بی‌تفاوتی به مسائل جامعه تفکری ضداسلامی است
کد خبر: 4079110
تاریخ انتشار : ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۳:۲۴

بی‌تفاوتی به مسائل جامعه تفکری ضداسلامی است

تولیت آستان مقدس شاهچراغ(ع) با یادآوری اینکه عرفانی که مدنظر امام خمینی(ره) بود، در متن جامعه و در کنار مردم، حضور داشت و در برابر انزوا و انقطاع از خلق بود، گفت: بی‌تفاوتی به مسائل جامعه تفکری ضداسلامی است.

حجت‌الاسلام والمسلمین ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع)به گزارش ایکنا از فارس، حجت‌الاسلام والمسلمین ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) عصر پنج‌شنبه، 27 مردادماه در هشتمین جلسه از سلسله مباحث با موضوع «ولایت فقیه» که در این حرم مطهر برگزار شد، با اشاره به مباحث جلسه قبل که درباره ولایت بر عرفان بود، گفت: ولایت در عرفان مقام و جایگاه ویژه‌ای است که در اثر بندگی خالصانه، سیر و سلوک الی‌الله و عنایت حضرت حق عاید سالک الی‌الله می‌شود و با موضوع حکومت و اداره جامعه به‌کلّی متمایز است و ارتباطی با بحث ولایت فقیه ندارد.

وی ادامه داد: در کنار ولایت بر عرفان، گاهی اوقات مفاهیمی همچون گوشه‌نشینی، انزوا و بریدن از جامعه مطرح می‌شود، به‌خصوص در جریان تصوف در کشور خودمان که آن‌ها معتقد به ولی و قطب هستند. نکته مهمی که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که نه خود صوفیان، مدعی اداره جامعه هستند و نه این موضوع اصلا شدنی است که یک انسان منقطع از دنیا و بریده از خلق بخواهد در رأس جامعه قرار بگیرد و بخواهد حکومت را اداره کند.

تولیت حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) گفت: عرفانی که مدنظر امام خمینی(ره) بود، در متن جامعه و در کنار مردم، حضور داشت و در برابر انزوا و انقطاع از خلق بود.

کلانتری به عرفان آیت‌الله میرزا محمدعلی شاه آبادی، استاد عرفان حضرت امام(ره) اشاره کرد و گفت: مرحوم شاه‌آبادی که امام وقتی اسم ایشان را می‌برد، روحی له الفدا می‌گفت، یکی از سیاسی‌ترین فقهای عصر خود بوده است. اگر به کتاب «شذرات المعارف» که گزیده‌های ناب اندیشه‌های آیت‌الله شاه‌آبادی است، نگاه کنید یک اندیشه سیاسی ویژه دارد و معتقد به تشکیلات سیاسی و اداره جامعه براساس تشکیلات است.

این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: این عرفان با آن عرفان درویش مسلکی، صوفی‌گری و گوشه‌نشینی، زمین تا آسمان فرق دارد و ما آن را عرفان کاذب می‌دانیم. تفکر بی خیال شدن نسبت به مسائل جامعه اسلامی، یک تفکر ضد اسلامی است و خلاف شیوه اهل بیت(ع) و عرفان حقیقی در اسلام است؛ «کلکمْ راعٍ، وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ.». امام علی(ع)، در اوج عرفان، شمشیر هم به دست گرفته که «ضَرْبَةُ عَلّیٍ یَوْمَ الْخَنْدَق افْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثقلین» لذا عرفانی همچون عرفان مرحوم شاه آبادی و امام(ره) مدنظر است که از جامعه و سیاست جدا نیست.

وی در ادامه به کاربرد واژه ولایت به معنای حکومت، در روایات اشاره کرد و گفت: بر اساس آنچه گذشت ولایت در مبحث ولایت فقیه مترادف با حکومت است و اسم فاعل آن می‌شود «والی»، یعنی حاکم، اکنون این پرسش مطرح می‌شود که در روایات رسیده از اهل بیت(ع)، آیا ولایت به معنای حکومت و سرپرستی اداره امور جامعه به کار رفته است؟

وی افزود: گرچه برخی از نویسندگان بر این باورند که واژه ولایت هیچ‌گاه به معنای کشورداری و حکومت به کار نرفته است، اما حقیقت آن است که این واژه افزون بر لغت و فقه در لسان اهل بیت(ع) نیز به وفور در معنای حکومت‌داری و اداره جامعه به کار رفته است. روایات متعددی در این باره وجود دارند که به روشنی از این حقیقت پرده برمی‌دارند.

