به گزارش ایکنا، طی یک سال گذشته با شیوع ویروس کووید ۱۹ سبک زندگی افراد با تغییرات متعددی مواجه شده است. اعمال محدودیت در رفتوآمدهای خانوادگی، تعطیلی برخی مشاغل، ارائه آموزشهای مجازی به دانشآموزان و دانشجویان و ... پیامدهای مختلفی برای خانواده به همراه داشته و روال طبیعی و سابق زندگی افراد را بر هم زده است. شرایط جدید کرونایی اگر با مدیریت و برنامهریزی همراه باشد، میتواند به فرصتی بهینه در ابعاد مختلف برای خانوادهها تبدیل شود، اما این مهم نیاز به آموزش خانواده برای قرار گرفتن در مسیر صحیح دارد.
یکی از موضوعاتی که در این برهه خاص زمانی باید مورد توجه قرار گیرد، روابط و تعامل والدین با فرزندان خود است. با محدود شدن رفتوآمدها و عدم حضور بچهها در مدرسه، دومین محیط آموزشی که بچهها در آن ارتباطات اجتماعی را میآموزند، عملاً حذف شده؛ بنابراین لازم است خانوادهها به این خلأ آموزشی توجه داشته باشند و ضمن ایجاد تعادل در رفتار خود، زمینه را برای فراگیری نکات رفتاری فرزندان نیز فراهم کنند.
به این منظور، خبرگزاری ایکنا در راستای رسالت آموزشی خود اقدام به ارائه بستههای آموزشی برای خانوادهها در محورهای مختلف کرده که در همین راستا «سیما فردوسی»، روانشناس بالینی و کارشناس خانواده به بیان نکاتی مهم در موضوع آموزش خانوادهها پرداخته است.
در ادامه، هفتمین قسمت از این بستههای آموزشی با موضوع «نارضایتی نوجوانان» از سوی سیما فردوسی، روانشناس بالینی و خانواده ارائه میشود که در ادامه میبینید و میخوانید.
در این ایام کرونا، چه فضایی را در خانواده ایجاد کردهایم؟ در اینجا تأکیدم بر فضایی است که برای کودکان و نوجوانان ایجاد میکنیم؛ اگر فضای خوبی فراهم باشد و شادی و امید به همراه داشته باشد، آنگونه که این فضا از عصبانیتها، خشمها و نارضایتیها به دور باشد، سپری کردن این ایام با سختی کمتر همراه خواهد بود.
در عین حال، یکی از ویژگیهای نوجوانان این است که نسبت به مسائلی ابراز ناراضی میکنند. نارضایتی در این قشر معمولاً بیشتر است، به این صورت که از بسیاری چیزها ایراد میگیرند. اگر در خانه نوجوانی دارید که از همه چیز ایراد میگیرد یا قادر به تصمیمگیری درباره امورات خود نیست و در انجام کارها ضعیف است و همواره جنبههای منفی را در زندگی میبیند، اعتراض دارد و آن را بیان میکند، این فرد افکار و اعمال وسواسی دارد. در چنین شرایطی چه باید کرد؟
بخش زیادی از نارضایتی نوجوانان ناشی از یادگیری و الگوبرداری از اطرافیان به ویژه والدین است. وقتی خود پدر و مادر همواره از زندگی ناراضی باشند، شکایت و مقابل فرزندان آن را بیان کنند، قطعاً الگوبرداری صورت میپذیرد و بچهها هم شکایت و نارضایتی را میآموزند.
اگر قرار بود در زندگی، همه چیز را به ما بدهند تا رضایت داشته باشیم، زندگی کردن هنر بزرگی نبود، چون هر آنچه که میخواستیم در اختیارمان بود و آن وقت دیگر نارضایتی معنا نداشت. هنر زندگی کردن در این است که به آنچه داریم و در اختیارمان است، راضی باشیم و برای بهتر شدن تلاش کنیم و برای ترقی و رشد و رسیدن به اهدافمان در زندگی راهکارهایی را پیدا کنیم.
از سوی دیگر، رضایت باید درونی باشد. اگر به نعمتها و امکاناتی که داریم توجه کنیم، احساس رضایت خواهیم داشت؛ از اینکه فرد سلامتی هستیم و میتوانیم درس بخوانیم و ...، اینها جای شکر دارد. از اینکه در شرایطی زندگی میکنیم که میتوانیم امورات زندگی خود را مدیریت کنیم و چرخ زندگی میچرخد، احساس رضایت خواهیم داشت. نمیخواهم بگویم همه به اندازه کافی همه چیز دارند، نه. میخواهم بگویم اگر در زندگیمان، مخصوصاً این روزگار کرونایی، خیلی از اتفاقات از دست ما خارج شده است، فقط لازم است به بعضی امور توجه بیشتری نشان دهیم، برای مثال رعایت بهداشت فردی و اجتماعی را مورد توجه قرار دهیم، تا از این طریق بتوانیم ایام را برای خود و اطرافیان خوشایند کنیم و به سلامت این دوران را سپری کنیم، در این صورت میزان رضایتمندی ما بالا میرود؛ بنابراین ابتدا خود والدین باید الگوی خوبی در رضایتمندی برای فرزندانشان باشند.
اما کسانی که وسواس دارند، یا آن نوجوانی که وسواس فکری یا عملی دارد، از همه چیز انتقاد میکند و ناراضی است و کارهای بیهدف انجام میدهد، در واقع از منطق دور شده است. فرد دچار وسواس، منطقی برای کارهای خود ندارد. تکرارهای مداوم وسواس است. ممکن است حتی الگوهایی فکری و عملی در اطراف خود داشته باشد و از آنها یاد بگیرد. این وسواسها به دلیل برخی فشارهایی است که فرد احساس میکند، و عوامل آن میتواند درونی یا بیرونی باشد.
نوجوانی با این شرایط (داشتن نارضایتی به همراه وسواسهای فکری و عملی) یا از درون با میلهای درونیاش دست و پنجه نرم میکند و این میلها به او فشار میآورند و او احساس میکند که امیال درونیاش با اخلاقیات او هماهنگ نیستند و دو طرف ماجرا در تضاد قرار میگیرند و نوجوان دچار نوعی تعارض میشود، یا اینکه گاهاً فشارها بیرونی است، پدر و مادرهایی که به فرزندان دستور میدهند و اصطلاحاً میگویند این کار را بکن یا نکن، یا گاهی محیطی که فرزند در آن قرار میگیرد، فشارهایی را به او وارد میکند. این محیط میتواند محیط خانه، مدرسه یا اجتماع باشد. پس فشارها یا درونی است یا بیرونی و فردی که مستعد در وسواس است به آن دچار میشود و میزان نارضایتی او را بالا میبرد.
با این توضیح، اگر نوجوانی در چنین وضعیتی است و رفتارهای همراه با نارضایتی و وسواسهای فکری و عملی دارد، پدر و مادر حتماً باید با یک مشاور موضوع را در میان بگذارند، و مجدداً تأکید میکنم که به نوجوانان امید به زندگی بدهیم.
انتهای پیام