کد خبر: 3980150
تاریخ انتشار : ۰۵ تير ۱۴۰۰ - ۱۵:۵۲

بررسی مبانی معرفتی جمهوریت امام خمینی(ره) در فصلنامه سیاست

نخستین شماره از پنجاه و یکمین دوره فصلنامه سیاست، به صاحب امتیازی دانشگاه تهران منتشر شد.

به گزارش ایکنا، در این شماره از فصلنامه سیاست، مقالاتی با عناوین «مبانی معرفتی جمهوریت در اندیشۀ سیاسی امام خمینی»، «بازخوانی مفاهیم خیر و حق در اندیشۀ سیاسی فارابی و راولز»، «سنجش موقعیت راهبردی انقلاب اسلامی و تدوین برآورد راهبردی برای رسیدن آن به موقعیت مطلوب»، «تحلیل بنیادین کنش‌های معطوف به خشونت داعش: با تأکید بر نظریۀ یادگیری اجتماعی»، «بررسی مؤلفه‌های الگوی سیاست‌گذاری در حوزۀ رسانه (گذر از نهادگرایی کلاسیک به نهادگرایی جدید)» و «مفهوم داوری سیاسی و نسبت آن با تعددگرایی در اندیشۀ هانا آرنت و مارتا نوسبام»، «نظریه‌های تجدد، از عقل خود‌بنیاد تا عقل ارتباطی» منتشر شده است.

همچنین «تحلیل مفهوم خیر عمومی و برساخت آن در اندیشۀ سیاسی یورگن هابرماس»، «رژیم‌سازی ژاپن در شرق آسیا»، «مهاجرت اجباری بین‌المللی از منظر زنان افغانستانی مقیم ایران (نمونۀ موردی: زنان مهاجر ساکن تهران)»، «بحران‌های پاندمیک(بیماری‌های همه‌گیر) و سیاست: فرصت‌ها و تهدیدات پساکرونایی (کووید 19) در ایران»،‌ «پان آمریکانیسم دونالد ترامپ و محرومیت‌های فزاینده سیاه‌پوستان در ایالات متحده؛ تبیین پیامدهای نژادپرستی در دو سطح خرد و کلان»‌، «سیاست همسایگی اروپا و تأثیر آن بر توسعۀ سیاسی جمهوری مولداوی» و «جایگاه اقوام در شکل‌گیری ساختار سیاسی و حاکمیت افغانستان بعد از 2001 میلادی» نیز از دیگر مقالات منتشر شده در این شماره هستند.

مبانی معرفتی جمهوریت در اندیشۀ سیاسی امام خمینی

در چکیده مقاله «مبانی معرفتی جمهوریت در اندیشۀ سیاسی امام خمینی» آمده است: امام خمینی در مقاطع تاریخی پیش و پس از انقلاب اسلامی همواره بر نقش و جایگاه مردم در حکومت اسلامی تأکید داشت، اما چون مبانی فلسفی و دینی اندیشۀ جمهوریت را به‌صورت نظام‌مند تبیین و تشریح نکرده‌ بود، در نتیجه افراد مختلف با رویکردهای نظری متفاوت تفسیرها و تأویل‌های متفاوتی از جمهوریت و مبانی نظری آن در اندیشۀ سیاسی ایشان ارائه داده‌اند. حال پرسش این است که اندیشۀ امام خمینی در خصوص جمهوریت از کدام مبانی معرفتی مشتق شده است؟ پاسخ فرضی آن است که جمهوریت در اندیشۀ سیاسی امام خمینی ناشی از نگاه انسان‌شناسانه و هستی‌شناسانۀ نظام معرفتی عرفانی ایشان است. مقالۀ حاضر به شیوۀ تحلیلی و تفسیری در پی تبیین اصول و مبانی معرفتی جمهوریت در اندیشۀ سیاسی امام خمینی است. نتیجۀ به‌دست‌آمده این است که جمهوریت در اندیشه و نگاه عرفانی امام مبتنی بر اصولی نظیر آزادی انسان و خدمت به خلق است. در اندیشۀ عرفانی امام تأسیس حکومت با هدف خدمت به مردم انجام می‌گیرد. بدیهی است که خدمت به خلق دربردارندۀ رضایت و خواست مردمی خواهد بود. از سوی دیگر، در نظام معرفتی امام خمینی حقوق انسانی و حقوق دینی دو امر جداگانه به‌حساب نمی‌آیند، در نتیجه می‌توان گفت که در اندیشۀ امام جمهوریت در همان حال که جزء حقوق انسانی است، جزء حقوق اسلامی و دینی نیز محسوب می‌شود.

بازخوانی مفاهیم خیر و حق در اندیشۀ سیاسی فارابی و راولز

نویسنده مقاله «بازخوانی مفاهیم خیر و حق در اندیشۀ سیاسی فارابی و راولز» در طلیعه نوشتار خود آورده اس: خیر یا فایده از مهم‌ترین مفاهیمی است که تداوم و گسترش آن، اصل انصاف و استحقاق را در جامعه از بین می‌برد. مفهوم حق نیز امروزه در حوزه های گوناگونی از جمله نسبت انسان با خود، خدا، طبیعت و جمادات، و نسبت با انسان‌های دیگر، اعم از روابط افراد با هم، افراد با حکومت و نیز حکومت ها با یکدیگر مطرح می‌شود. در فلسفۀ فارابی، فضیلت و سعادت دو هدف بنیادین محسوب می‌شوند، بنابراین هستی، جوهر جهان خیر و به‌نوعی ریشه و منبع خیر است. فارابی، تأمین خیر و کمال برتر را در گرو مدینه می‌داند. درحالی‌که راولز برای جلوگیری از تضییع انصاف، خیر را با حق جایگزین کرده است. به نظر راولز حق مفهومی است که قابلیت سامان‌دهی معقول و منصفانۀ جامعه را دارد. معیار او ترجیح مفاهیم حق بر مفاهیم خیر است؛ یعنی آن موارد و مقادیر از انتظارات شهروندان انتخاب می‌شود که منطبق بر معیارهای مفهوم حق باشد. در این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی ـ تحلیلی به توصیف و تحلیل ارکان اصلی فلسفۀ سیاسی راولز و فارابی (مفاهیم خیر و حق) پرداخته شده و در نهایت ارزیابی کلی از نظریۀ آنها به‌عمل آمده است. فارابی و راولز دیدگاه های متفاوتی در مورد خیر و حق دارند.

تحلیل بنیادین کنش‌های معطوف به خشونت داعش

نویسنده مقاله «تحلیل بنیادین کنش‌های معطوف به خشونت داعش: با تأکید بر نظریۀ یادگیری اجتماعی» در طلیعه نوشتار خود می‌نویسد: نظریۀ یادگیری اجتماعی  از نظریات موقعیت‌گرا ـ خلق‌گرا در تحلیل خشونت است. در این مقاله به تحلیل کنش داعش براساس نظریۀ یادگیری اجتماعی می‌پردازیم و در پی پاسخگویی به این پرسش هستیم که گروه‌های افراطی مانند داعش از چه طریقی به جذب نیرو از کشورهای مختلف دنیا پرداخته‌اند؟ مبانی خشونت این گروه از دیدگاه نظریۀ یادگیری شناختی اجتماعی کدام است؟ براساس این نظریه کدام عوامل در تمایل اعضای داعش به خشونت نقش دارد؟ فرضیۀ اصلی مقاله این است که ظهور ایده‌های خشونت‌بار داعش به‌مثابۀ امری تاریخی، ریشه در فرایندهای یادگیری اجتماعی دارد و آنها با استفاده از دامنۀ وسیعی از سازوکارها، همانند تعامل شخصی، فعالیت در مساجد، سمینارها و سخنرانی‌ها به‌منظور گسترش باورهای سلفی، روند افراطی کردن جوانان مسلمان را از دهه‌ها پیش آغاز کرده‌اند که پیامد آن تصاعد کنش‌های خشونت‌بار در عراق و سوریه است. روش مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی و براساس مطالعات کتابخانه‌ای و جست‌وجو در اسناد و منابع مکتوب و سایت‌های علمی گوناگون است. در پایان، مدلی تحلیلی با هدف درک بنیادین عوامل و زمینه‌های شکل‌گیری کنش خشونت‌بار داعش، ارائه خواهد شد.

نظریه‌های تجدد، از عقل خود‌بنیاد تا عقل ارتباطی

در چکیده مقاله «نظریه‌های تجدد، از عقل خود‌بنیاد تا عقل ارتباطی» می‌خوانیم: نظریه‌های تجدد (مدرنیته) در دنیای دانش‌پژوهی و نظریه‌پردازی گسترۀ شایان توجه و دامنۀ وسیعی را در برمی‌گیرد. این گستره از رویکردهای فلسفی، تا رویکرد تاریخی ـ تمدنی، رویکرد جامعه‌شناسی تاریخی و سرانجام جامعه‌شناسی دین را در بردارد. در درون هریک از این رویکردها نیز شیوه‌های تحلیل و نظریه‌هایی با نام و هویت خاص خود ظهور یافته است. پژوهش پیش‌رو از این باور آغاز کرده است که تمام این گسترۀ بزرگ از نظریه‌ها را می‌توان حول دو مفهوم کنش و هم‌کنشی از یک سو و عقل خودبنیاد و عقل ارتباطی از سوی دیگر، مفهوم‌بندی و از یکدیگر متمایز کرد و بر این مبنا نقد و تحلیل کرد. فرضیۀ پژوهش این است که نگرش به مفهوم تجدد از عقل خود‌بنیاد و کنش خودآیین آغاز شد و تا عقل ارتباطی و همکنشی امتداد یافت و طی این مسیر، توضیح سرشت تجدد در قالب صورت‌بندی فرایند عقلانی شدن جامعگی از فلسفه به جامعه‌شناسی منتقل شد، درحالی‌که مفهوم‌بندی عقل از عقل استعلایی به عقل ابزاری و از آنجا به عقل ارتباطی گذر کرد. تمرکز این نوشته بر پی‌یابی این مسیر گذار با رهیافت تاریخی ـ تأویلی است.

انتهای پیام
captcha