به گزارش خبرنگار ایکنا، جلسه دوم از تدبر در آیات سوره مبارکه «نحل» که به همت مدرسه دعا و فقه حکومتی وابسته به مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت(ع) دانشگاه تهران در مسجد کوی دانشگاه تهران دایر میشود، شب گذشته یکشنبه 16 مهرماه با سخنرانی هانی چیتچیان؛ کارشناس و مدرس قرآنی برگزار شد.
چیتچیان در این جلسه به طرح موضوعاتی پیرامون آیات دوم تا بیست و دوم سوره مبارکه نحل پرداخت که در زیر میخوانید:
ابتدا باید پیرامون اتفاقی که طی هفته جاری در منطقه افتاد صحبت کنم؛ عملیات طوفانالاقصی که ضربه مهلکی به رژیم غاصب صهیونیستی وارد شد و هیمنه این رژیم فرو ریخت و حیثیت نظامی اسرائیل را به یغما برد. باید به جبهه مقاومت و حماس و مردم فلسطین این پیروزی را تبریک گفت.
با این وجود میخواهم به مسئله دیگری اشاره کنم و آن مربوط به زمانی است که بنا به وعده الهی، شاهد ظفرمندی مردم فلسطین و غلبه بر این رژیم کودککش خواهیم بود. به راستی که مهمتر از این مقطعی که در آن قرار داریم، آن زمان است که تازه دغدغههایی پیرامون سرانجام مردم فلسطین و حاکمیت آنها بر سرنوشت و زندگیشان آغاز میشود و اینکه برای آن زمان باید چه کرد؟
به رخ کشیدن قدرت نظامی جبهه مقاومت و اینکه به اثبات برسد بن و بنیان این رژیم غاصب از خانه عنکبوت هم سستتر است، امری است که به اثبات رسیده است و این روزها همه امت اسلامی به واسطه چنین نصرتی شادمانی میکنند و در حمایت مردم مظلوم فلسطین که بیش از 70 سال است در برابر تجاوز و سفاکی اسرائیل مقابله و مبارزه میکنند، فریاد یاری سر میدهند، اما نباید فراموش کرد که مهمتر از این مقطع، جنگی است که از آن به نام جنگ نرم یاد میشود و این نکته را باید متذکر شد که جبهه استکبار ولو با تن دادن به این شکست و عقبنشینی از مواضع خود، دمی از پای نخواهد نشست.
حالا باید پرسید که آیا به راستی برای آن مقطع فکری شده است؟ تصاویر ناظر بر این نکته است که اسرائیل هم به مقابله برخاسته و به ویرانی بافت شهری مناطقی مانند غزه میپردازد؛ اگر زمانی اختیار این سرزمین مقدس به دست مردم فلسطین افتاد آیا هیچ تضمینی وجود دارد که دشمن از راه دیگری قصد نفوذ به آن را نداشته باشد؟ هیچ بعید نیست که این بار از راه فرهنگی و جنگ نرم وارد شود؛ همچنانکه شده است و با رخنه در فکر و اندیشه کشورهای منطقه و نوعاً اسلامی درصدد تهی کردن افکار آنها از اندیشه والای اسلامی است که در محصولات فرهنگی عرضه شده از سوی آنها مشهود است.
آیا تاکنون به این مسئله فکر کردهاید که زمانی ممکن است برخی کشورهای سرسپرده به نظام استکباری، با وعده و وعیدهای آبادانی پای در فلسطین بگذارند و بعد آن را مشروط به این مسئله کنند که خوراک فکری نوجوانان و جوانان در مراکز آموزشی و تحصیلی باید چیزی باشد که آنها تهیه کردهاند چه اتفاقی میافتد؟
درست از این مقطع است که باید برادران ما در جبهه مقاومت و دفتر مقاومت اسلامی حماس، چشم و گوش خود را خوب باز کنند و جلوی هرگونه رخنه دیگری را نیز بگیرند و مدلی را در اداره این کشور اسلامی پیاده کنند که متأثر از فرامین الهی، سیره نبوی جای هیچ شک و شبههای را باقی نگذاشته و اصطلاحاً آینده فلسطین بیمه شود.
با این مقدمه به سراغ مباحث مربوط به جلسه دوم تدبر در سوره مبارکه نحل خواهیم رفت؛ جلسه نخست به نخستین آیه از این سوره پرداختیم و اشاره شد که امر خدا تکوینی و قطعی است و این میان آدمها هستند که با به کار بردن واژهای که سوره از آن به استعجال تعبیر میکند، زود قضاوت کرده و اصطلاحاً برای این امر تعجیل دارند آن هم مبتنی بر برداشتها و تفکرات شخصی و نه آن امر محتومی که خدا آن را مقرر فرموده و از سوی رسول خویش در مقاطع گوناگونی عنوان کرده است؛ حال چرا چنین تعجیلی دارند چون که نمیخواهند امر خدا باشد و انتظار امری غیر الهی را میکشند.
در آیه دوم از این سوره خداوند متعال میفرماید: «يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَىٰ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ»؛ این آیه مسیر و مجرای اعلام آن امر الهی را مشخص میکند که ابتدا ملائکه و فرشتگان هستند و پس از آن از طریق یک رابط انسانی، این اوامر به مردم منتقل میشود که پیامبران و رسولان هستند.
باید دید که هدف از این جریان و رساندن امر خدا به مردم برای چیست؟ موارد زیادی است اما مهمترین آنها انذار است؛ یعنی هشدار یا به قول امروزیها آلارمی که اثبات کند خداوند یکی است و مسلمانان و مؤمنان با اقرار به آن تقوا و خداترسی پیشه کنند که باید گفت محتوای این آیه خلاصه و چکیده همه شریعتهای الهی است.
نکته حائز اهمیتی که اینجا وجود دارد، اینکه امر تشریعی در امتداد امر تکوینی الهی و در انطباق با آن است؛ به طور مثال اگر ذات باری تعالی انسان را از ارتکاب به عملی بر حذر میدارد مثلاً شرب خمر؛ این یک امر تشریعی است ناظر بر یک قانون تکوینی و اما اگر خواسته باشیم معنای آن را به درستی بفهمیم نیازمند آن هستیم که به قوانین ملموس و جاری در زندگی خودمان رجوع کنیم.
برای تقریب ذهن به یکی از قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی اشاره میکنم؛ فرض کنید که محدوده سرعت در یک جاده توسط پلیس کیلومتر بر ساعتی مشخصی باشد؛ این امر مصداق یک امر تشریعی است اما ناظر بر چه قانون و امر تکوینی؛ ناظر بر این امر که سرعت براساس یک اصل کارشناسی موجب به خطر افتادن جان سرنشینان خودروها میشود، امری که ممکن است برای من و شما دور از ذهن باشد و نسبت به آن اشراف و اطلاع کافی نداشته باشیم.
در باب مسائلی هم که خداوند در قرآن آن را براساس سنت تنذیر و هشدار مورد گوشزد قرار داده است همین موضوع مصداق دارد، یعنی ممکن است حقایقی پشت آن وجود داشته باشد که ما از آن بیخبر باشیم و بیشمار مثالهای دیگری که میتوان در این باب زد.
نکته دیگری که میتوان در مورد این آیه پیرامون آن بحث کرد اینکه پس از ملائکه، پیامبر الهی به جهت عبد بودن و اینکه موجوداتی هستند از جنس مردم مقام وساطت برای ابلاغ این پیام را به دست میآورند که گویا به این واسطه اثربخشی آن بیشتر باشد و در دایره فهم و درک انسان به عنوان موجودی مادی بیشتر قابل قبول باشد.
مسئله جالب توجه در باب این آیه آن است که در نظام الهی و ابلاغ اوامر خداوند به انسان، شرایط درست برعکس نظام و قوانین جاری در حوزه مناسبات انسانی است به این معنی که در نظام الهی هر چه مقام و مرتبه فرد بالاتر میرود، التزام و مسئولیت او بیشتر میشود حال آن که در نظامات انسانی این قانون وارونه است و جوامع دنیوی و حتی در حکومتهای مترقی و متمدن شاهد آن هستیم که افراد هر چه مرتبه بالاتری داشته باشند و به رأس یک جریانی نزدیکتر باشد، مسئولیت و جوابگویی آنها کمتر می شود و حتی در هنگام ارتکاب به خطا و اشتباهی از مصونیت بیشتری نسبت به زیردستان خود برخوردارند و بسته به مقام و مسئولیت و ارتقای آن، کسی حق ندارد او را به این جهت مورد پیگرد قانونی قرار دهد در حالی که در نظام اسلامی که پیامبر در رأس آن قرار دارد، او در صورت سستی و اهمال در رسالت خود، در مظان اتهام بیشتری قرار دارد.
این امر تا به آنجا پیش میرود که در سوره مبارکه «حاقه» خداوند به رسول خود این نهیب را میزند که اگر دروغ بگوید گردن او را خواهد زد! اما چرا نظام الهی و نظامات انسانی عکس و وارونه هم هستند؟ پاسخ کاملاً روشن است چون نظام انسانی مبتنی بر امر الهی طراحی نشده است و این درد عمیق جوامع امروزی است که موجب شده اغلب شاهد تضییع حقوق مردم باشیم.
شاید این پرسش مطرح شود که ثمره اوامر الهی که از سوی ملائکه در درجه اول و از جانب رسولان در درجه دوم به مردم ابلاغ میشود، چیست؟ در جواب باید گفت هوشیارسازی مردم و اصلاً باید به این نکته اشاره کرد که دینداری بدون هوشیاری معنایی ندارد و اگر مثلاً به نماز و روزه که به عنوان یک امر تشریعی ناظر بر یک قانون تکوینی توصیه شده است تنبیهات وجود نداشته باشد و توجهاتی به امور جاری و پیرامونی جامعه اسلامی صورت نگیرد، این امور تنها تبدیل به یک عادت میشوند که صرفاً به جای آوردن یک فریضه است که روحی در آن نیست و اعتباری مورد انتظار خدا را ندارد.
در اینجا باید یک گام به عقب برگردیم؛ گفتیم که هر امر تشریعی ناظر بر یک امر تکوینی است، اما خود امر تکوینی چه ماهیتی دارد؟ پیش از آنکه به درک درستی از امر تکوینی برسیم باید فهم درستی از خَلق آن داشته باشیم، چرا که در غیر این صورت، آن را ولو اینکه دستور الهی باشد، بیهوده و عبث دانسته و نسبت به آن حساسیتی نخواهیم داشت. اما خداوند در این مسیر و عمل به دستورات، امکانات و ابزاری نیز در اختیار انسان قرار داده است که تا آیه 22 این سوره به آن پرداخته شده است هر چند که انسان ذاتاً مخیّر آفریده شده و ممکن است با وجود همه مواهبی که خداوند در اختیار او قرار داده به مقابله با امر الهی بپردازد؛ هر چند که خداوند با برشمردن هر یک از آنها، حجت را برای قرار گرفتن در مسیر عبودیت یا سرکشی از آن تمام کرده است.
انتهای پیام