
به گزارش ایکنا،
عبدالرئوف افضلی؛ استاد و پژوهشگر فلسفه، شامگاه 23 اردیبهشت ماه در نشست «
الحاد جدید و اخلاق مبتنی بر داروینیسم» که از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد با بیان اینکه واژه الحاد جدید تعاریف مختلفی دارد، گفت: یکی از رایجترین تعاریف آن این است که این نوع الحاد بر پایه تفکرات 4 تن از فلاسفه یعنی داوکینز، دنیل دنت، سم هریس و هژنس پایهگذاری شده است و هدف آن مبارزه علمی و عملی با دینداری و مظاهر آن است، بر خلاف الحاد قدیم که تا حدودی نسبت به دینداری رواداری داشت الحاد جدید شمشیر را از رو بست و با هر وسیلهای که داشتند علیه متدینان موضع گرفتند تا آنان را از صحنه خارج کنند.
وی با بیان اینکه یکی از مهمترین مبانی الحاد جدید، پوزیتیویسم است، افزود: بر این اساس گزارهای معنا دارد که تجربی و یا تحلیلی باشد مانند اینکه آب در دمای صد درجه به جوش میآید و اگر هیچ کدام از این دو نباشد قابل قبول هم نخواهد بود؛ با توجه به این مبنا، این مسئله قابل طرح است که الحاد جدید یا باید قید اخلاق را بزند و اگر اخلاق داشته باشد باید توجیه علمی برای آن دست و پا کند.
افضلی با بیان اینکه اخلاق چون مهم و غیر قابل انکار است لذا ملحدان جدید دنبال انکار اخلاق نرفتهاند، اظهار کرد: ملحدان جدید برای اخلاق توجیهات علمی درست کردند تا از این طریق اخلاق را اثبات کنند و بگویند ما به اخلاق علمی پایبند هستیم که مبتنی بر تحلیل و تجربه باشد.
این استاد دانشگاه با اشاره به نظرات سم هریس تصریح کرد: از منظر وی اخلاق، رفاه مادی است و هم امری ذهنی و ملموس است لذا اخلاق میتواند موضوع تحقیقات علمی قرار بگیرد. داوکینز هم به شیوه داروینی از اخلاق دفاع میکند. البته قبل از داوکینز افراد دیگری به بحث اخلاق و داروینیزم پرداختند ولی چون جزء رجال الحاد جدید نیستند لذا ما بیشتر سراغ داوکینز میرویم؛ از نظر وی اخلاق بر مبنای داروینیسم که نظریه علمی است قابل توجیه است.
افضلی اضافه کرد: داوکینز برای اخلاق تعریف خاصی ارائه نمیکند و تقریبا همان تعریف مشهور یعنی مجموعه فضائل مانند صداقت و شجاعت و ... را ارائه میدهد. از منظر وی همین امور و فضایل برای بقای انسان و تکامل او بسیار مهم هستند و نقش بیبدیلی در این زمینه دارند و اگر اینها در وجود انسان نباشد بقای او ممکن نیست زیرا اگر انسان احساس ترس نداشته باشد همین عامل باعث از بین رفتن فیزیکی او میشود.
وی افزود: او 4 دلیل برای ضرورت وجود این فضایل اقامه کرده است از جمله این که فضیلتی چون فداکاری سبب میشود تا این ژن در فرزندان و نسل بعد توسعه یابد و حتی این صفت در خویشان و بستگان فرد آموزش داده شود و این کار توسعه همان ژنی است که در وجود فرد است.
این محقق تصریح کرد: او این نوع فضایل را در نهایت ناشی از خودخواهی خود فرد میداند و نه دگرخواهی. دلیل دیگرش هم این است که انسان با انجام فضائل اخلاقی دست به یک معامله میزند و با زبان بی زبانی به دیگران میفهماند که اگر من این خدمت را به شما کردم شما هم این خدمت را جبران کنید. فرد ایثارگر میداند ایثارگری او توسط دیگران در زمان دیگری جبران خواهد شد و اگر او در سیبل و زلزله و ... به دیگران کمک کند دیگران هم در زمان گرفتاری به او کمک خواهند کرد.
کسب فضائل اخلاقی برای شهرت
وی با بیان اینکه دلیل دیگر داوکینز در توجه به فضائل اخلاقی، رسیدن به شهرت است، افزود: شهرت سبب میشود تا امکانات و مزایای بیشتری برای فرد ایجاد شود و در این صورت ژن فرد هم توسعه بیشتری پیدا خواهد کرد و به میزانی که ما اخلاقورزی کنیم به همان میزان هم به شهرت بیشتری خواهیم رسید. البته افرادی ممکن است به بخل و تنبلی و ... مشهور باشند ولی کسانی که از طریق کار نیک به شهرت برسند در تقویت زندگی فرد و خانواده او نقش مهمی دارند و از این طریق بقای او هم تامین خواهد شد. پس براساس تفکر داروینی اخلاق لازم است و بقای نسل انسانی در حفظ این مسائل است.
