فیرحی و نقد براشت‌های ایدئولوژیک از سنت
کد خبر: 3935904
تاریخ انتشار : ۲۸ آبان ۱۳۹۹ - ۰۹:۵۷
عضو هیئت علمی دانشگاه مفید تبیین کرد؛

فیرحی و نقد براشت‌های ایدئولوژیک از سنت

سیدعلی میرموسوی با بیان اینکه دستاورد پروژه فیرحی رد برداشت‌های ایدئولوژیک از سنت بود،‌ اظهار کرد: در دوره اخیر جریان اسلام‌گرایی سنت را براساس اقتضائات خودش تفسیر کرد و تفسیر ایدئولوژیک از سنت به وجود آمد و در راستای توجیه روندهای خود مدعی شد که این موارد در سنت وجود دارد، ولی ایشان این کار را مصادره سنت از سوی جریان‌های ایدئولوژیک می‌دانست و این رویه را نقد می‌کرد.

به گزارش ایکنا، نشست «اندیشمند دردآشنا» با محوریت بزرگداشت حجت‌الاسلام داود فیرحی، شب گذشته، 27 آبان، به صورت مجازی برگزار شد که در این مراسم کاظم قاضی‌زاده، داریوش رحمانیان، محسن برهانی و سیدعلی میرموسوی به ایراد سخن پرداختند. در ادامه متن صحبت‌های سیدعلی میرموسوی، عضو هیئت علمی دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه مفید را می‌خوانید؛

انسان یک موجود میراست، اما یک واقعیت تلخی که بسیار ناامیدکننده است، عمر کوتاه نیکان و عمر دراز بدان است. برخی افراد وجودشان سودمند و ثمربخش است که جامعه از آنها بهره می‌برد و وقتی در سن پایین از دنیا می‌روند، جامعه بسیار در سوگ فرومی‌رود و برعکس، کسانی نیز هستند که جامعه از وجود آنها آسیب می‌بیند، اما آنها همچنان زنده می‌مانند و به رنج دادن جامعه نیز ادامه می‌دهند که بسیار سخت است. فیرحی از گروه نخست بود و به گواه اندوه عمیقی که در سوگ ایشان به وجود آمد، می‌توان چنین ادعایی را مطرح کرد. چه، بسیاری از دانشجویان و ... در صفحات مجازی به ذکر فضائل ایشان پرداختند.

اما افراد بدکار که مایه رنج و دردسر هستند، مانند کف روی آب‌اند و از بین می‌روند، اما آنها که برای مردم سودمند هستند، باقی می‌مانند و دکتر فیرحی نیز از چنین شخصیت‌هایی بود. یک شخصیت جامع بود و دوستان ایشان نیز به یک قشر، محدود نبودند. ادبیات و گفتمانی که ایشان داشت نیز بسیار عمومی بود و همه‌کس می‌توانست با آن ارتباط برقرار کند.

زبان فیرحی زبان مسائل مردم بود

ایشان می‌گفت باید باری از دوش دیگران برداریم و پروژه ایشان این بود که مانند پیشوایان دینی زبانش، زبان نیازها و مسائل و مشکلات مردم بشود. او می‌توانست خواست‌های جامعه را ببیند و جامعه از این‌رو او را دوست داشت. سخنرانی‌های فیرحی به دل می‌نشست و دلیل اینکه جامعه از او استقبال کرد نیز این بود که او یک اندیشمند، استاد، روحانی و دانشمندی بود که تمام ابعاد وجودی او در خدمت جامعه قرار گرفت و علمش طوری بود که سودش به جامعه می‌رسید و خیلی اوقات ما علم داریم، اما این علم به سود جامعه نیست. با علم او، راهی ایجاد می‌شد و هر جایی که فیرحی رفته یک بابی را برای بحث باز کرده است.

همان طور که در دین وجه سلبی و ایجابی داریم، پروژه ایشان نیز این طور بود. از جمله اینکه، رویکرد انتقادی نسبت به نظریه‌های اقتدارگرایانه در مورد نظام سیاسی داشت و باتوجه به اینکه حکومت‌های استبدادی پیشینه‌های قوی دارند و رگه‌های استبداد به این سادگی از بین نمی‌رود، یک بخش از وجه سلبی او معطوف به نقد استبداد بود. دغدغه داشت و از بحث‌های کواکبی بهره می‌برد تا به نقد استبداد دینی بپردازد و جرئت و صراحتی که ایشان در نقد استبداد داشت، بسیار الگو بود و ایشان با یک بیان بسیار آرام و منطقی استبداد را مورد نقد قرار می‌داد. ایشان در پروژه رساله دکتری می‌گوید که چطور این سنت اقتدارگرایی وجه غالب سنت سیاسی ما شده است و آیا می‌توانیم سنت را به شکل دیگری تفسیر کنیم یا خیر.

هنر دکتر فیرحی این بود که ایده‌هایی که تا حدودی رادیکال محسوب می‌شد را با یک بیان آرام مطرح می‌کرد و در شرایطی که جریان‌های اقتدارگرای دینی از امکانات خود برای تقویت نظریه‌شان برخوردار هستند، ایشان با اندک امکانات خود به نقد آنها می‌پرداخت که این یک بعد سلبی بود. یک بعد دیگر نیز تفسیر و برداشت‌های شرق‌شناسانه از سنت بود که شرق‌شناسان نیز سنت ما را مورد بررسی قرار داده و برداشت‌هایی از آن دارند و دکتر فیرحی منتقد این برداشت‌ها بود و می‌گفت که نباید سنت خود را از دریچه تحقیق‌های شرق‌شناسانه بشناسیم، بلکه باید با ابزارهای درونی خود، این سنت را درک کنیم و لذا برداشت‌های غیرهمدلانه با سنت را نیز نقد می‌کرد.

فیرحی و نقد برداشت‌های ایدئولوژیک از سنت

در آن سو کار دیگر ایشان این بود که برداشت‌های ایدئولوژیک از سنت را نیز نقد می‌کرد و دستاورد پروژه ایشان رد برداشت‌های ایدئولوژیک از سنت بود. در دوره اخیر جریان اسلام‌گرایی را داشتیم که می‌خواست تفسیر ایدئولوژیک ارائه کند و سنت را براساس اقتضائات خودش تفسیر کند و این تفسیر ایدئولوژیک از سنت به وجود آمد و در راستای توجیه روندهای خود گفت که در سنت اینها وجود دارد و یکی از کارهای ایشان این بود که می‌گفت سنت توسط این جریان‌های ایدئولوژیک دارد مصادره می‌شود و این رویه را نقد می‌کرد.

اما در وجه ایجابی چند نکته را می‌شود مطرح کرد؛ یکی اینکه ایشان سنت نواندیشی دینی و نگاه نواندیشانه به تعالیم دینی را تقویت کرد؛ یعنی پروژه‌ای که ایشان تداوم بخشید، پروژه نواندیشدان دینی بود که از زمان نائینی و حتی قبل از نائینی وجود داشت و یکی از دستاوردهای علمی ایشان این بود که ستاره‌ای در این پروژه بود و تحولات قبل را نیز براساس این نگاه تفسیر کرد و نتیجه‌اش این بود که یک تفسیری از دین ارائه کرد که پاسخ‌گوی نیازهای مسلمانان است.

سنت دموکراسی‌خواهی در چارچوب اندیشه دینی

نکته دیگر، پیوند بین سنت و تجدد بود. ایشان توانست بین اصالت و معاصرت پیوند بدهد و راه سومی را به دست آورد که پاسخگوی نیازهای انسان امروز باشد و به همین دلیل ایشان بین بحث‌های مدرن و سنتی پل ایجاد می‌کرد و خیلی توجه داشت که چطور می‌شود از روش‌شناسی‌های مدرن در فهم سنت بهره‌مند شویم. یک نکته دیگر برجسته کردن اهمیت و نقش اندیشه سیاسی در مراحل تجولات سیاسی است. اینکه بخواهیم تحولی داشته باشیم، نمی‌توانیم به مباحث اندیشه‌ای بی‌توجه باشیم و در این راستا ایشان به جای سنت اقتدارگرایانه کوشش کرد تا یک نوع سنت دموکراسی‌خواهی را در چارچوب اندیشه دینی تقویت کند و دکتر فیرحی کوشش و اجتهادی که می‌کرد در سطح محدود نمی‌شد و به جای اینکه در سطح کار کند، در عمق و مبانی کوشش می‌کرد و در آثار و تألیفات خود به مبانی و اموری که نقش بنیادین در تحولات سیاسی دارند، پرداخت.

حق و تکلیف نیز از بحث‌هایی بود که ایشان کوشید تا تقدم حق بر تکلیف را نشان دهد و یک رویکرد حق‌مدار را در فقه سیاسی مطرح کند و کوشش می‌کرد مبانی دولت مدرن را بر اساس سنت اسلامی نظریه‌پردازی کند. ایشان توانست یک الگویی برای همه کسانی باشد که با روش اصلاح‌طلبانه در پی تغییر امور هستند و می‌خواهند با یک سبک اصلاح‌طلبانه تغییراتی را در جامعه ایجاد کنند.

انتهای پیام
captcha