شکرالله خاکرند، پژوهشگر و عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه شیراز در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، درباره انعکاس تاریخ زندگی و سیره امام حسین(ع) در منابع تاریخی و تاریخنگاریها، اظهار کرد: بهطور کلی در تاریخنگاری زندگی ائمه(ع) و پیشوایان دین نمیتوان از همان الگویی تبعیت کرد که برای نگارش تاریخ زندگی پادشاهان و شخصیتهای سیاسی استفاده میشود، چون آنچه از سیره و روش پیامبران و ائمه(ع) نمود اجتماعی و بیرونی دارد، بخشی از تأثیرگذاری آنها بر محیط پیرامون خود محسوب میشود. رسالت انبیا و ائمه(ع) ابتدا تربیت و تزکیه انسانهاست و این تربیت و تزکیه محدود و محصور به کنش سیاسی در جامعه نیست، ضمن اینکه عرصههایی از تاریخ زندگی ائمه(ع) مثل تربیت فرزندان و شاگردان و تعامل با بدنه جامعه ثبت تاریخی نشده، چون آشکار نبوده است.
وی افزود: این مسئله، نقص تاریخنگاری بهخصوص در گذشته محسوب میشود که فاقد رویکرد اجتماعی و فکری بوده است و اگر بخواهیم خودمان را به روشهای متعارف در منابع تاریخی محدود کنیم، بهجز مقطعی که امام حسین(ع) کنش علنی و آشکار داشت، چیز دیگری به دست نمیآید. راهحل این است که فضای تأثیرگذاری امام را در ابعاد دیگر نیز جستجو کنیم، مثلاً بخش زیادی از شخصیت و سیره امام حسین(ع) در دعای عرفه ایشان تجلی پیدا کرده است.
عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه شیراز بیان کرد: در رفتار معصومین(ع)، این اصل وجود داشت که هر کدام در زمان معصوم قبل از خود که هنوز در جایگاه امامت نبودند، نمود آشکار نداشته و از وی تبعیت میکردند؛ به همین دلیل، زمانی که امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن(ع) در جایگاه امامت قرار داشتند، کنش مستقلی از سوی امام حسین(ع) وجود نداشت و نوعی تبعیت و همراهی با معصوم حاضر، از ایشان مشاهده میشد.
خاکرند ادامه داد: از طرف دیگر، همانطور که مقام معظم رهبری در نظریه انسان 250 ساله مطرح کردهاند، ائمه(ع) را باید بهصورت یک کل واحد در نظر بگیریم، یعنی انسانی که هدف مشخصی دارد و همواره آن را دنبال میکند، ولی به اقتضای شرایط زمانی و مکانی، روشها و تاکتیکها و شیوهها عوض میشود و اگر بخواهیم اینها را بهصورت قطعات جدا از هم در نظر بگیریم، نوعی تضاد و تمایز و تفاوت به چشم میخورد، ولی اگر از بالا به این قصه نگاه کنیم، متوجه میشویم که در همه این کنشهای متفاوت، هدفی واحد دنبال میشود. بنابراین، اگر امام حسین(ع) در زمان امام حسن(ع) در جایگاه امامت قرار داشت، با معاویه قرارداد صلح منعقد میبست و اگر امام حسن(ع) در زمان امام حسین(ع) در جایگاه امامت قرار داشت، در مقابل یزید قیام میکرد.
وی تصریح کرد: به لحاظ تاریخی و آنچه بهعنوان تاریخ شناخته میشود، بهجز مقطعی که امام حسین(ع) برای بیعت با یزید احضار میشود، تا لحظه شهادت که اخبار مفصل و پر جزئیاتی در این خصوص موجود است، گزارش مفصلی از زندگی ایشان تا قبل از این مقطع وجود ندارد، اگرچه از لحظه تولد امام در زمان پیامبر(ص)، بعد از رحلت ایشان و در زمان خلافت امیرالمؤمنین(ع)، اطلاعات جسته و گریختهای وجود دارد که بسیار مختصر است.
عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز بیان کرد: روایاتی از این دست که امام حسین(ع) موضع مخالف در قبال قرارداد صلح با معاویه داشت، عمدتاً جعلیات بنیامیه است. در واقع آنها سعی میکردند برای تخریب امام حاضر، یکسری روایات جعل کرده و نوعی تقابل میان امام حاضر و امام بعدی نشان دهند؛ مثلاً روایاتی جعلی وجود دارد که میگوید امام حسن(ع) نسبت به موضع امیرالمؤمنین(ع) در جنگ جمل یا صفین مخالف بوده است، در حالی که این موضوع به هیچ وجه صحت تاریخی ندارد و بهلحاظ معرفتی نیز نمیتواند درست باشد. در هر زمانی، امام یک نفر بود و تبعیت از وی بهخصوص از سوی امام بعدی واجب تلقی میشد.
وی افزود: تاریخ نیز نشان میدهد که امام حسین(ع) همواره در کنار و همراه امام حسن(ع) بودند و حتی بعد از شهادت ایشان که معاویه تا 9 سال بعد خلیفه بود، امام حسین(ع) با اینکه در جایگاه امامت قرار داشت، ولی قرارداد صلح با معاویه را به هم نزد. به هر حال، صلح امام حسن(ع) مبتنی بر یک تحلیل منطقی و خردمندانه بود، همچنان که عدم بیعت با یزید علیرغم ظاهر انقلابی و شورشگرانهاش، کاملاً مبتنی بر منطقی خاص بود که بهاقتضای موقعیت انتخاب شد و اگر جز این بود، کار سنجیدهای محسوب نمیشد.
انتهای پیام