به گزارش ایکنا، درس تفسیر حجتالاسلام سیداحمد خاتمی، با محوریت تفسیر آیه 31 سوره رعد «قُلْ لِعِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خِلَالٌ» برگزار شد که در ادامه متن آن را میخوانید؛
نکات تفسیری را تا این بخش که میفرماید: «قُلْ لِعِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً»، مطرح کردیم. اکنون به بخش «مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خِلَالٌ» میرسیم. فرمود نماز را بهپا دارید و انفاق کنید، قبل از آنکه روزی بیاید که در آن روز، بیع و دوستی وجود ندارد؛ یعنی، نمیشود کیفر را در قیامت تبدیل به جزای نقدی کرد و دوستیها نیز در آن روز تأثیرگذار نیست. به تعبیر امروزی، با پارتیبازی هم نمیتوان جهنم را خرید. البته شفاعت از مقوله پارتیبازی نیست و توضیحش این است که در دنیا پارتیبازی از پایین به بالاست؛ یعنی کسی که میخواهد پارتیبازی کند، به دنبال این میگردد که چه کسی در رئیس فلان اداره تأثیر میگذارد و یک واسطهای پیدا میشود که حرفش در رئیس اداره نافذ باشد و این پارتیبازی است.
از نگاه قرآن، شفاعت حسنه و شفاعت سیئه داریم؛ شفاعت سیئه همان پارتیبازی است و شفاعت حسنه این است که انسان واسطه شود تا حق به حقدار برسد. فرمود: «مَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْهَا وَمَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْهَا». شفاعت حسنه یعنی انسان آبروی خود را برای دفاع از حق و عدالت خرج کند که در این کار خیر نصیب دارد و کسی که شفاعت سیئه داشته باشد؛ یعنی اهل پارتیبازی باشد و بخواهد حق را ناحق کند در گناه آن کار او نیز شریک است. پس پارتیبازی همان شفاعت سیئه و از پایین به بالاست، اما شفاعتی که از مسلمات بیتردید دین ما محسوب میشود، از بالا به پایین است؛ یعنی خداوند به پیامبر(ص) و ائمه(ع) دستور میدهد که شفاعت کنند که البته ضوابط و شرایطی هم دارد که در قرآن و روایات ذکر شده است.
این آیه شریفه میگوید نمیتوان در روز قیامت جهنم را تبدیل به جزای نقدی کرد و دوستیها نیز در آنجا تأثیرگذار نیست. در اینجا یک مسئله قرآنی مطرح میشود و آن اینکه، این آیه شریفه میگوید: «يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خِلَالٌ»، لای نفی جنس آمده است؛ یعنی دوستیها هیچ فایدهای ندارد. آیه 67 سوره زخرف هم میگوید: «الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ»، در روز قیامت، بعضی از کسانی که باهم دوست بودند، با بعض دیگر دشمن هستند، مگر تقواپیشگان. پس دوستان متقی در آنجا حضور دارند و تأثیر میگذارند.
جمع بین این دو آیه نیز مسئله مهمی است. علامه طباطبایی در ذیل آیه سوره رعد میفرماید، آیه 67 سوره زخرف، عموم این آیه را تخصیص میزند؛ یعنی هیچ دوستی نیست، مگر دوستیهایی که براساس تقواست، اما به نظر بنده، نکته دیگری را میتوان استنباط کرد و آن اینکه اینجا تخصص است و نه تخصیص. به عبارت دیگر، «الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ»، اصلاً زیرمجموعه «يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خِلَالٌ»، نیست تا با «إِلَّا الْمُتَّقِينَ» بیرونش کند. در این آیه، سخن از دوستیهایی است که بتوان با آن از جهنم رها شد و سخن از دوستیهای دنیاست که بیاید و انسان را از دوزخ نجات دهد. آیه 67 سوره زخرف میگوید دوستیها دو جنس دارد؛ یکی دوستیهایی از جنس دوستیهایی است که بیگانگان از خداوند دارند که این دوستیها روز قیامت تبدیل به دشمنی میشود. دوم، دوستیهایی است که اهل تقوا دارند و این جنس دوستیها، باقی هستند و در قیامت هم این جنس دوستیها تأثیرگذار است.
در آیه سوره رعد فرمود: کیفر جهنم مانند کیفرهای دنیوی نیست. کیفرهای دنیوی را میتوان با جزای نقدی خرید، اما در روز قیامت این چنین نیست. دیگر اینکه برای مجازات دنیوی، دوستان انسان میتوانند کمک کنند که مثلاً چند ماه زندان تبدیل به جزای نقدی شود. اینجا موضوع سخن این است که کیفر قیامت قابل قیاس با کیفر دنیا نیست و آن از یک مقوله دیگر است. دو موضوعی است که به یکدیگر ربطی ندارند و اگر به یکدیگر مربوط بودند، تخصیص بود، اما دو موضوع جداگانه هستند.
نکته دیگر در باب «خِلال» است که به معنای دوستی است و مصدر «خالل» محسوب میشود و «خالل» هم طرح دوستی ریختن است. این آیه یعنی در آن روز دوستی به کار نمیآید. نویسنده منحرفی که اول انقلاب به جرم ارتداد محکوم به اعدام شد، در کتابش «لا خلال» را تفسیر میکرد به اینکه روز قیامت، جامعه، جامعه مارکسیستی است و «خلال» را به معنای شکاف طبقاتی تفسیر میکرد؛ یعنی خرید و فروش و شکاف طبقاتی وجود ندارد و روز قیامت، جامعه، مارکسیستی و کمونیستی را داریم. این تفسیر از سنخ تفسیر به رأیی بود که شهید مطهری در مقابل این تفسیر به رأیها ایستاد و به دست تفسیر به رای کنندگانی که یک جلوهشان گروهک فرقان بود به شهادت رسید. شهید مطهری سه ماه قبل از شهادتش نیز پیشبینی کرده بود که گروهک فرقان او را خواهند کشت.
نخستین پیام صریح، آیه این است که آنچه نجاتبخش است، عبارت ایمان و عمل صالح است. از اینرو است که در آیات فراوانی شاهد اقتران ایمان و عمل صالح هستیم. در این آیه شریفه سوره رعد نیز، دو جلوه از جلوههای عمل صالح بیان شده است؛ یکی اقامه نماز و دیگری هم انفاق. به تعبیر علامه طباطبایی، نماز نماد رابطه انسان با خداست و انفاق نیز نماد رابطه حسنه با مردم محسوب میشود. نکته دوم این است که انفاق، همان که این روزها از آن به کمک مؤمنانه تعبیر میشود، یک ارزش است.
اما آنچه در انفاق مهم است و ستون فقرات محسوب میشود، عبارت از انفاق در راه خداست، اما در کیفیتش آیا بهتر آن است که انسان انفاق خود را علنی کند یا غیرعلنی میتوان بحث کرد. پاسخ این است که جایی که سبب تربیت و تشویق دیگران بشود و سبب رفع تهمت از خود شود، اینجا انفاق علنی مطلوب است و آنجا که این مسائل وجود نداشته باشد میتواند غیرعلنی باشد. برخی از بزرگان گفتهاند که انفاق علنی همان انفاقهای واجب است و انفاقهای غیرعلنی، انفاقهای مستحب است، اما به نظر میرسد که انفاقی که در آیه آمده، گستردهتر از انفاقهای واجب و مستحب است. اصل در انفاق، سِری بودن است و علنی بودنش نیازمند دلیل است و باید دلیلی داشته باشد.
انتهای پیام