به گزارش ایکنا، آیین یادبود سیدعبدالله انوار، شب گذشته 11 اردیبهشت در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
در ابتدای این نشست نوشآفرین انصاری، نویسنده و پژوهشگر، به ذکر خاطراتی از استاد انوار پرداخت و گفت: صحبت من صحبت از دوستی و ارادت شصتساله است. افتخار آشنایی من با ایشان به بعد از ازدواج با استاد محقق برمیگردد. همان سال استاد امیرحسین آریانپور با هما بهبهانی ازدواج کردند و ضربهای به آقای انوار وارد شد. سیدعبدالله تا حدودی تحت نفوذ صحبتهای دکتر آریانپور، تجرد را تبلیغ میکردند و تمایل چندانی به ازدواج نداشتند. دو نفر از نزدیکترین دوستانش ازدواج کرده بودند و به واسطه آن من و هما وارد این حلقه شدیم. این موضوع موجب نگرانی ایشان شد، چون دوستی این سه نفر صمیمی و عمیق بود، در حالی که خیلی متفاوت بودند. به هر حال ما جای خودمان را در این حلقه باز کردیم و این دوستی و ارتباط شصت سال ادامه پیدا کرد و محکم و استوار باقی ماند.
وی افزود: استاد انوار با اطلاعات وسیعی که درباره تاریخ دوره قاجار داشتند خانواده مرا بهتر از من میشناختند. آشنایی من با خواهر ایشان خیلی برایم مهم بود. خانم فرشته انوار در رشته کتابداری تحصیل کردند و بعد در دانشکده ادبیات با هم همکار شدیم و اولین اتاق مرجع را تأسیس کردیم و دوستی پایداری بین ما وجود داشت. استاد انوار بارها فرمودند که فرشته خیلی از شما تعریف میکند و خیلی شما را دوست دارد. قطعاً این تعریف باعث ایجاد ارتباط بیشتر بین من و آقای انوار شد.
انصاری گفت: مرکز ثقل این دوستی منزل امیرحسین آریانپور بود. از سال 42 تا سه ماه قبل، که شام در خدمتشان بودیم، زمانهایی که در کنار هم بودیم خارج از شمارش است. اولین سفر مشترکی که داشتیم به چالوس بود. وقتی به هتل چالوس رسیدیم، استاد انوار به آقای محقق گفتند حجلهبازی درنیاورید! لذا خانمها در یک اتاق قرار گرفتند، آقایان در یک اتاق قرار گرفتند. در همان شب اسبی سرش را از پنجره اتاق آقای انوار به داخل آورد. صبح ایشان نامهای اعتراضی نوشت و گفت در ساختن این هتل حفاظ کافی برای اتاق تعبیه نشده است. ما هم از این قضیه بسیار خندیدیم. یک هفته قبل از فوتشان تلفنی با هم صحبت کردیم و آخر صحبت طولانی ما ناگهان ایشان به شوق آمد و فرمود نمیدانید ساندویچهای هما خانم چقدر خوشمزه است! با این حس لذت همدیگر را ترک کردیم.
در ادامه این جلسه مهدی محقق، استاد پیشکسوت دانشگاه تهران، سخنرانی کرد و گفت: در دورهای که من مدیر کتب خطی کتابخانه ملی بودم و به تدریس در دانشگاه لندن دعوت شدم، بهترین کسی که میتوانستم معرفی کنم که حافظ مجموعه کتب خطی باشد استاد انوار بود، زیرا کتابشناس و نسخهشناس بود. بنابراین توفیق پیدا کرد که برای کتابخانهای که فهرست نداشت یک فهرست جامع تهیه کند که یادگار گرانبهایی از مرحوم استاد انوار است. استاد انوار طالب علم بود. همیشه از من میخواست که دانشمندان را به ایشان معرفی کنم؛ خصوصاً دانشمندانی که از خارج میآمدند. اصرار داشت که آنها را معرفی کنم تا استاد انوار با آنها مذاکره کند.
وی افزود: ایشان طالب علم بود و هرجا علم بود ایشان سفرهاش را پهن میکرد و همیشه به من میگفت معلمان خوبی برای من پیدا کن. من در همان وقت شهید مطهری را به مرحوم انوار معرفی کردم و مدت مدیدی شرح منظومه را نزد شهید مطهری خواندند. همچنین از من خواسته بود استادی را معرفی کنم که به او اصول فقه درس بدهد. من دکتر ابوالقاسم گرجی را به ایشان معرفی کردم. بنابراین ایشان کتابخوانده و زباندان بود و از کتب انگلیسی و عربی استفاده میکرد. حتی زمانی که من و دکتر آریانپور دوره دکتری ادبیات را میخواندیم، پابهپای ما متونی که ما میخواندیم را مطالعه میکرد. مثلاً ما تفسیر کشفالاسرار میخواندیم و ایشان هم پابهپای ما میخواندند. وجودش سرشار از علاقه به دانش بود.
محقق تصریح کرد: انوار وجود جامعی بود. در دوستی هم بسیار صمیمی و بامحبت و اهل طنز و شوخی بود. مدت دوستی با ایشان زمان گرانبهایی بود. مرحوم انوار قسمت کتب خطی کتابخانه ملی را مثل خانه خودش میدانست. زود میآمد و دیر میرفت و دوبرابر کار میکرد بدون اینکه تقاضای اضافهکاری کند. وجودی گرانبها و جامعالاطراف بود.
سپس احمد مسجدجامعی، قائممقام بنیاد دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، در سخنانی گفت: نودمین سال تولد استاد در خدمت استاد محقق و برخی دیگر از دوستان بودیم و به مناسبت روز مشروطه مشروطهگردی کردیم و از انجمن مفاخر شروع کردیم و به خانه امینالضرب رفتیم و در آنجا جشن نودمین سال تولد استاد را برگزار کردیم. امسال قرار بود صدمین سال تولدشان را جشن بگیریم و حتی مقدماتش فراهم شد، ولی ایشان از دنیا رفتند.
وی افزود: در روزی که مشروطهگردی میکردیم، لحظه به لحظه نکتهای میگفت. با شواهد و قرائن به ما نشان داد که خانه مدرس کجاست. بسیار دقیق بود. پدر ایشان سیدیعقوب انوار ریاست فراکسیون اکثریت مجلس را در تغییر سلطنت برعهده داشت، ولی مرحوم مدرس رئیس فراکسیون اقلیت بود. البته مرحوم مدرس در گوش انوار اذان و اقامه گفته بود. پس نداشتن نگاه ایدئولوژیک به علم، که از ویژگیهای استاد انوار بود، در مورد پدرش هم صدق میکرد. اینها به لحاظ سیاسی دو مشی متفاوت داشتند، ولی هر دو برای علم، عالم و سیادت احترام قائل بودند.
مسجدجامعی ادامه داد: آنها جزو نسلی بودند که به دلیل ارزش علم برای آن احترام قائل بودند. میگویند ابوریحان در هنگام مرگ یک سؤال نحوی از کسی پرسید. به او میگویند الان وقت این سؤال است؟ ایشان میگوید این را بدانم بهتر است یا ندانم؟ آقای انوار هم در بیمارستان در نود و چند سالگی کتاب روسیه و اوکراین را میخواند. مهمترین دغدغه ایشان «ایران» بود.
وی در پایان گفت: آقای انوار در مقدمه لغتنامه دهخدا نوشته که مدرک تحصیلیاش لیسانس حقوق و معلم مدارس تهران است. آقای انوار این چیزها را یاد نگرفته بود که استاد دانشگاه شود، بلکه به دنبال علم بود. نگاه ایشان به علم ایدئولوژیک نبود، زیرا دوستان ایشان متعلق به جناحهای مختلف بودند. کمااینکه منظومه را نزد شهید مطهری خوانده بود، ولی با آقای آریانپور هم رفاقت صمیمی داشت. ایشان به دنبال علم بود، یعنی متعلق به نسلی بود که دنبال علم بودند. استاد انوار محصول دورهای بود که نگاه ابزاری به علم وجود نداشت و به قول مجتبی مینوی مدرک نمیگرفتند تا از مزایای آن بهرهمند شوند. ضمن اینکه نگاه ایدئولوژیک به علم وجود نداشت که اگر الآن نداشته باشید نمیتوانید وارد نظام آموزشی شوید.
انتهای پیام