اسلام به اقتصاد ورود کرده و اعتبارات خود بیان کرده است. در واقع اسلام هم برای دنیا و هم آخرت ما برنامهریزی کرده، بنابراین هم مکتب، هم نظام و هم علم اقتصاد اسلامی را دارا هستیم اما در چهل سال اخیر و به ویژه بعد از جنگ تحمیلی به طور کلی از این کانال فاصله گرفتهایم و به سمت اقتصاد لیبرالیستی رفتیم و آثار منفی آن را در فساد اقتصادی و تورمهای مزمن مشاهده میکنیم لذا عدهای به این نتیجه رسیدند که چیزی به نام اقتصاد اسلامی نداریم.
عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی در پایان گفت: در گام دوم انقلاب باید براساس نظریات اساسی اسلام در حوزه پولی و مالی و سیاستهای اقتصاد مقاومتی به پیش برویم تا مردم آثار آن را در زمینه تولید و رشد اقتصادی و اشتغال و توزیع ثروت مشاهده کنند اما باید کارگزارانی را بگماریم که مسلط بر اقتصاد اسلامی باشند.
انتهای پیام