به گزارش ایکنا، پنل تخصصی «الگوی حکمرانی ولایی» از سلسله پنلهای دومین همایش ملی حکمرانی ولایی امروز، 22 آبانماه، با حضور فرزاد جهانبین، عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد و معاون فرهنگی دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی؛ امیر سیاهپوش، عضو هیئت علمی دانشگاه معارف اسلامی؛ محمدمهدی اسماعیلی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، به صورت وبیناری برگزار شد. در ادامه متن صحبتهای فرزاد جهانبین را میخوانید؛
یکسری مبانی داریم که بر این اساس یک نظامهایی ساخته میشود و بر اساس این نظامها، نهادها و ساختارها شکل میگیرند و اگر در بحث حکمرانی، مرکزیت و مفهومِ محوری را نظام سیاسی بگیریم که برآمده از اندیشه سیاسی است، باید ببینیم که چه زمانی یک حکمرانی محقق میشود. البته حکمرانی نیز عبارت از سیاستگذاری تا اجراست و در این فرایند باید بدانیم چه زمانی حکمرانی ما ولایی میشود. آیا در این جهت باید یکسری تغییرات در لایه ساختار رخ دهد که ولایی شود، یا اگر یکسری تغییرات در نظام اقتصادی و یا مبانی اتفاق بیفتد به نتیجه میرسیم؟
مهمترین مبانی پنج مورد هستند که قریب به بیست سؤال کلیدی را دربردارند و در قالب هستیشناسی، انسانشناسی، معرفتشناسی، جامعهشناسی و فرجامشناسی مطرح میشود و بالاخص سه مورد اول بسیار مهم هستند. به تعبیری، نوع پاسخهای ما به این سؤالات، تنه درخت ما را شکل میدهد؛ مثلاً «لاک» یک نوع نگاه به انسان دارد و طینت انسان را پاک میداند، لذا نظام سیاسی که بر این اساس طراحی میکند، یک دولت حداقلی است و ساختار نهادهایی که میچیند برآمده از این مبانی و نظام است و آن نهادها نیز حافظ آزادی و مالکیت هستند، اما «هابز» طبیعت انسان را بر اساس شر میداند. به دلیل این نگرش در نظام سیاسی، مسئله سیاسی او نیز امنیتی میشود و نظام سیاسی او، تمامیتخواهِ مطلق به معنای سیاسی خواهد شد. همچنین نهادها را به نحوی میچیند که در تمام شئون، مردم دخالت میکنند.
اینکه برخی میگویند که اقتصاد اسلامی نداریم، این جمله منطقاً غلط است. چون در غرب و شرق بحثهایی وجود دارد که جامعه را اصل بدانید یا فرد را اصل بدانید، در هر کدام از این نگرشها یک نوع نظام سیاسی ساخته میشود. میگوییم که نظام حکمرانی ولایی را میخواهیم که باید این سه لایه را داشته باشند و فارغ از اینکه چه اتفاقی در عرصه عمل میافتد، مسئله این است که قبل از اینکه به ارزیابی برسیم، باید ببینم این سه مبنای مهم که پیشتر اشاره شد بههم میخورند یا خیر.
برای نمونه، نهادی مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام را داریم که اگر دقیقاً بخواهیم این نهاد را مهندسی معکوس کنیم، این طور است که در لایه قبلی، انواع حکم را بحث میکند که یا حکم اولیه یا حکم ثانویه داریم. زمانی میگوییم فقط احکام اولیه و ثانویه داریم که تلقی ما در لایه مبانی، تلقی دین حداقلی باشد و اگر تلقی شما از دین و توحید به نحو دیگری باشد و فرد را محور بدانید و برسید که فقط احکام اولیه و ثانویه داریم، در این نگاه دیگر نوبت به نهادسازی به نام مجمع تشخیص مصلحت نظام نمیرسید.
