رسالت دولت اسلامی از نظر امیرمؤمنان / مبارزه با فساد تشکیلات قوی می‌طلبد
کد خبر: 3940553
تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱۳۹۹ - ۱۶:۲۰
حشمت‌الله قنبری بیان کرد؛

رسالت دولت اسلامی از نظر امیرمؤمنان / مبارزه با فساد تشکیلات قوی می‌طلبد

حشمت‌الله قنبری با تأکید بر اینکه امام علی(ع) این پیغام را به عمق تاریخ فرستاد که وظیفه اصلی دولت اسلامی احقاق حق و ابطال باطل بدون اغماض و هراس است،‌ گفت: ایشان همچنین اعلان کرد که این مبارزه بی‌امان با فساد با تأسیس سازمان و تشکیلات قوی تحقق پیدا می‌کند و تمام این اعمال و رفتارهای اصلاحی باید منطبق با حق و عدل باشد.

به گزارش ایکنا، حشمت‌الله قنبری، پژوهشگر تاریخ اسلام، شب گذشته، 21 آذرماه، در برنامه تلویزیونی «هدی»، که از شبکه قرآن و معارف سیما پخش شد، به شرح فقراتی از نهج‌البلاغه پرداخت که در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

وقتی مردم به امیرمؤمنان(ع) اقبال نشان دادند و امام متقیان(ع) لاجرم به قبول حکومت شدند، در همان روزهای آغازین حکومت اهداف، سیاست‌ها و برنامه‌های اجرایی اداره دولت و امور مردم را ترسیم کردند و افق‌های روشنی را در اختیار مردم قرار دادند. همان‌طور که امیرمؤمنان(ع) نیز انتظار داشت، ارائه برنامه‌ها بازتاب‌های مختلفی پیدا کرد. به ویژه در بین خواص جامعه اضطراب و خوف ایجاد کرد؛ زیرا آن‌ها به مدت 25 سال پس از رحلت رسول خدا(ص) با یک فضای متفاوت از عصر رسالت مواجه شده بودند و سبک زندگی آنها تغییر یافته بود و این تغییر در سبک زندگی به تغییر رفتار انجامیده بود و زندگی در سایه تعالیم پیامبر اکرم(ص) برای آنها خوشایند نبود.

چرا مخالفت‌ها با امیرمؤمنان(ع) شکل گرفت؟

اینها گفت‌وگو می‌کردند و جلساتی داشتند که یا به نوعی امیرمؤمنان(ع) را به تغییر در سیاست‌های خود ترغیب کنند یا آن‌که در برنامه‌های دولت اصلاح‌گرایانه امیرمؤمنان(ع) تغییر به وجود آوردند. امام متقیان(ع) نیز به روشنی و به صراحت تکلیف همه را روشن کرد. به ویژه وقتی که وجود مبارک ایشان اصلاح نظام مالی و مبارزه بی‌امان با فساد اقتصادی و دیوانی را به عنوان یک راه غیرقابل بازگشت تبیین فرمود، مخالفت و رفتارهای اپوزیسیونی با امیرمؤمنان(ع) در بین خواص رنگ‌وبوی دیگری گرفت، به طوری‌که امام(ع) سه روز در میان مردم سخنرانی داشتند، تا اینکه در نهایت تکلیف همگان را روشن کرد.

البته عده‌ای از خواص نیز فقط احساس خاص بودن می‌کردند و ادعا داشتند، و الا نه تنها آدم‌های برازنده‌ای نبودند،‌ بلکه کارهای بزرگ غیرارزشی نیز انجام دادند؛ لذا امیرمؤمنان(ع) انگشت نشانه را در بالاترین نقطه ضعف‌هایی گذاشت که احساس قوت می‌کردند و فرمود اگر از بیت‌المال برده‌اید و مال مردم را تصرف کرده‌اید، بعد با این مال همسر اختیار کرده‌اید و ... باید این اموال را پس بدهید. مفهوم کلام امام(ع) جامع است؛ یعنی هر نوع رابطه اخلاقی و اجتماعی که داشتید و اگر مالی را خرج همسران خود کرده باشید، ‌این مال را در هرکجا که پیدا کنم بازمی‌گردانم. این بیان امام(ع) از سر تهدید نبود، چون ممکن است در نگاه اول کسی احساس تهدید کند و بگوید رئیس شده و حالا دنبال این است که رقبای خود را بترساند. اما اولاً امیرمؤمنان(ع) رقیب ندارد و با التماس ریاست را به ایشان دادند نه با خواهش و رندی. ثانیاً امیرمؤمنان(ع) نیازی به تهدید نداشت، چون برنامه عملیاتی داشت و تهدید کردن برای کسانی است که مبانی قدرتمندی ندارند.

