به گزارش خبرنگار ایکنا، نخستین جلسه از سلسلهجلسات تدبر در سوره مبارکه «نحل» شب گذشته یکشنبه 9 مهرماه از سوی مدرسه دعا و فقه حکومتی وابسته به مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت(ع) دانشگاه تهران در مسجد کوی دانشگاه تهران برگزار شد.
هانی چیتچیان، کارشناس و مدرس قرآنی سخنران این جلسه بود که پیش از این نیز، پاییز و زمستان سال گذشته دو سوره «توبه» و «مائده» را مورد تدبر قرار داده بود و تابستان امسال نیز طی جلساتی در مسجد کوی دانشگاه، سوره مبارکه «حجرات» را مورد بررسی و تحلیل قرار داد. در ادامه مطالب این کارشناس قرآنی در جلسه نخست تدبر در سوره مبارکه نحل از نظر میگذرد:
«ابتداً با تبریک و گرامیداشت هفته وحدت و سالروز میلاد با سعادت حضرت محمد(ص) باید بگویم که شناخت شخصیت پیامبر عظیمالشأن اسلام، شناخت ارکان کائنات است و لازم است تا ما ایشان را از بُعد شخصی، نبوت و رسالتی که داشتند، بشناسیم که البته باید گفت تا به این لحظه بسیاری از وجوه بارز شخصیتی آن حضرت مکشوف نشده و مورد غفلت واقع شده است.
پیش از این جلسه و در تحلیل سوره «حجرات» به جایگاه اجتماعی حضرت محمد(ص) اشاره کردیم و اینکه ایشان در رأس حکومت اسلامی هستند، همچنانکه در آیه هفت این سوره مبارکه، خدا میفرماید: «وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّه...» یعنی بدانید که رسول خدا در میان شماست؛ تعبیری که از این آیه میتوان داشت این است که آن حضرت تنها پیامبر عصر خود نبوده و نیستند و پیامبر همه بشریت در همه اعصار محسوب میشوند.
براین اساس هیچ یک از افراد حتی ائمه معصومین(ع) نیز جایگاه پیامبر(ص) را نخواهند داشت، بلکه آنها هم اگر پس از وفات آن حضرت جانشین ایشان شدهاند تنها به این واسطه است که جایگاه نبوت و رسالت را تبلیغ کنند؛ در برخی از سُوَر قرآن همچون «صف»، «انشراح» هم بر این موضوع تأکید شده و به شکل ضمنی به این موضوع اشاره شده است که ائمه معصومین(ع) برای آمادهسازی زمینه در خصوص دعوت و رسالت پیامبر(ص) به امامت رسیدهاند تا باری از دوش پیامبر(ص) برداشته شود.
شأن پیامبر اسلام از سایر پیامبران الهی متمایز است و ما در زمینه ادیان الهی با دو واژه نبوت که خاص برخی پیامبران همچون ابراهیم (ع)، موسی(ع) و عیسی(ع) است و وصایت که سایر پیامبران، رسالت پیامبران قبل خود را توصیه و سفارش میکردند، روبرو هستیم و آنچه که مشخص و مبرهن است آنکه همه پیامبران پیش از پیامبر اسلام نیز از آدم تا پیش از محمد(ص)، پرچم نبی مکرم اسلام را در دست داشته و آن را برافراشتهاند و همگی وعده رسالت ایشان را دادهاند و این میان تنها حضرت ابراهیم(ع) است که جایگاه دوم شأن و منزلت را بعد از نبی مکرم اسلام در اختیار دارد.
بیشترین آیات قرآن نیز حول شخصیت پیامبر(ص) است که یا با خود ایشان صحبت کرده است یا موضوعی را در ارتباط با ماجراها و حوادثی که در زمان حیات پُربرکت آن حضرت به وقوع پیوسته است، مورد توجه قرار داده است و نکته جالب اینکه خداوند هر جا هم که خواسته موضوعی را با مردم و مؤمنین در میان بگذارد، اغلب شخص پیامبر را به عنوان نماینده امت اسلامی خطاب قرار میدهد؛ به نمونهای از این مسئله در سوره «طلاق» توجه کنید که میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ...» اینجا صحبت از وظیفهای است که یک زن پس از طلاق و جدایی از همسرش باید آن را رعایت کند اما خطاب پروردگار با پیامبر اسلام است!
پس از این مقدمه میپردازیم به سوره نحل که از این هفته قصد داریم تا آن را مورد بررسی قرار بدهیم که با توجه به حجم آیات و موضوعات متنوعی که پیرامون این سوره وجود دارد، بالغ بر 10 نشست را به این سوره اختصاص خواهیم داد.
نحل به معنی زنبور عسل است؛ سوره باشکوهی است که خیلی از مفسران این سوره را سوره نعمت هم میخوانند و خاصیت ویژهای این سوره دارد که آن را از سایر سُوَر قرآن منحصر به فرد و متمایز کرده است؛ امری که حتی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان نیز به آن اشاره داشته است و آن خاصیت این است که سوره نحل تنها سوره قرآن است که هم مکی است و هم مدنی.
علت اینکه سوره نحل هم مکی است و هم مدنی بدان خاطر است که در زمان هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه نازل شده است و لذا توقع میرود بخشی از این سوره اشارات توحیدی و توصیههایی به منظور یکتاپرستی و دوری از شرک و کفر داشته باشد و بخش دوم آن هم به مسائلی در مورد جامعه اسلامی و حکومت دینی بپردازد.
این سوره از این نظر حائز اهمیت بیشتری است که میتواند مصادیق آن را در انقلاب مهدی موعود(عج) نیز مورد توجه قرار داد، چرا که مباحثی که در آن مطرح شده ناظر بر این نکته است که حرکت از حکومت طاغوت و کفر به سمت حکومت دینی و توحیدی را مورد توجه و مداقه قرار داده است؛ امری که در دوره آخرالزمان و در زمان ظهور حضرت حجت(عج) نیز یک بار دیگر شاهد آن خواهیم بود.
نکاتی که در این سوره به آن اشاره شده است اتفاقاً حاوی مسائل متنابهی است که زیربنای تشکیل حکومت اسلامی را مورد تأکید قرار میدهد، اموری که در حکومت طاغوت متداول بوده و حال در حرکت به سوی حکومت دینی باید از آنها برحذر بود و از این نظر این سوره دارای اهمیت است، چرا که مصائب و گرفتاریهایی که بعدها در جامعه اسلامی پیش آمد و تا هماکنون نیز به آن مبتلا هستیم، دلیل اصلی آن عدم توجه به آنها و پیادهسازی دقیق در برقراری نظام اسلامی است.
در این قسمت به آیه نخست این سوره اشاره میکنم، این آیه از این قرار است «أَتَىٰ أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ ۚ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ» و چکیده همه آن چیزی است که در سایر آیات سوره نحل به آن پرداخته شده است و اهمیتش به آن جهت است که گفته میشود حضرت جبرئیل نیز در زمان ظهور حجت(عج) آن را خواهد خواند.
باید به مشکل بودن دستهبندی سوره نحل اذعان کرد به این دلیل که یک تنیدگی و وحدت میان موضوعات موجود در آیات این سوره وجود دارد، اما آنچه مسلم است اینکه تا آیه 40، این سوره مکی است و از جایی که این عبارت یعنی «وَالَّذِينَ هَاجَرُوا...» آغاز میشود، این سوره وارد فاز مدنی خود شده و تا پایان ادامه پیدا خواهد کرد.
در مورد ثواب و برکات قرائت این سوره مبارکه نقلهای بسیاری وجود دارد که از جمله آنها روایت از امام محمدباقر(ع) است که خواندن این سوره را برای نپرداختن غرامت در دنیا چه از نظر مادی و چه معنوی سفارش میکنند یا نقل دیگر از ایشان که خواندن این سوره را به این جهت که انسان را از 70 نوع بلا دور میکند، مورد تأکید قرار میدهند.
پیامبر اکرم(ص) نیز با توصیه نسبت به قرائت این سوره آن را موجب ریزش وسیع مواهب و نعمات الهی دانسته، آنچنان که قابل محاسبه نباشد و نیز از ایشان نقل است که اگر کسی فرد دیگری را به خواندن این سوره سفارش کند، در شرایطی که ممکن است مرگش همان لحظه فرا رسد، بهترین وصیت تمام عمرش را نسبت به برادر دینی خود در این دنیا کرده است.
ناظر بر همین آیه از سوره نحل باید گفت که در قرآن واژه «عَجَل» بار منفی دارد و وقتی به شکل مصدری و در قالب استعجال مطرح میشود، بار منفی آن مضاعف میشود؛ در این آیه عنوان شده است که فرمان حتمی خدا فراخواهد رسید؛ این فرمان میتواند ظهور حجت الهی باشد یا قیامتی که محتوم است و بالاخره فراخواهد رسید و یا هر امر دیگری که حکم الهی است و وقوع آن اجتنابناپذیر است، اما در ادامه عنوان میشود که در این امر شتاب به خرج ندهید که از مصادیق شرک به خداست!
در اینجا شاید این شائبه پیش آید که عجله داشتن نسبت به فرا رسیدن امر الهی چرا باید مصداق شرک باشد و نه اینکه مثلاً میگوییم اللهم عجل لولیک الفرج؟!؛ ظهور حجت هم امر الهی است، اما در آنجا ما از خدا میخواهیم که در ظهور ایشان تعجیل کند حال آنکه باید گفت در اینجا خطاب خداوند انسانهایی هستند که براساس برداشتهای خود نسبت به فرا رسیدن امر الهی، عجله دارند و این گمان را دارند، براساس تصورات ایشان کارها به انجام میرسد که اغلب در ذهن خود و براساس مطامع و خواستهای فردی، آن را طلب میکنند. اینجا خطاب خداوند به این قشر از مردم است که برخلاف نظر و گمان آنها که شرک و پیشی گرفتن در امور الهی از خدا و رسول است، امر پروردگار محقق میشود.»
انتهای پیام