کد خبر: 4179975
تاریخ انتشار : ۱۸ آبان ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۵
در صحبت قرآن/ 273

در معیارها و موازین سبک و سنگین

یکی از سنگینی‌های عالم درون این است که هر کس بار سنگین انسانیت را به دوش گرفت سبک می‌شود و چست و چالاک کمر به خدمت آدمیان می‌بندد و هر کس بار سنگین گناهان را به تو از دوش افکند و خود را ملامت کرد او نیز سبک می‌شود و چست و چالاک به جبران مافات می‌پردازد. 

۳۶۵ روز در صحبت قرآن، نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین و منتشر شده است.
 
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
 
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
 
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌هایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. دویست و هفتاد و سومین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «در معیارها و موازین سبک و سنگین» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.
 
فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ ﴿۶﴾
فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ ﴿۷﴾
وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ ﴿۸﴾
فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ ﴿۹﴾
وَمَا أَدْرَاكَ مَا هِيَهْ ﴿۱۰﴾
نَارٌ حَامِيَةٌ ﴿۱۱﴾( قارعه) 
 
اما آن کس که عملش را در ترازوی حق وزنی باشد(6) در بهشت به آسایش و زندگانی خوش خواهد رسید(7) و آن کس که عملش را در میزان حق وزنی نباشد(8) جایگاهش قعر هاویه جهنم است(9) و چگونه هاویه را تصور توانی کرد(10)هاویه همان اتش سخت سوزنده و گدازنده است(11) 
 
وقار و سنگینی و گرانی گاه در ادبیات، صفتی نامطلوب تلقی می‌شود و در مقابل آن سبکی و سبکباری مورد ستایش است. 
 
گرانی نظر کرد در کار او
حسد برد بر گرم بازار او (سعدی) 
 
زمزمه عاشقانه در شب تعطیل
برکشم از دل وقار اگر بگذارد (الهی قمشه‌ای) 
 
از زبان سوسن آزاده‌ام آمد به گوش
کاندر این دیر کهن کار سبکباران خوش است (حافظ)
 
اما وقتی سخن ارزش‌هاست، گرانی و سنگینی و وقار از فضایل و امتیازات است و در مقابل آن سبکی نشان بی‌قدر و بی‌ارزش بودن است. آنچه خداوند از حقایق بر دل پیامبران نازل می‌‌کند در ترازوی خرد بسیار سنگین و با قدر است چنانکه فرمود: 
 
انا سنُلقی علیک قولا ثقیلا: 
 
همان که ما به زودی سخنان سنگینی را بر تو نازل خواهیم کرد(مزمل5) 
 
آن سخنان به حقیقت بار سنگین انسانیت و شرافت نفس و یوغ طاعت و بندگی خدا را بر دوش آدمی می‌گذارد که بدون آن آدمی را قدر و وزن و ارزشی نیست. 
 
یکی از سنگینی‌های عالم درون این است که هر کس بار سنگین انسانیت را به دوش گرفت سبک می‌شود و چست و چالاک کمر به خدمت آدمیان می‌بندد و هر کس بار سنگین گناهان را به تو از دوش افکند و خود را ملامت کرد او نیز سبک می‌شود و چست و چالاک به جبران مافات می‌پردازد. 
 
این قطعه آیات آخر سوره «قارعه» است و مفسران گفته‌اند قارعه همان روز سخت مرگ یا قیامت است که بر دریچه دلها می‌کوبد و همه آمال و آرزوهای باطل را بر باد می‌دهد. قارعه طبلی است پر از هیبت و جلال و عظمت که فضای قیامت و گوش‌ها و دلها مردمان را به لرزه می‌آورد. قارعه شاید همه صیحه‌ای است که از صور اسرافیل شنیده می‌شود و همه ساکنان بالا و پست از هیبت آن بی‌هوش می‌شوند و باز به نفخه‌ای دیگر از آن صور همه برمی‌خیزند تا دنیای تازه‌ای را که آن هیچ نمی‌دانند تجربه کنند و آنچه با خود از جهان فرودین آورده‌اند در ترازوی عدل و انصاف نهند و بنگرند تا در آن عرصه چه وزن و قدر و قسمت دارند. 
 
برخیز که آویخت ترازوی قیامت
برسنج ببین تا سبکی یا که گرانی (دیوان شمس) 
 
چشم وا کرده و غوغای قیامت دیدم
زندگی روز جزایی‌ست که من می‌دانم (بیدل دهلوی) 
 
چه خوش‌تر که آدمی به جای انتظار قیامت خود برخیزد و به همت خویش هزار قیامت از شور و عشق و مستی و عدل و احسان و مهربانی بر پا کند. 
 
تا کی به انتظار قیامت توان نشست
برخیز تا هزار قیامت به پا کنی (فروغی)

 

انتهای پیام
captcha