دولت اسلامی و رسالت احقاق حق

امیرمؤمنان(ع) این پیغام را به عمق تاریخ فرستاد که وظیفه اصلی و مبنای دولت اسلامی احقاق حق و ابطال باطل بدون اغماض است. اعلان کرد که اقامه حق و ابطال باطل باید بدون ترس و هراس باشد و بعد هم روشن کرد که این مبارزه بی‌امان با فساد و با تاسیس سازمان و تشکیلات قوی تحقق پیدا می‌کند و بعد هم روشن کرد که همه این اعمال و رفتارهای اصلاحی منطبق با حق و عدل است. از عدل سخن گفتن خوشمزه است، اما اجرای آن دشوار است. جریان‌های عدالت‌خواهی بسیار است و گفتنش زیباست که گاهی اوقات هم برای حرف بی‌حساب زدن و ... است، اما از نگاه امام(ع) این طور نیست و فرمود عدالت با همه تیزی که دارد، گشایش هم دارد و اگر جامعه عدالت‌محور باشد و میل به عدل در آن وجود داشته باشد، به امنیت و آسایش می‌رسد، برای اینکه این وسعتی که عدالت ایجاد می‌کند در نتیجه امنیت را به ارمغان می‌آورد، اما اگر جامعه‌ای عدالت را عامل تلخی دید، سرنوشت جامعه نیز تغییر خواهد کرد.

اگر امیرمؤمنان(ع) مال نامشروع اینها را بازمی‌گرداند، اینها تطهیر می‌شدند، اما به این نکته التفات نداشتند. اگر تطهیر نشوند و دست دولت اسلامی برای احقاق حق باز نباشد، این امر تعطیل نمی‌شود و به عالم بعد منتقل می‌شود. در شرایطی که هم موجبات بیچارگی و بدبختی مردم فراهم آمده و هم موجب گرفتاری ابدی آنها می‌شود. ظلم، دنیا و قیامت حکومت‌ها را تباه می‌کند. هم دنیای عذاب‌آلودی دارند و هم قیامت تاریکی در انتظار آنهاست. اقامه حق و اقامه عدل برای خود امیرمؤمنان(ع) یکی از اساسی‌ترین توجیهاتی بود که زیربار اقبال مردم رفت والا حاکمیت را قبول نمی‌کرد.

یک انتخاب؛ ابدیت طاهر یا ملکوت تاریک

مردم گاهی اوقات در یک انتخاب درست به یک ابدیت طاهر دسترسی پیدا می‌کنند و گاهی اوقات با انتخاب غلط یک ملکوت تاریک را برای خود رقم می‌زنند. انتخاب امامِ حق یا باطل در زندگی و آخرت مردم به صورت مستقیم مؤثر است. آنچه به امیرمؤمنان(ع) تحویل داده می‌شد شیوه نوین حکومتی بود که کمترین نشانه و تناسب را با عصر رسالت داشت، اما مردم وقتی به طرف امام(ع) اقبال پیدا کردند، امام(ع) قبول کرد. اما اینها کافی نیست، یعنی قبل از رای مردم یک مدیر و زمامدار ارزشمند باید از مجاری دیگری خودش را عبور دهد.

امام(ع) فرمود اقبال مردم زمانی به احترام می‌نشیند که کسی که مورد اقبال آنها است عالم به انجام آن کار بوده و توانمند باشد؛ یعنی در نظر و عمل توانمند باشد و در وهله اول شکم‌بارگی ستمگران را سرکوب کند و بر ستم‌دیدگی مردم و فقر و نداری آنها صحه نگذارد و مردم برای او مهم باشند. مقامات وقتی بین مردم حاضر می‌شوند مردم کریم هستند، اما یک راه کرامت پیدا کردن صاحب‌منصبان این است که درد مردم در عمق وجودشان باشد. امام(ع) فرمود اگر اینها در من وجود نداشت دنبال این قضیه نمی‌آمدم، یعنی اگر همه مردم دنبال امام(ع) می‌آمدند، اما امام(ع) چنین ویژگی‌هایی را در خود نمی‌دید، هرگز احساس وظیفه شرعی نمی‌کرد.

احساس وظیفه زیاد برای ریاست

یک وقت است که برخی احساس وظیفه شرعی‌شان بسیار زیاد است و همیشه برای خدمت به اسلام در جایگاه ریاست آمادگی دارند و اگر مدیر نشوند خیال می‌کنند ظلمی اتفاق افتاده است، اما امام(ع) جمع اینها را بیان می‌کند که هم در خود مدیر توامندی‌هایی وجود داشته باشد و هم مردم او را بخواهند. اینها لطایف مدیریتی است. وقتی مدیر گفت که انجام می‌دهم، باید انجام دهد. فرمود دنیایی که شما برای خود تعریف کردید، طوری است که دین و حیثیت خود را از دست می‌دهید و این دنیا نزد امام(ع) از آب عسطه یک بز هم بی‌ارزش‌تر است؛ یعنی مردم به کسی اقبال کردند که از تمام دنیا با عظمت‌تر بود و رئیس هم باید این‌طور باشد و وقتی این‌طور بود زمینه‌های انحطاط را از بین می‌برد و مقهور تملق‌های اطرافیان خود نخواهد شد.

انتهای پیام
captcha