به تعبیر امام خمینی نسبت حکومت به دین، نسبت سر به بدن است و اسلام یعنی حکومت. پس وقتی احکام، حکومتی شد، برخلاف احکام اولیه و ثانویه است. احکام حکومتی بر مدار مصلحت خواهد بود و نهادی میخواهیم که مصلحت را تشخیص دهد و این میشود مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ یعنی انسجامی وجود دارد که در نهادی مانند مجمع از لایه مبانی تا نهاد و ساختار، همدیگر را پشتیبانی میکنند.
میتوانیم چهار نوع برخورد با آنچه غیر از اسلام است داشته باشیم؛ یا آن را حلال کنیم، یا حرام کنیم و یا اصلاح کنیم؛ مانند برخی از طلاقهایی که در دوره جاهلیت بود. همچنین میتوانیم تأسیس کنیم که باید اینها با مبانی بخواند. بحث این است که در نظام حکمرانی ولایی یکبار میتوانیم از مبانی شروع کنیم و یکبار هم با مهندسی معکوس پیش برویم؛ یعنی یک حرکت فرارونده است که از مبنا به نظام و به نهاد میرسد و یا اینکه از نهاد به نظام و بعد به مبانی خواهد رسید.
مهمترین چالش ما در این بخش این است که نهادهایی داریم که از دل نظامات طبیعی درنمیآید. اینها تعارضاتی ایجاد میکند؛ لذا بحث علوم انسانیِ اسلامی با نگاه به حکمرانی مهم میشود؛ یعنی این بحثها در اندیشه سیاسی مورد توجه است، اما تلقی بنده این است که شیوه قانونگذاری در مجلس با آن نگاهی که امام و رهبری دارند، متفاوت است. در نگاه امام و رهبری اولویت مردم هستند، اما این سبک قانونگذاری با مبانی و نظام برآمده از این مبانی همخوانی دارد؟ یک زمانی هم قوه قضائیه پایهگذاری شده است. در زمان پیامبر(ص) اطراف ایشان خانوادههایی بودند و آیه قرآن را داریم که میگوید اگر اختلاف افتاد، یک حَکَم بگیریم، اما همه اینها رها شده و آمدهایم به قوه قضائیه ارجاع دادهایم.
همچنین بحثهایی در نهاد قضایی، اجرایی و تقنینی وجود دارد. باید بررسی کرد و دید که این نهادها آیا براساس مبانی ما بودهاند یا خیر. اگر برای این مسئله فکری نشود، با آمدورفت آدمها تغییری ایجاد نمیشود و بحثهای عوامفریبانه را خواهیم داشت؛ مثلاً بحث بودجه را داریم که هرسال بر سر آن دعواست که فلان مؤسسه پژوهشی و تبلیغی یا حوزه علمیه بودجه بگیرد یا نگیرد. بسته به اینکه چه کسی بر سر کار است، کمتر یا بیشتر بودجهای را اختصاص میدهد و هرکسی بر اساس نوع نگاهش کار میکند، اما دو سوم بودجه که به مجلس میآید و هیچ نظارتی بر روی آن نیست، تأیید میشود چیست؟ مقام معظم رهبری فرمودند که ساختار بودجه اصلاح شود. وقتی اصلاح نشد، هرچقدر حرف بزنید، تأثیری ندارد. برای تحقق نظام حکمرانی ولایی نیاز داریم که یکبار از جهت مهندسی معکوس عمل کنیم و نقطه عزیمت ما نیز نهاد باشد و ببینیم آیا با مبانی ما همخوانی دارد یا خیر.
آیا فکر میکنید مجلس که این طور شده است، منجر به اتفاق خاصی میشود؟ خیر. البته که تفاوت دارد، اما اتفاق اساسی نمیافتد. روایتی از امام علی(ع) داریم که فرمودند حکمرانی مانند یک رود عظیم است. اگر این نهر گوارا بود، جویهایی که از این نهر جدا میشوند، نیز گواراست؛ یعنی ما باید سرچشمهها را درست کنیم و این کار هم نیاز دارد که بحث علوم انسانیِ اسلامی با موضوع حکمرانی گره بخورد و از طرق مهندسی معکوس کار را پیش ببریم.
انتهای پیام