معنای «اَفئِده» و ارتباط آن با یقین انسان به امر الهی
کد خبر: 4182986
تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱۴۰۲ - ۱۱:۲۹
تدبر در سوره نحل/8

معنای «اَفئِده» و ارتباط آن با یقین انسان به امر الهی

شنیدن و دیدن در میان حواس انسان سرآمدند و تا زمانی که مواجهه ما با پدیده‌ها از مجرای این دو حس نباشد، شناخت کاملی صورت نمی‌گیرد، اما در نظام توحیدی به یقین رسیدن انسان نیاز به فرایند دیگری دارد که از آن به اَفئِده یاد می‌شود، یعنی آنچه دیده و شنیده می‌شود برای رسیدن به یقین انسان نیاز به تحلیل دارد.

هانی چیت چیانبه گزارش خبرنگار ایکنا، هشتمین جلسه از سلسله‌جلسات تدبر در سوره مبارکه «نحل» که به همت مدرسه دعا و نظام‌سازی وابسته به مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت(ع) دانشگاه تهران برگزار می‌شود، شب گذشته یکشنبه 28 آبان‌ماه با سخنرانی هانی چیت‌چیان، کارشناس و مدرس قرآن در مسجد کوی دانشگاه تهران، برگزار شد.

چیت‌چیان در این جلسه با تمرکز بر روی آیات 63 به بعد این سوره، به مقایسه میان نعمت‌ها و موهبت‌های الهی و در مقابل شیوه رفتار انسان با آنها پرداخت که معمولاً به شکرگزاری یا کفران نعمت منتهی می‌شود. در ادامه مشروح سخنان این کارشناس قرآنی را می‌خوانید؛


بیشتر بخوانید؛

  1. «نحل»؛ تنها سوره قرآن که هم مکّی است و هم مدنی!
  2. آیه دوم نحل؛ چکیده شریعت‌های الهی
  3. اثبات توحید امری تفصیلی است و نه اجمالی
  4. تفاوت میان قیامت و آخرت
  5. نعمت تناسب میان انسان و خلقت است
  6. باورهای چهارگانه هجرت‌ساز از نگاه قرآن
  7. استقلال میان شیء و اثر؛ اصلی از اصول توحیدی

«در یک کلام اگر بخواهیم سوره «نحل» را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم، از همان آغاز، حرف این سوره رهایی انسان از شرک از دریچه امر الهی است و همانطور که در جلسات قبل اشاره شد، زندگی انسان بدون امر، غیرممکن است و اگر این امر الهی باشد، زندگی موحدانه‌ای را برای خود اختیار کرده و در غیر این صورت زندگی او مشرکانه است و منتهی به سبک زندگی طاغوت خواهد شد.

براین اساس مقوله توحید امری علمی در عین حال عملی و شفاف است و شاید گفته شود که گاه می‌توان ساحتی را یافت که در آن امر الهی جاری نباشد که در جواب باید گفت که حتی در آن ساحت و فضایی که احساس می‌شود امر الهی جاری و ساری نیست، این طرز تلقی ما با داشتن علم، آگاهی و اِشراف محدودمان است و آنجا هم امر خدا وجود دارد و خدا راهکار یافتن آن را نیز به انسان نشان داده است و اشاره می‌کند که برای یافتن امر الهی یا به اهل ذکر رجوع کنند یا از نیروی تعقل و تفکر خود در یافتن آن مدد بگیرند.

سوره «نحل» اشاره‌ای به نظام ربوبیت خدا نیز دارد و آن را چنان بزرگ و گسترده جلوه می‌دهد که جایی برای هیچ تفکر غیرخدایی باقی نمی‌ماند؛ براین اساس اگر هر یک از ما در زندگی، فضا، ساحت و زمانی را احساس می‌کنیم که در آن امر غیر خدا حاکم است، شاید بدان سبب باشد که در امر ربوبیت، جایگاه و مقام الهی را آنچنان که باید و شاید در نظر و ذهن خود، بزرگ جلوه نمی‌دهیم که موجب می‌شود مثلاً حوزه‌ای را بدون امر الهی تصور کنیم.