کلانتری درباره نخستین روایت، به خطبه 216 نهج‌البلاغه اشاره کرد و گفت: امام علی(ع) در جنگ صفین خطاب به یاران خود چنین می‌فرمایند «فَقَد جَعَلَ اللهُ سُبحانَه لی علیکم حقاً بِولایة اَمرِکُم وَ لَکُم عَلَیَّ مِنَ الحَقِّ مِثلُ الذی لِی عَلَیکُم، خداوند به جهت برعهده داشتن حکمرانی شما حقی برای من بر ذمه شما نهاده و برای شما نیز حقی (مانند حقی که من بر شما دارم)، بر عهده من قرار داده است».

تولیت حرم مطهر شاهچراغ(ع) اظهار کرد: امام علی(ع) در نامه‌ای به عمرو بن ابی سلمه مخزومی، والی منصوب خود در بحرین آنگاه که وی را به نزد خود فرا خواند و نُعمان بن عَجلان الزُرقی را به جای وی به ولایت آن سامان منصوب کرد، چنین می‌نویسد «اَما بَعدُ فاِنّی قَد وَلَّیتُ نُعمانَ بنَ عَجلان الزُّرَقیِ عَلَی البَحرین وَ نَزَعتُ یَدکَ بلاذَمٍّ لَکَ وَ لا تَثریبٍ عَلَیکَ فَلَقَد اَحسَنتَ الوِلایَة ...، اما بعد، من نعمان بن عجلان زرقی را به حکومت بحرین گماردم و تو را بی آنکه سرزنشی و نکوهشی برتو باشد، از آنجا برداشتم. حقاً امر زمامداری را به خوبی به انجام رساندی... ».

معنای ولایت در تعابیر مولای متقیان

وی با اشاره به روایت دیگری از امیرمؤمنان که در آن ولایت به معنای حکومت‌داری به کار رفته است، گفت: امام علی(ع) بعد از بیعت مردم با ایشان، آنگاه که پس از مدتی با اعتراض طلحه و زبیر مواجه می‌شود، چنین می‌فرماید «واللهِ ما کانت لی فی الخلافة رغبة و لا فی الولایة اِربة و لکِنَّکُم دَعَوتُمُونی اِلَیها و حَمَلتُمُونی عَلَیها ...، به خدا سوگند من به خلافت رغبتی و به ولایت بر شما نیازی نداشتم، ولی شما مرا به سوی آن فرا خواندید و بار آن را بر دوشم نهادید...».

کلانتری در ادامه به روایتی از امام پنجم شیعیان درخصوص این موضوع اشاره کرد و گفت: امام محمدباقر(ع) در باب اهمیت جایگاه ولایت در اسلام می‌فرماید «عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ: بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَايَةِ قَالَ زُرَارَةُ: فَقُلْتُ: وَ أَيُّ شَيْ‏ءٍ مِنْ ذَلِكَ أَفْضَلُ؟ فَقَالَ: الْوَلَايَةُ أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ وَ الْوَالِي هُوَ الدَّلِيلُ عَلَيْهِنَّ ...  امام باقر علیه السلام فرمود بناى اسلام روى پنج چيز است؛ نماز و زكات و حج و روزه و ولايت. زراره گويد به حضرت عرض كردم که كداميك از اين‌ها برتر است؟ فرمود ولايت برتر است، زيـرا ولايت کلید آن‌هاست و شخص والى دليل و راهنماى آن‌هاست ...

تولیت حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) اظهار کرد: در ادامه این روایت آمده است، ثُمَّ قَالَ: ذِرْوَةُ الْأَمْرِ وَ سَنَامُهُ وَ مِفْتَاحُهُ وَ بَابُ الْأَشْيَاءِ وَ رِضَا الرَّحْمَنِ الطَّاعَةُ لِلْإِمَامِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ إِنَّ اللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) يَقُولُ: «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً»، أَمَا لَوْ أَنَّ رَجُلًا قَامَ لَيْلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمِيعِ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِيعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ يَعْرِفْ وَلَايَةَ وَلِيِّ اللَّهِ فَيُوَالِيَهُ وَ يَكُونَ جَمِيعُ أَعْمَالِهِ بِدَلَالَتِهِ إِلَيْهِ مَا كَانَ لَهُ عَلَى اللَّهِ (جَلَّ وَ عَزَّ) حَقٌّ فِي ثَوَابِهِ وَ لَا كَانَ مِنْ أَهْلِ الْإِيمَانِ، ثُمَّ قَالَ: أُولَئِكَ الْمُحْسِنُ مِنْهُمْ يُدْخِلُهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ بِفَضْلِ رَحْمَتِه‏ یعنی "سپس فرمود: بالاترين مرتبه امر دين و كليدش و درِ همه چيز و مايه خرسندى خداى رحمان، اطاعـت امام اسـت، بعد از شناسايى او، همانا خداى عزّوجلّ (در آیه ۸۰ سوره نساء) مى‌فرمايد: «کسی که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده؛ و کسی که سرباز زند، تو را نگهبان او نفرستادیم (و در برابر او، مسؤول نیستی)». همانا اگر مردى شب‌ها را به عبادت بپا خيزد و روزها را روزه دارد، تمام اموالش را صدقه دهد و در تمام دوران عمرش به حج رود، اما در امر ولايت ولى خدا را نشناسد تا از او پیروی کند و تمام اعمالش بـا راهنمایی او باشد، براى او از ثواب خداى عزوجل، حقی نیست و او از اهـل ایمان نباشد، سپس فرمود: خـدا نيكوكاران از ايشان را به فضل رحمت خود داخل بهشت كند».

وی اظهار کرد: تکلیف روشن است و آن همانا اطاعت از خداوند است اما اگر کسی از سر جهل و ناآگاهی، ولی خدا را نشناسد، همانطور که در این روایت گفته شد اگر او فردی نیکوکار باشد، خداوند از روی فضل رحمتش او را نجات می‌دهد و وارد بهشت می‌کند، اما اگر درهای کسب آگاهی باز بود و فردی اهمال کرد و نخواست که ولی خدا را بشناسد و از او پیروی کند، قضیه کاملاً متفاوت است و یقینا وی فردی مقصر و گنهکار است.

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی تصریح کرد: جست‌وجو در روایات، موارد متعددی از این دست را در اختیار می‌گذارد که در آن‌ها واژه ولایت در معنای سرپرستی اداره جامعه و حکومت‌داری به‌کار رفته است.

کلانتری افزود: یکی از ویژگی‌های ولی صالح این است که همچون سکان‌دار یک کشتی، جامعه را به سمت فلاح و رستگاری سوق می‌دهد ولو اینکه داخل این جامعه، آدم‌های فاسد و فاسق هم باشند، زمانی که حاکمیت در دست ولی خدا باشد، حرکت کلی جامعه به سمت خدا است. اینکه امام محمدباقر(ع) می‌گوید ولایت افضل است، به همین دلیل است. ولایت در این روایت، نه از نوع تکوینی و نه تشریعی است، بلکه به معنای هدایت کردن جامعه به سمت اهداف الهی است و به عبارت دیگر، حاکمیت سیاسی است.

حاکمیت سیاسی در اسلام به معنای سیاست‌بازی نیست

این استاد حوزه و دانشگاه با تأکید بر اینکه در اسلام، حاکمیت سیاسی، به معنای سیاست‌بازی و دغل‌بازی معنا نمی‌شود، افزود: در صحیفه امام جلد ۹، صفحه ۱۷۷، جریان دیدار پاکروان رئیس وقت ساواک و سرهنگ مولوی معاون وقت ساواک در آستانه آزادی امام خمینی(ره) از زندان، این‌چنین نقل شده است: «ما را وقتی که از حبس می‏خواستند بیرون بیاورند، آمدند گفتند که بیایید توی آن اتاق، از حبس درآمدیم رفتیم توی اتاق مجلَّلی هم بود نشستیم. پاکروان آمد پیش ما و آن مولوی- هر دو آنها هم [از کشور] رفتند- آمدند آن‌ها و پاکروان در ضمن صحبت‌هایش گفت که سیاست عبارت از دروغ گفتن است، عبارت از تقلّب است، عبارت از خُدْعَه است، عبارت از فریب است، عبارت از پدرسوختگی است!- این تعبیر آخرش بود- این را بگذارید برای ما. می‏خواست ما را وادار کند به اینکه ما دخالت در سیاست نکنیم. من به آن گفتم خوب، اگر این سیاست عبارت از اینهاست، اینکه مال شما هست! بله، بعد هم برداشتند در آنجا نوشتند که تفاهم شد بین ما و فلان. من هم که آمدم سر منبر حسابش را رسیدم».

تولیت حرم مطهر شاهچراغ(ع) یادآور شد: در نگاه اسلام و امام، آن سیاستی که توام با نیرنگ و خدعه است، شایسته همان حاکمان و مسئولان فریب کار و ظالم است. در نگاه امام خمینی(ره)، سیاست به معنای هدایت مادی و معنوی جامعه به سمت کمال و فلاح است که اين مختص به انبيا و اوليا است و به تبع آن‌ها علمای بيدار اسلام. اسلام نیز برای همین آمده است؛ هدايت جامعه به سمت خدا، خير و رستگاری.

انتهای پیام
captcha