به گزارش خبرنگار ایکنا، «گل حسرتی» نوعی گل سوسن به رنگ بنفش و صورتی متمایل به سفید است که چند روز مانده به بهار به امید دیدن فصل بهار میروید. این گل که در ادبیات انگلیسی به «سوسن رستاخیز» مشهور است، علی رغم اینکه هر بار توسط خورشید، درختان، حیوانات و حتی اشیا و جنگ از دیدن فصل بهار ناامید میشود، هر سال مانند سال گذشته میروید و همچنان امید دارد که این فصل را میبینید.
«داستان گل حسرتی» عنوان کتابی به قلم محمد دهریزی است که قصه این گل حسرتی را روایت میکند. گلِ حسرتی که هر سال از شکافی در زمین خودش را بالا میکشد و با درخت بلوط، پرنده، چشمه و مورچه همصحبت میشود.
این کتاب که برای گروه سنی بالای ۹ سال نوشته شده و توسط انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است، سعی میکند امید و تلاش را به کودکان بیاموزد تا در مسیرهای پیش روی زندگی برای اهداف خود تلاش کنند و هیچگاه دست از کوشش برندارند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«پرنده هفت رنگ از شاخهای به شاخه دیگر پرید و گفت: «روزی که من آخرین سنگریزه را از آسمان رها میکنم. تو نیستی تا بهار را ببینی»
گل حسرتی گفت: «مطمئنم امسال وقتی آخرین سنگریزه را از آسمان میاندازی، از آن بالا، من و بهار را در کنار هم میبینی.»
درخت بلوط آهی کشید و گفت: «من صد و بیست ساله شدهام و صد و بیست بار شاهد تولد تو قبل از آمدن بهار بودهام اما حتی یک بار....»
گل حسرتی توی حرف بلوط پرید و گفت: «بلوط مهربان! مطمئن باش که این بار شاهد روبوسی من و بهار هستی.»
چشمه حرکتی کرد و گفت: «پارسال هم گفتی حتماً بهار را میبینم، از کجا معلوم امسال هم مثل پارسال نشود؟»
گل حسرتی خندید و گفت: «پارسال پارسال بود، از امسال حرف بزن. امسال با همه سالها فرق دارد.»
کتاب «داستان گل حسرتی» در ۳۲ صفحه تمامرنگی با تصویرگری دلارام فقانی و نظارت هنری علیرضا گلدوزیان، توسط انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دوهزار و ۵۰۰ برای کودکان بالای 9 سال منتشر شده است.
انتهای پیام