در اثبات توحید ایجاب مقدم بر سلب است

به والدین و افرادی که وظیفه تربیت نسل توحیدی را به عهده دارند توصیه می‌شود که از ابتدا خدا را برای آنان بزرگ جلوه دهند، زیرا مرکزیت و تمرکز همه عالم در دست توانای اوست و هیچ قدرتی، توان رقابت با آن را ندارد که باید به این نکته نیز توجه کرد. این امر غالباً ایجابی است یعنی شرایط و موقعیت آن باید فراهم شود که انسان خود در مسیر رشد قرار گیرد؛ این بدان معنا نیست که نیاز به اقدامی سلبی نیست، اما ایجاب مقدم بر سلب است.

برای درک درست این مفهوم می‌توان به فرازی از زندگی حضرت ابراهیم(ع) پرداخت؛ آنجا که آن حضرت در پی یافتن و ایمان واقعی به خدا ابتدا از مخلوقات الهی آغاز می‌کند، گاه ستاره، گاه ماه، گاه خورشید و گه‌گاه عناصر دیگری از طبیعت که به نظر می‌رسد، زوال‌ناپذیر هستند به عنوان مبدأ هستی در نظر می‌گیرد، اما دیری نمی‌پاید که آنها را رو به افول دیده و با توسل به این استقراء به حقیقت خداوندی پی می‌برد.

قائلان به امر غیر خدا در جاری شدن امر الهی عجله دارند

کسانی که به دنبال توجیه این مسئله هستند، قادرند در مناسبات دنیوی ظرف مکانی و زمانی را پیدا کنند و بتوانند در آن امر غیرخدایی را بیابند و قطعاً به دنبال تحقق امری شخصی و به اصطلاح عوام مَن درآوردی هستند. به این سبب بنا به تأکید و تذکر این سوره در تحقق امر الهی عجله می‌کنند و سوره «نحل» از واژه استعجال استفاده کرده است؛ این افراد مصداق کاسه داغ‌تر از آش هستند و چون امر خدا را درنیافته‌اند به فکر جایگزین کردن امر خود هستند.

در بخشی از این سوره، خدا به رسول اکرم(ص) در رابطه به اقوام و ملت‌های قبل از او نیز اشاراتی دارد که برای آنها نیز همچون امت اسلام رسولی فرستاده شد، اما ایشان در برهه‌های زمانی گوناگون آنچنان امور خود را با امیال و نیات شیطانی تزئین و توجیه کرده بودند که هیچ‌گاه متوجه امر خدا نبوده و زمینه برای تحقق امر الهی فراهم نشد.

از جایی به بعد در این سوره، مجدد خداوند با ارائه نشانه‌هایی همچون فرو فرستادن آب از آسمان و احیا کردن زمین مُرده یا مُسخَر کردن انعام و چهارپایان برای آن که انسان از فواید و فرآورده‌های آن متنعم شوند، به دنبال آن است که انسان فریب‌خورده توسط شیطان را مجدد به اصل و مبدأ متوجه کند که از آن غافل است.

البته وقتی در قرآن صحبت از انعام می‌شود، منظور چهارپایانی هستند که انسان از گوشت و برخی از فرآورده‌های آنها استفاده می‌کند که در اینجا منظور گاو، گوسفند، شتر و بز است که انسان مشخصاً از گوشت و شیر آنها استفاده می‌کند و موضوع جالب توجه اینکه وقتی اشاره به برخی مصادیق همچون انعام، میوه‌هایی همچون انگور، خرما یا کاری که زنبور عسل در تولید ماده خوراکی می‌کند، آن را نشانه‌ای برای اهل تعقل می‌داند که دلیل آن توضیح داده می‌شود.

