به گزارش ایکنا، حشمتالله قنبری، پژوهشگر تاریخ اسلام، شب گذشته، 7 آبانماه، در برنامه تلویزیونی «هدی» که از شبکه قرآن و معارف سیما پخش شد، به شرح فقراتی از نهجالبلاغه پرداخت که در ادامه متن آن را میخوانید؛
جامعهای که به دنبال صیانت از ارزشها و استقلال کشور و آزادی مردم است، طبیعتاً باید هزینههای سنگین را پرداخت کند و اینطور نیست که بخواهید این ارزشها را داشته باشید، اما نظامهای سلطه به شما احترام بگذارند. دفاع از انسانیت انسان هزینه دارد و در رأس آن وجود مبارک سیدالشهدا(ع) قرار دارد که سند عزت و بزرگی است. ما با این شهادتها میفهمیم که بر حق هستیم و با این شهادتها متوجه میشویم که دشمن حقیر و ضعیف است، چون عملیاتهای غافلگیرکننده نشاندهنده درماندگی دشمن است. هیچ دشمن مقتدری با شیوه غافلگیری و به صورت مظلومانه، ارکان یک نظام را هدف قرار نمیدهد.
این کار ارزش نظامی ندارد، بلکه دستاوردهای مهم و درسهای مهمتری را با خود همراه دارد و آن اینکه همه در قدم اول به این باور برسند که دشمن برای ضربه زدن به نظام اسلامی هیچ حد و مرزی قائل نیست. این ضربهای که وارد شده و شهید فخریزاده را ترور کردهاند، تمام هیبت آنها است و الا اگر میتوانستند، به کشور حمله نظامی میکردند. ملاحظات دیپماتیک هم ندارند و باید بدانیم که نمیشود به تبسم دشمن دلخوش کرد.
اما بحث پیرامون نامه 53 نهجالبلاغه یعنی منشور حکومتی امام علی(ع) به مالک اشتر به اینجا رسید که حضرت امیر(ع) فرمودند حسن نظر مردم و اعتماد مردم به دستگاه حکومتی و دولت اسلامی یک ضرورت حتمی و یک تکلیف اساسی برای مردان حکومت است و این حسن نظر به دست نمیآید، مگر اینکه به مردم احسان شود. یعنی احسان به مردم سرلوحه برنامههای دولت اسلامی در همه سطوح باشد و احسان به مردم به معنای خدمت مستمر، بهموقع و بیمنت به مردم است. دومین مطلبی که امام(ع) فرمود این است که باید به اقتصاد و معیشت مردم توجه کرد. تورم و گرانی و سختی در معیشت مردم فکر آزاد را از مردم میگیرد و باید بار این گرانی را برداشت.
همه عواملی که باعث سختی در معیشت مردم میشود را باید برداشت چون بخش بزرگی از بدنه مردم این ظرفیت و توان را ندارند که بار ناکارآمدی و ناتوانی، سطوحی از مدیریت را بر دوش بگیرند. وظیفه اصلی دولت نیز برداشتن همین موانع است که باید موانع اشتغال و ازدواج را بردارد. در جامعه اسلامی هیچ مرد تلاشگری نباید به دلیل تأمین معاش خود شرمزده باشد. در دولت اسلامی هیچ خانوادهای نباید برای تأمین جهیزیه دخترش یا تأمین هزینههای ازدواج پسرش مضطر شود.
سومین موضوعی که از نگاه امام علی(ع) باعث حسن ظن مردم به دولت اسلامی میشود، این است که مردم وادار به کارهایی نشوند که نسبت به آنها تکلیفی ندارند. در اینجا میتوانیم صنوف مردم را رتبهبندی هم بکنیم. تا میگوییم دولت و مردم، دولت یعنی همه افرادی که در دستگاهها کار میکنند و مردم نیز کسانی هستند که در دولت سمتی ندارند، اما اینطور نیست. بلکه هرکسی با یکسری افراد سر و کار دارد که آن افراد در زمره مردم آن فرد به حساب میآیند.
برای نمونه، نباید از کارمندان توقع بیجا داشت. باید توانایی و دانش آنها را درک کرد، حدود اختیارات آنها را دانست و در عین حال اگر در جایی مدیر ناکارآمدی نشسته است، نباید چوب کیفر این مدیر را بر کارمندان زد. اینکه بگوییم این آقا نورچشمی است و ... صحیح نیست و نباید کارمندان را به خاطر آسیب ندیدن این مدیر نالایق، آزار داد. اینها باعث سوءظن میشود. کارمندان کار میکنند، اما وقتی بیمورد سر آنها داد زده میشود میفهمند که باید سر چه کسی داد زده میشد دچار سوءظن خواهد شد. وقتی فرصت روشنگری نسبت به این داد و بیداد و توبیخ در اختیار آنها نباشد، در ذهن آنها رسوب میکند که آنهایی که به نام دین مدیریت میکنند، اینها باهم در ارتباط هستند و حد و مرزی هم ندارند.
امام(ع) میفرماید ای مالک، رفتار تو با قاطبه مردم باید به گونهای باشد که در سایه حسن سلوک تو، اطمینان پیدا کنی که اگر بزنگاهی برای دولت به وجود آمد، این مردم با خوشگمانی برای برداشت موانع دولت همراهی میکنند. این خوشگمانی مردم سرمایه بزرگی است که بارها مورد تأکید قرار گرفت، چون حسن ظن مردم به تعبیر صریح امام علی(ع)، هم رنج را از روی دوش زمامدار برمیدارد و هم سختیهای کار را. هر رئیسی که حسن سلوکی با کارمندان داشته کارمندان نیز بار او را به دوش کشیدهاند. بهرهبرداری درست از سیستم با حسن سلوک و تربیت خوب حاصل میشود. یعنی تعریف روشنتر امام(ع) این است که با مردم خوش اخلاق و صادق باش و اگر نمیتوانی مشکل او را رفع کنی، با او خوش رفتار باش. با مردمی رفتار میکنید که عیالالله هستند، حال برای چه باید بدخلقی کنید؟ به دست آوردن دل مردم کار سادهای است، اما اگر دل مردم با حسن سلوک مدیران انس بگیرد، اعتقاد اینها به حقیقت اسلام مخصوصاً در حوزه راهبردی و اثربخشی دین در اداره مردم تحکیم میشود.
لذا در جمعبندی باید بگویم بیاعتمادی مردم به مدیران نظام اسلامی، باعث تَرَک برداشتن اعتقادات مردم است. دشمن پیوسته از صدر اول اسلام تا امروز همینطور بوده است که میگفت دین یک امر خصوصی است و مسائل اخلاقی و عبادی مردم را سر و سامان میدهد و بعد به قدری روی این مسئله سرمایهگذاری شده که اگر ناکارآمدی مدیریتی ظهور و بروز پیدا کند، به سرعت جای خود را پیدا میکند. دیگر اینکه سوءرفتار باعث میشود که دشمنها نیز نفوذ را راحتتر انجام میدهند. برای اینکه این ناهماهنگی و این بیاعتمادی باعث میشود که در مقابل نفوذ دشمن اقتدار از بین برود.
انتهای پیام