به گزارش ایکنا، مراسم مجازی گرامیداشت حجتالاسلام والمسلمین داود فیرحی، شنبهشب، 24 آبانماه، به صورت مجازی و با سخنرانی احمد نقیبزاده، حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی فاضل میبدی و حجتالاسلام والمسلمین ناصر نقویان برگزار شد. در ادامه متن صحبتهای احمد نقیبزاده، استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، را میخوانید؛
35 سال بود که یکدیگر را میشناختیم و 15 سال در یک اتاق بودیم. بنده در انتخاب دوست سختگیر هستم و دوستانی اندکی دارم. با این حال، در این 35 سال نتوانستم کوچکترین نکته منفی در وجود ایشان پیدا کنم. صداقت و صفایش تقریباً بینظیر بود و خیلی کم پیدا میشود که انسانها در خلوت و جلوت یکی باشند.
گاه شبهاتی مطرح میشد که ایشان به آنها خیلی خوب جواب میدادند. ایشان در زمانی که هنوز دانشجو بودند و با ما درس داشتند، خیلی فعال، تیزهوش و تیزبین بودند و بعد هم باعث شدند که پای من نیز به حوزه علمیه و دانشگاه باقرالعلوم(ع) باز شود. بحث حوزه و دانشگاه که مطرح شد، عدهای از دانشگاهیان در قم تدریس کردند و عدهای از طلاب به دانشگاه آمدند و رابطه خوبی برقرار شد و داشتیم بِدهبستان ثمربخشی را انجام میدادیم.
آنچه میتوانستیم به یکدیگر بدهیم، متدولوژی، روش پژوهش، روش شناختشناسی و علمشناسی بود. هر دو نهاد با دو زاویه مختلف حرکت داشتند و برخی فکر میکردند که نظام میخواهد دانشگاهها را تبدیل به حوزه کند و بالعکس؛ لذا برخی این دغدغهها را داشتند، اما هیچکدام از اینها نبود و هریک باید مستقل فعالیت کنند و همکاری ثمربخشی داشته باشند. میدانستم که در حوزه عمیقاً روی مفاهیم و دادهها کار میشود و درصدد بودم این روش را پیدا کنم و به کار بگیرم.
در دانشگاه نیز یک مقدار فضای پوزیتیویستی حاکم است و مباحث متافیزیکی نمیتواند خیلی مطرح شود. مگر مطلب خارج از درس مطرح کنیم، وگرنه در درسها نمیتواند مطرح شود و مسائل وحی و خداشناسی کار دانشگاه نیست. دکتر فیرحی از تِز دکتری دفاع کرد و ما متفقاً گفتیم که ایشان باید به دانشگاه تهران بیاید و تدریس کند و درسهای اسلامی را ارائه دهد. چون درسهای اسلامی تدریس میشد، ولی دانشجویان به عنوان درس دولتی به آن نگاه میکردند، اما ایشان به این کلاسها رونق بخشید و یکی از پررونقترین کلاسها همین کلاسها بود.
این اتهام را نیز به من زده بودند که میخواستم درسهای اسلامی را حذف کنم، اما این هدف را نداشتم و از سطحی بودن کلاسها ناراحت بودم و دو کلاس را در یکی ادغام کردم تا برقرار باشد. با آمدن ایشان، این دروس رونق گرفت. ایشان به واقع تجسم وحدت حوزه و دانشگاه بود. برای اینکه هر دو روششناسی را میدانست و هرکدام را نیز در جای خود پاس میداشت. در دانشگاه خیلی بیطرفانه و علمی مطالب را مطرح میکرد و دانشجویان زیادی نیز گردشان جمع میشدند.
یکی دیگر از مسائل، زوایای اخلاقی ایشان است که بسیار خوشبرخورد بود. ایشان به خوبی صحبت و استدلال میکرد و خوشخلق هم بود. گاهی اوقات خارجیها خیلی از روحانیون میترسند چون فکر میکنند که روحانیون اهل ایراد گرفتن از ظواهر و ... هستند. در فرانسه دیده بودم که کلیساها پر از آدمهای مختلف است و علت را میخواستم جویا شوم و به این رسیدم که کشیشها کاری با ظاهر مردم ندارند و هرکسی را در جای خودش میپذیرند. من نیز خیلی مشتاق بودم که مساجد و روحانیون ما نیز این حالت را داشته باشند و مساجد پر شود از همه افراد که شاید ظاهر مذهبی هم ندارند.
یک سخنرانی را در دانشگاه سوربن در مورد کلیسا داشتم که با رویکرد انتقادی بود، اما حرف من را قطع کردند و گفتند نباید ارکان اجتماعی ما را تضعیف کنید. این درسی برای من بود. به هر تقدیر آقای دکتر فیرحی در کنفرانسهای زیادی شرکت کردند که با هم بودیم و این موجب شگفتی همه میشد که چطور میشود یک آدم روحانی با یک شخص کتوشلواری تا این حد صمیمی باشند و از یکدیگر مشورت بگیرند.
رفتن ایشان برای من سخت بود و نمیتوانم از لفظ مرحوم برایشان استفاده کنم و نمیخواهم باور کنم. من 15 سال با ایشان انس گرفتم. امیدوارم که روح ایشان شاد و با ائمه اطهار(ع) محشور باشد. ما نخبه بزرگی را از دست دادیم و جای ایشان به این سادگی پر نمیشود، چون ایشان در آستانه ثمردهی و قطب شدن بود.
وقتی به دانشگاه باقرالعلوم(ع) میآمدم، دلم خوش بود که در آینده نزدیکی میتوانیم چندین مجتهد توانمند را برای حل مسائل جامعه تربیت کنیم، اما تنگنظران این رابطه را به هم زدند. دلم به آقای فیرحی خوش بود و اینکه یک روحانی میتواند مسائل جدید را به بحث بگذارد. نظام باید ایشان را روی سر میگذاشت، چون دغدغهاش این بود که به مشکلاتی که نظام و جامعه با آنها روبهروست پاسخ دهد.
انتهای پیام