در مورد شیری که از چهارپایان دوشیده می‌شود و به مصرف خوراکی می‌رسد، نکته حائز اهمیت این است که خدا شیر را که در مجاورت ناپاکی‌های وجود چهارپایان است و بخشی از آن نیز به عنوان فضولات از بدنش دفع می‌شود، پاک و پاکیزه به دست انسان می‌رساند، اما در مقابل انسانی که دل به امر غیر خدا و شیطان سپرده است، گاه کفران نعمت کرده و در جهت ناشکری، امری خلاف را به انجام می‌رساند یعنی مثلاً از دانه‌های انگور و خرمایی که خدا مصرف آنها را برای انسان مباح دانسته است، فرآورده‌ای را تولید می‌کند که مطابق با فرامین شیطان و به منظور نابود و زایل کردن عقل اوست.

ناسپاسی انسان در برابر نشانه‌های رحمت

خداوند با مقابل کردن این دو فرایند که در عکس هم در حال انجام هستند، این نیت را دارد که انسان را در مقام قیاس قرار داده و این نکته را گوشزد کند که شما در مقابل این همه رحمت و کرامت الهی تا چه اندازه ناسپاس هستید که به جای درست و بجا مصرف کردن آن چیزی که مقرر شده است، سوء‌استفاده و سوء مصرف را از آن دارید که این امر عین کفران نعمت و ناشکری است.

بر طبق عرف طبیعی ما انسان‌ها دارای حواس پنجگانه هستیم، اما دو حس از میان این حواس پنجگانه غلبه بر دیگر حواس دارند که عبارتند از شنوایی و دیداری که در قرآن از آن به سمع و بصر یاد می‌شود یعنی تا مجموعه پدیده‌ها و مصادیق در دنیا وارد مجرای این دو حس نشوند، یقین حاصل نمی‌شود. بر این اساس غالباً با واژه‌های «یسمعون» و «یبصرون» در قرآن روبه‌رو هستیم.

در سوره «نحل» امر دیگری به عنوان شرط اصلی اتقان معرفی می‌شود و آن واژه قلب است که ما با واژه اَفئِده برگرفته از فؤاد به معنای قلب در این سوره روبه‌رو هستیم. از آنجا که قلب محل داد و ستد در بدن است و معمولاً چیزی را می‌گیرد و با فعل و انفعالی که روی آن انجام می‌دهد، چیز دیگری را تحویل بافت و اندام‌های بدن می‌دهد از آن به فؤاد تعبیر می‌شود.

بارها با عبارت یقین قلبی برخورد داشته‌ایم در حالی که مرکز تحلیل داده‌ها و تصمیم‌گیری براساس اندیشه و تعقل انسان قلب نیست و از این واژه به شکل استعاری استفاده شده است به این معنا که آنچه ما می‌بینیم یا می‌شنویم لزوماً سبب یقین نمی‌شود، بلکه آنچه یقین را موجب می‌شود، تحلیل و بررسی است که بر روی این داده‌ها انجام می‌شود و برای ما برآیندی را به دنبال دارد که موجب بروز رفتار مقتضی می‌شود.

کتاب موجب تقویت قوه ادراک انسان می‌شود

ابزار دیگری که خداوند در این مسیر یعنی رسیدن به یک یقین و باور قلبی پیش روی انسان قرار داده کتاب است؛ کتابی که قوای ادراکی هر انسانی را فعال می‌کند چه برسد به اینکه کتابی از جانب خدا و حاوی آموزه‌های الهی باشد. کتابی که هر شریعت و آئینی آن را فرو فرستاده است، مرجعی مناسب برای رسیدن به قوه تحلیل و ادراک صحیح همه آن چیزی است که پیرامون ما قرار دارد.

به هر حال با آنچه در سوره «نحل» به آن اشاره شده است و چکیده‌ای از همه نشانه‌های الهی است که تنها ذات پروردگار قادر به خلق و در اختیار گذاشتن آنهاست حجت بر هر انسانی تمام شده است و چیزی برای اثبات در دنیای آخرت و روز  قیامت باقی نمی‌ماند که توجیهی باشد برای بهانه‌گیری انسان که چون از آن امر آگاهی نداشتم، لذا تکلیف از گردن من ساقط است و چنین بازخواستی سزای من نیست.»

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha