به گزارش ایکنا، متن سخنان حجتالاسلام و المسلمین امین شمشیری، استاد حوزه علمیه که سوم فروردین ماه در اولین جلسه از تفسیر عرفانی قرآن در ماه مبارک رمضان ایراد شده است به شرح زیر است:
هدف اصلی روزه در ماه رمضان این است که بندگان به خداوند تقرب پیدا کنند و در روایات هم به این مسئله اشاره شده است؛ پیامبر به اسامة بن زیاد فرمود ای اسامه بر تو باد به روزه گرفتن زیرا روزه ماه مبارک تو را به خدا نزدیک میکند؛ ای اسامه هیچ چیزی نزد خدا محبوبتر از بوی دهان او نیست، چون از خوردن و آشامیدن پرهیز کرده است پس اگر میتوانی روزه بگیر و زمانی که مرگ تو فرا میرسد شکم و جگرت تشنه و گشنه باشد تا شرافت منزلها را درک کنی و در ماه مبارکی به سوی او سفر کنی پس هدف از روزه قرب الهی است.
پیامبر در جای دیگری فرمودند که کسی که ماه رمضان را در گوش سپردن و سکوت بگذراند و اعضاء و جوارح او در روزه باشد، تقرب به خدا مییابد تا جایی که زانوهای ابراهیم خلیل را درک میکند و از عیسی(ع) نقل شده است که دلهایتان را گرسنه بدارید، بدنهایتان را عریان بدانید تا شاید دلهای شما خدا را ببیند، یعنی به فکر این اعتباریات و مادیات نباشید.
در شبی که پیامبر را در معراج سیر دادند، ایشان پرسیدند حال بندگان مؤمن نزد تو چگونه است و به او گفته شد که ای محمد هیچ بندهای از بندگانم قرب پیدا نکرد جز آن چیزهایی که من بر او واجب کردم و از برخی چیزها او را نهی کردم. بعد از واجبات هم انجام نوافل و مستحبات است، مخصوصا به نافله شب عنایت ویژه داشته باشیم زیرا خیلی از برکات و رشدها ناشی از همین مسئله است. خدا فرموده است اگر بنده خالصانه مرا بخواهد من دست و گوش و چشم و زبان او میشوم و اگر خواهشی از من بکند او را اجابت خواهم کرد.
عالمی بود که یک خانی با او درگیر شد و لگدی به این عالم زد و این عالم با ناراحتی آن منطقه را ترک کرد و به سمت نجف رفت ولی در بین راه پسر آن خان نزد این عالم آمد و گفت پدرم به خاطر لگدی که به شما زده است از درد در حال مرگ است و آن عالم فرمود من اصلا از این لگد ناراحت نشدم و او را بخشیدم و متعاقب این بخشش پای آن فرد خوب شد؛ این عالم بر اثر ترک محرمات و انجام واجبات به چنین مقامی رسید. پسر آن خان ستمگر وارد حوزه و از عالمان بزرگ شد.
خداوند به ما نزدیک و ما از دور هستیم و تنها با سیر و سلوک و زندگی قرآنی و انس با قرآن میتوانیم به قرب او برسیم. خداوند از رگ گردن به ما نزدیکتر است و ما از او دور هستیم و سیر و سلوک قرآنی و اهل بیتی(ع) راه حل این مسئله یعنی قرب است. اگر هدف قرب باشد دیگر اینکه افطار چه زمانی است و عید فطر چه روزی خواهد بود و ... چندان مطرح نیست و ماهی هم بهتر از این ماه برای رسیدن به قرب نیست.
بین ما و خدا حجابی وجود دارد که مانع لذت عبادت و طیکردن عوالم به قصد قرب است؛ چند روزی از ماه مبارک رمضان سپری شده است و هنوز برخی از خواب بیدار نشدهاند، عدهای هم که تمسخر میکنند و روزه میخورند.
قرب ساختگی و مجازی نیست؛ انا لله و انا الیه راجعون مجازی و صوری نیست و ما حقیقتا به سوی خدا باز خواهیم گشت؛ ما چه بخواهیم و نخواهیم به سوی او برخواهیم گشت ولی میتوانیم با طیکردن مسیر قرب الهی بازگشت واقعی به سوی خدا داشته باشیم. در ادارات و سازمانها وقتی فردی خدمتی بکند ارتقای رتبه میگیرد که اعتباری است؛ ما برای اینکه امور اجتماعی را اداره کنیم مجبوریم کسانی را رئیس قرار دهیم تا امور را اداره کنند ولی اینها ساختگی است اما قرب الهی اینطور نیست و باید با رفع حجب ظلمانی و طی سیر و سلوک به آن برسیم و اگر به این مرحله برسیم از گناه رنج میبریم و حتی اگر کسی گناهی تعریف کند مایه رنج ما هست. ماه مبارک رمضان ماهی است که شیاطین در زنجیر هستند و خواب و نفس کشیدن ما هم عبادت محسوب میشود و بهترین فرصت برای تقرب است.
ماه مبارک رمضان ماه نزول قرآن است و لازم است در این ماه به قرآن بیشتر توجه کنیم چه قرآنی که در بین این صفحات و با عنوان مصحف مطرح است و چه قرآن ناطق که ذوات مقدس ائمه معصومین(ع) هستند. ما به وساطت ائمه و حضرت ولی عصر(عج) میتوانیم به قرب خداوند برسیم. در زیارت جامعه کبیره میخوانیم بابی انت و امی و نفسی و مالی ... .
در عالم تکوین هیچ چیزی عدل قرآن نیست جز معصومین بنابراین ما چنین کتابی دارم و باید قدردان آن باشیم؛ برخی از عرفا گفتهاند نور قرآن نور خاصی است و کسی که سلوک میکند متوجه این نور میشود و سالک همیشه باید نفس خود را منور به نور قرآن کند، در ماههای دیگر حداقل روزی 50 آیه باید بخواند و در برخی ماهها از جمله ماه رمضان باید روزی یک جزء را حداقل بخواند و کسانی که سواد خواندن ندارند حتی به آیات نگاه کنند و حتی کسانی که حال روحی خوبی ندارند به قرآن نگاه کنند و حالشان بهتر خواهد شد.
اگر کسی با قرآن انس بگیرد نور قرآن مانع وسوسه شیطان در نفس او خواهد شد و شیطان و نفس باید 40 در را عبور کند تا بتواند انسان را منحرف کند بنابراین قرآن را در جیب خودمان بگذاریم و از هر فرصتی برای قرائت آن استفاده کنیم؛ هر عبادتی و امور مقدسی ملکوتی دارند و مؤمن باید در طول عمرش همه مستحبات را ولو اینکه یکبار هم باشد انجام دهد؛ علامه طباطبایی فرموده است که من در طول عمرم تمام غذاهایی که پیامبر(ص) میخورد، خوردم جز یک غذا که آن را پیدا نکردم، بنابراین باید از نور ملکوت قرآن بهره ببریم و ملکوت و نور قرآن با سایر نورها متفاوت است و کسی که بخواهد میتواند از این نور به بهترین وجه بهره ببرد.
مکتب برجسته و بیبدیل نجف و طیف آیتالله سیدعالی قاضی طباطبایی که مانند او را سراغ نداریم میگویند کسانی توانستند خاطر خودشان را مصفی و قلبشان را نورانی کنند و معرفت به دست آوردند یا در حین تلاوتِ با توجهِ قرآن و با التفات به اینکه قاری خداست و یا از راه توسل به حضرت عباس(ع) بوده است آن حضرت بیش از دیگران راه را برای عارفان و سالکان باز میکند.
اینکه چرا قرآن در سلوک مهم است به خاطر این است که قرآن، تجلی ذات الهی است، خداوند فرموده است: لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ. اگر این قرآن بر کوه نازل میشد از خشیت خداوند متلاشی میشد؛ قرآن تجلی ذات الهی است و کوه تحمل آن را ندارد، ولی انسان کامل توان تحمل آن را دارد؛ موسی(ع) از خدا درخواست کرد که من میخواهم تو را ببینم ولی خدا فرمود چنین چیزی ممکن نیست ولی به کوه نگاه کن؛ خداوند بر کوه تجلی کرد و کوه متلاشی شد؛ وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ.
کوه در درون خود معدن دارد و برف و یخ را تحمل میکند و سیل خروشان در درون آن و میخ زمین است ولی تحمل و تاب وحی الهی را ندارند زیرا قرآن قول ثقیلی است، لذا امام علی(ع) فرمودند که خداوند متعال در کتابش بر مردم تجلی یافته است بدون اینکه او را ببینند.
امام صادق(ع) هم فرمودند که خدا بر خلقش در کلامش تجلی کرده است بدون اینکه خدا را ببینند و بر این مبنا، بین ما و خدا حجابی وجود دارد؛ زمانی این حجاب بدخلقی با خانواده و گاهی حجاب اعتباریات است و مثلا تدرسی کردهایم و چند نفر به ما استاد گفتهاند و ما گرفتار این القاب شدهایم. گاهی حجاب گناه است و این حجب نمیگذارند حال ما خوب باشد و شعبان و رجب و رمضان را درک و قرب پیدا کنیم؛ قرب صوری و ظاهری نیست و حقیقتا انسان در درون خود با عوالم دیگر همسنخ میشود و دیگر میل به بیحیایی و کشف حجاب و گناه ندارد؛ پس حیا باید حل شود تا حجاب حل شود و کسی که حیا دارد لباس کوتاه نمیپوشد و کشف حجاب نمیکند. برخی دین و ماه رمضان را مسخره میکنند؛ اینها حجاب عقلی دارند ولی ما اینطور نیستیم اما حجابهایی داریم که نمیگذارد بین حال ما در رمضان امسال و سال قبل فرق چندانی وجود نداشته باشد.
انتهای پیام