افضلی افزود: دلیل چهارم او در ضرورت وجود اخلاق کسب اقتدار است یعنی هر کسی اخلاقیتر باشد مقتدرتر و توانایی او بیشتر است؛ فردی که مهمانیهای باشکوه و مجلل برگزار میکند، گرچه هزینه اقتصادی دارد ولی اقتدار او هم افزایش خواهد یافت و همین تسلط و اقتدار زمینه تکثیر ژن و نسل او را بیشتر فراهم خواهد کرد. این آزمایش را بر روی پرندگان هم انجام دادهاند و به نتیجه رسیدهاند که آنها هم غذای خود را در اختیار دیگر پرندهها قرار داده و در وقت خطر به کمک سایر پرندگان رفته تا ژن خود را توسعه دهند و اقتدار به دست آورند.
این پژوهشگر با بیان اینکه این سؤال مطرح است که نوعدوستی در گذشته با توجه به اینکه زندگی قبائلی و کوچک بوده است میتوانسته است سریعا باعث شهرت افراد شود ولی الان در این شهرهای بزرگ و توسعهیافته امکان چنین اتفاقی کم است، تصریح کرد: بر این اساس نوعدوستی و انجام فضایل نمیتواند منجر به مواردی شود که داوکینز میگوید ولی خود او میگوید اخلاق به بقای نسل و ژن انسان کمک میکند لذا حتما باید وجود داشته باشد.
نقد آرای داوکینز
وی در نقد نظرات داوکینز با بیان اینکه مبنای فکری او پوزیتیویسم است و این تفکر قابل دفاع نیست، افزود: یکی از نقدهای مهم بر پوزیتیویسم آن است که خودمتناقض است یعنی اگر درست باشد باید بگوییم هیچ گزارهای غیر از گزارههای تجربی و تحلیلی، معنادار نیست. همچنین نظریه وی بر بحث تکامل داروین استوار و بنا شده است در حالی که تکامل اصلا نظریه نیست و فرضیه است و در خود غرب هم محل نزاع و اختلاف است و نقدهای جدی بر داروینیسم وارد شده است. ضمن اینکه یک نظریه علمی باید آزمونپذیر باشد ولی آیا این نظریه آزمونپذیر است و در آزمایشگاهی مورد آزمایش قرار گرفته است.
این استاد فلسفه با بیان اینکه ملحدین جدید تلاش میکنند تا اخلاق را از دین و متافیزیک جدا کنند یعنی اخلاق را بپذیرند ولی ماورا و متافیزیک و معاد و ... را منکر شوند، تصریح کرد: این در حالی است که جدایی بین این دو شدنی نیست زیرا این وابستگی آنقدر شدید است که بدون توجه به متافیزیک امکان دفاع از اخلاق وجود ندارد. مسائلی مانند شرافت، انسانیت و کرامت بدون اعتقاد به معنویت قابل طرح و توجیه نیست و کسی که معنا و ماورا را نمیپذیرد نمیتواند در مورد این مسائل سخن بگوید. همچنین اخلاق بدون پذیرش ماورا و معاد، ضامن اجرایی ندارد.
وی تاکید کرد: همچنین اگر نظر وی را بپذیریم که ژن سبب انتقال اخلاق میشود در این صورت اراده و اختیار انسان زیر سؤال خواهد رفت زیرا این ژن است که در انسان نوعدوستی و دیگرخواهی ایجاد میکند و انسان هیچ کاره خواهد بود در حالی که افعال اخلاقی با اراده و اختیار انسان انجام میشود و از این رو اعمال بد باعث نکوهش و اعمال نیکو باعث تمجید است.
افضلی تصریح کرد: براساس باور داوکینز، منبع اخلاق، ژن یا نظریه تکامل است؛ سؤال ما این است که اگر ژن، فضائل اخلاقی را ایجاد کرد ریشه رذائل اخلاقی مانند بخل و حسد و ... چیست؟ من ندیدهام داوکینز پاسخی به این پرسش داده باشد در حالی که رذائل اخلاقی غیرقابل انکار هستند. نقد دیگر هم بر سخنان وی این است که اخلاق، منبع الهی دارد و یکی از اهداف خداوند در توصیه به تقوا و اخلاق شاید همین تکثیر نسل و افزایش رزق و روزی باشد لذا در آیات قرآن فرموده است که اگر کسی تقوا و ایمان داشته باشد درهای برکت آسمان و زمین را بر او میگشاییم.
انتهای پیام