اثبات توحید امری تفصیلی است و نه اجمالی
کد خبر: 4175530
تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱۴۰۲ - ۰۸:۵۶
تدبر در سوره نحل/3

اثبات توحید امری تفصیلی است و نه اجمالی

در آیاتی از سوره مبارکه «نحل» خداوند با شمردن بسیاری از نشانه‌های خلقت، انسان را به تدبر و تأمل بیشتر برای اثبات توحید واداشته است، حال آن که شاید بیان یکی دو مورد از آنها برای چنین اثباتی کفایت می‌کرد، اما به تفصیل برای درک بیشتر، آنها را برشمرده است.

هانی چیت چیانبه گزارش خبرنگار ایکنا، جلسه سوم از سلسله‌نشست‌های تدبر در سوره «نحل» به همت مدرسه دعا و فقه حکومتی وابسته به مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت(ع) دانشگاه تهران، شب گذشته یکشنبه، 23 مهرماه در مسجد کوی دانشگاه تهران برگزار شد.

هانی چیت‌چیان، کارشناس و مدرس قرآن در این جلسه نیز همچون هفته‌های گذشته به نکات تدبری و اندیشه‌ای موجود در سوره مبارکه «نحل» پرداخت.

چیت‌چیان در جلسه سوم تدبر در سوره نحل، آیات دهم به بعد سوره نحل را آیاتی در شناخت هر چه بیشتر خداوند برشمرد، یگانه پروردگاری که نشانه‌های توحیدی او را می‌توان در آفریده‌های او جست‌و‌جو کرد. آفریده‌هایی که هر یک سبب اندیشه و تأمل قشر خاصی از مسلمین و مؤمنان است که در ادامه از نظر می‌گذرد:


بیشتر بخوانید؛


از آیه دهم سوره نحل است که ما به معرفی خدا بر می‌خوریم. آنجا که می‌فرماید: «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً ۖ لَكُمْ مِنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ»(اوست که از آسمان، آبی برای شما نازل کرد که بخشی از آن نوشیدنی است و از بخشی از آن درخت و گیاه می‌روید که دام‌هایتان را در آن می‌چرانید.) و در ادامه با اشاره به بسیاری از پدیده‌های موجود در خلقت پیرامون انسان، در راستای توحید ربوبی، به هر آنچه که نشانه‌ای از وجود خدا در آن هست، متذکر می‌شویم.

همینطور که آیات پس از این خوانده می‌شود با عباراتی همچون يَتَفَكَّرُونَ، يَعْقِلُونَ، يَذَّكَّرُونَ و ... در پایان هر آیه مواجه می‌شویم؛ گویا هر آیه برای اندیشه، تأمل و دقت نظر گروه خاصی از مؤمنان که در آن مواردی گوشزد شده باشد، آمده است.

اینجا نکته‌ای مطرح می‌شود و آن اینکه مگر قرار بر این نیست که در این سوره به توحید و وحدانیت خداوند تأکید شود پس این همه طول و تفصیل برای چیست؟ آیا خداوند نمی‌توانست با آوردن یک نشان بسیار بزرگ که امر یکتایی او را به اثبات می‌رساند، کار را همان ابتدا به سرانجام رسانده و حجت را در توحید ربوبی خود تمام می‌کرد؟

به طور قطع انسان که مخاطب کلام وحی و قرآن است با مشاهده نظام خلقت و حتی یک چشمه از آن که خود او از پرداختن به ذره‌ای از آن هم عاجز است، پی به عظمت و جایگاه ذات باری تعالی می‌برد و نیاز به این همه مفصل‌گویی که در این سوره شاهد آن هستیم، نبود.

این امر زمانی هم به قطعیت می‌رسد که ما پیش از این سوره، نزول سوره انعام و توحید را نیز داشته‌ایم و نحل آغاز جریانی در قرآن نیست که بخواهد ماجرای توحید ربوبی خدا را طلایه‌داری کند؛ پس اینکه خداوند در برشمردن نشانه‌هایی بیشمار در آن، برای اثبات وحدانیت خود در این سوره این میزان اصطلاحاً سنگ تمام گذاشته است، نکته قابل تأملی است.

اصلی‌ترین دلیلی که می‌توان برای این مفصل‌گویی سوره نحل در بیان نعمات و مواهب الهی و نشانه‌های اثبات توحید ربوبی آورد این است که اساساً برای فهم توحید باید امری تفصیلی به کار برد و نه اجمالی و کلی؛ این درست همان چیزی است که امروزه به عنوان یکی از خلأهای اندیشه دینی با آن روبرو هستیم.

این امر به ما گوشزد می‌کند که توحید باید در زندگی ما تفصیلی باشد، حال آنکه ما در بسترهای بیشمار دنیوی و اجتماعی و در زندگی خود تفصیل را به امور غیردینی اختصاص داده‌ایم و جالب اینکه وقتی در مورد امور دنیوی به بحث می‌پردازیم، ذکر یک نمونه کفایت نمی‌کند و قابل توجیه نیست و باید با آب و تاب و تفصیل در مورد ماهیت وجودی یک جسم مادی صحبت کنیم تا شخص را به اقناع برسانیم حال آنکه وقتی صحبت از توحید می‌شود تنها به این مسئله که خدا یکی است و بالای سرمان هست و خود را در کنف حمایت و هدایت او می‌دانیم، اکتفا می‌کنیم.

از جمله مسائل مهمی که می‌توان در فهم بیشتر این امر آن را مثال زد، نظام تعلیم و تربیت است؛ به طور قطع ما در هر مقطع سنی برای فهم افراد در مورد هر مسئله‌ای نیاز به فراهم آوردن ‌نشانه‌های متفاوتی داریم که متناسب با رشد جسمی، عقلی فرد باید مهیا و در اختیار او قرار گیرد. به فرض مثال در مورد اثبات وجود خدا، مطالبی که در سه‌سالگی به فرد ارائه می‌شود با 10سالگی او فرق می‌کند و آنچه که در 20سالگی فرد به او در مورد خدا گفته می‌شود، چیزی در حد و سطح یک فرد سه‌ساله نیست، بلکه مفصل‌تر است و از جهان‌بینی خاصی تبعیت می‌کند.

این تلقی هم که معمولاً گفته می‌شود، ارائه مواردی در اثبات خدا مناسب سه‌سالگی فرد نیست و باید بگذاریم که او بزرگتر شود و سطح فهم و درک او بالاتر برود، هم امری محال است و نشانه‌هایی از شرک خفی را می‌توان در آن یافت.

درست به این دلیل است که در امر توحیدی ملاک ما باید بیان تفصیلی باشد. در مورد یک فرد سه‌ساله ولایت پدر و مادر بسیار مهم‌تر از افرادی در سنین بالاتر است که به نسبت وارد زندگی اجتماعی شده‌اند و لذا مجرای ارتزاق آنها والدین او هستند، پس در این سنین پدر و مادر بر فرد ولایت دارند و در نتیجه راه شناخت توحیدی او باید از طریق پدر و مادر او بگذرد.

هر چه پدر و مادر او موحدتر باشند، اتصال او به‌مدار توحیدی محکم‌تر خواهد بود. با ورود فرد به محیط آموزشی و مدرسه، ولایت با معلم اوست و زمانی که او به سن بلوغ رسید، عقل است که بر او ولایت دارد و اینگونه هست که هر چه این مظاهر منشأ توحیدی بیشتری داشته باشند، ایمان فرد به توحید و یکتاپرستی خدا از قدرت و قوام بیشتری برخوردار است.

تا به اینجا کاملاً واضح و مبرهن است که هیچ چیزی در دنیا به قدر توحید، از امر تفصیلی برخوردار نیست و مهمترین آفت در راه ادراک توحید ربوبی برخوردی اجمالی و گذراست و اینگونه است که با چنین رویکردی با وجود آنکه ممکن است ادعای توحیدی داشته باشیم، اما در عمل مطیع طاغوت هستیم و ‌بر مدار حکام ظالم حرکت می‌کنیم.

این نگاه درست مانند این است که به صرف آن که مثلاً در شهر پزشکی است و خیالمان راحت است که پزشک هست و به واسطه موجودیت پزشک در شهر پس ابتدا بیمار نخواهیم شد و حتی اگر مبتلا به یک بیماری شدیم از مراجعه به پزشک خودداری می‌کنیم، در حالی که صرف موجودیت یک پزشک در شهر دال بر سلامت شهروندان نیست و هر یک به فراخور نیاز و ابتلا به بیماری باید به او مراجعه کنیم.

بر اساس این ذهنیت است که برخی با حس خوب وجود خدا فهمشان از توحید تنها موجودیتی است که صرفاً هست  و چون هست پس از هر گزندی مصون هستند، حال آن که اینگونه نیست و باید هر آن و از مناظر مختلف که در سوره نحل به آن اشاره شده با تعمیق در مظاهر و نشانه‌های الهی به فهم توحید الهی دست پیدا کرد.

خدا انسان را موجودی تفصیلی آفریده است؛ موجودیتی سرشار از ناشناخته‌ها در روح و روان و جسم که البته در مورد جسم مشاهده می‌کنید و هر روز به چه دستاوردها و اکتشافاتی نیز دست پیدا می‌کنیم؛ تفصیلی بودن انسان نشان از تفصیلی بودن توحید الهی و پی بردن به وجود ذات خداوندی دارد؛ آنجا که امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «مَنْ عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّهُ» هر کس خدا را شناخت، خدای خود را نیز شناخته است.

باز به همان مبحث اولیه این جلسه بازمی‌گردیم آنجا که خداوند از آیه دهم این سوره به بعد هر جا سخن از نشانه‌ای از وجود خود را آورده است با ذکر عبارتی، این امر را برای گروه خاصی از مخاطبان متذکر شده است؛ گاه نشانه‌ای برای اهل تفکر، گاه نشانه‌ای برای اهل ذکر، گاه نشانه‌ای برای اهل تعقل و تا به آخر و اینگونه نیست که با یک مثال کلی، شاهکاری از خلقت را که ممکن است صرف ذکر آن، بهت انسان را نیز برانگیزد کفایت کرده و همه را برای شناخت توحید به آن متوسل سازد.

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha