
سرویس معارف خبرگزاری ایکنا، در هفتهای که گذشت مطالب متعددی را منتشر کرده است که در ادامه مهمترین آنها را مرور میکنیم.
سعید طاووسی مسرور؛ عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی:
تصویری که سریال حشاشین از حسن صباح نشان داده شده است تصویری مارکوپولویی است چراکه مارکوپولو یکی از بزرگترین خالیبندهای تاریخ است مثلا میگوید اهل سمرقند یا اهالی فلان جزیره، همگی مسیحی هستند در حالیکه چنین حرفهایی اصلا درست نیست. همچنین این حرفها که اینها حشیش میکشیدند و باغی از حوری داشتند اصلا درست نیست و مستندات تاریخی ندارد. از سوی دیگر حسن صباح، شخصیتی دینی و تحصیلکرده در مدارس دینی است گزارشات زیادی در مورد تقیّدات شرعی او داریم. او تا قرنها نزد اسماعیلیه به عنوان یک قدیس شناخته میشده است لذا اینکه فکر کنیم وی شخصیتی بوده که صرفاً داعیه قدرت داشته و بهرهای از دین نبرده است سخن درستی نیست. البته این گروه وارد عرصه ترور هم شدند و چنین چیزی را نمیتوان انکار کرد.
هادی رهنما، استادیار مطالعات زبانشناسی قرآن پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی:
اگر بخواهم به شکلی غیرمعناشناختی نظر خود را بگویم باید گفت که من در جهانی قرار دارم که در آن جو نیرومندی از فشار و تنش را احساس میکنم؛ آنچه در برابر چشمان ما قرار دارد مطمئناً توصیفی آشکار و علمی از آنچه اتفاق افتاده و یا در حال رخ دادن است و یا رخ خواهد داد نیست؛ جهانی از توصیفی آرام و آکنده از صلح و صفا نیست برعکس نمایشی شبیه روحانی است؛ یعنی احساس میکنید چگونه قرآن، معانی را میگیرد و با آن بازی کرده و دستکاری میکند؛ مثلاً حنیف در عرب جاهلی فحش بود ولی جهت معنایی آن را تغییر داد و بار عاطفی مثبت به آن بخشید و این یک نمایش زنده و بالنده است.
ایزوتسو نگاه ساختگرایی به قرآن کریم دارد. ما همواره در رفت و برگشت میان معنای لفظ، واژه و معناشناسی و کاربردشناسی و ... هستیم؛ معناشناسی نمیتواند صرفا به تحلیل معنا در نظام زبان یا معنای گفتوگو بسنده کند؛ کتاب جان لاینز یکی از آثاری است که به این بحث پرداخته است و کتاب درسی در برخی دانشگاههای دنیاست. ترجمه آقای دکتر صفوی از این اثر هم ترجمه خوبی محسوب میشود.
زهرا محققیان؛ نویسنده کتاب «انگاره بنات الله در کشاکش سنت و تجدد»:

از اهداف این کتاب، مستندسازی روشمند تکامل نگاهها پیرامون مفهوم «بنات الله»، پرورش رویکردی کلنگر به مطالعات قرآنی است که از مرزهای ایدئولوژیک، چه اسلامی و چه جنسی فراتر میرود و تعامل انتقادی با متون تاریخی را تشویق میکند. از طریق تحلیل تطبیقی گفتمانهای علمی اسلامی و غربی، خوانندگان دعوت میشوند تا پیچیدگیهای تفسیر قرآن، تأثیرات بافت، و هرمنوتیک فرهنگی را بررسی کنند و بدین وسیله درک خود را از ماهیت چندوجهی متون دینی غنی سازند. در مجموع میتوان گفت موضوع مورد بحث در کتاب حاضر یعنی تعبیر «بنات الله» به عنوان نمونهای جزئی و موردی، در حقیقت یک عالم کوچک، از مضامین گستردهتر در مطالعات قرآنی و اسلامی است و خوانندگان را به سفری دعوت می کند تا در مورد پیچیدگی آیات قرآن و ظرایف تفسیری آن تأمل کنند. به همین جهت است که معتقدم در سفر برای کشف پیچیدگیهای باوری چون «بنات الله»، ما صرفاً یک اعتقاد خاص در یک مقطع زمانی خاص را کالبدشکافی نمیکنیم، بلکه با تابلویی چندوجهی از امر قدسی، تجربیات انسانی، تبادلات فرهنگی و تحقیقات تاریخی درگیر میشویم که همچنان در طول زمان و سنتهای مختلف طنینهای خاص خود را پرتوافکنی میکند.
ریحانه حقانی؛ استاد حوزه و دانشگاه:
جایگاهی که حضرت معصومه(س) دارند در فرازهایی از زیارتنامه ماثور ایشان مشهود است؛ ایشان تنها بانویی است که بعد از حضرت زهرا(س)، زیارتنامه ماثور دارند؛ در روایتی از امام صادق(ع) داریم که با شفاعت فاطمه معصومه همه شیعیانم به بهشت خواهند رفت؛ بنابراین گستره شفاعت حضرت معصومه(س)، همه شیعیان را در بر میگیرد. البته اینکه این شفاعت چگونه رخ میدهد باید به تعریف شفیع بپردازیم؛ شفیع یعنی همراهی؛ بنابر حکمت الهی، خداوند افرادی را شفیع قرار میدهد تا برخی از بندگان را از عذاب نجات دهد. تفاوت کسانی که تفکر صحیح از شفاعت ندارند با ما در این است که ما شفاعت را ماذون به اذن الهی میدانیم ولی مخالفان شفاعت چون آن را امری مستقل تصور میکنند لذا زیر سؤال برده و کسانی چون وهابیت از اساس با آن مخالفت دارند.
ما معتقدیم خداوند به واسطه افرادی، برخی افراد گناهکار را نجات میدهد و این کار با اذن خداست نه امری مستقل زیرا خداوند قصد هدایت انسان را دارد و انزال کتب و ارسال رسل هم در این راستا صورت گرفته است و شفاعت هم در ذیل این مسئله رخ میدهد؛ شفاعت حضرت معصومه(س) برای ورود شیعیان و پیروان ایشان به بهشت است؛ «فی» در تعبیر(یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه) در زیارتنامه ایشان، یعنی شفاعت آن حضرت برای ورود به بهشت زیرا معنای «فی» فقط داخل و درون نیست بلکه به معنای ورود هم هست مانند آیه شریفه: «قُلْ أَتُحَاجُّونَنَا فِي اللَّهِ وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ» که فی معنای داخل بودن ندارد.
سیدمجتبی حسینی، مفسر قرآن:
گذشتگان ما فقط منظومه شمسی را میشناختند و تمام تحلیلهای کلامی و تفسیر خودشان را بر اساس منظومه شمسی بیان میکردند ولی ما نمیخواهیم درس بگیریم و این راه را ادامه ندهیم. اگر به دین علاقه داری از این کارها نکن. تو آدم خوبی باشی مردم خودشان متدین میشوند چون مردم دنبال خوبی میگردند. تو دروغ نگو، اخلاقت خوب باشد مردم جذب میشوند. طرف یک مطلب در روزنامه میبیند که نوشته محققان بررسی کردند مثلا روزه موجب پاکسازی کبد میشود، همین را برمیدارد به عنوان دفاع از روزه مطرح میکند. عزیز من، اینقدر با خودت بازی نکن و استدلال غلط نکن! ما نتیجه میگیریم اگر میخواهی مفاهیم قرآن و دین را به درستی بفهمی فضای جهان یا جهانبینی قرآن را درست بشناس و با آن جهانبینی باور کن این دنیا دنیایی است که آسمان و زمین دارد و در تعامل آسمان و زمین همه چیز رشد میکند از جمله خود انسان.
حوران اکبرزاده؛ عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی:

تلقی ولی الله این است که اصل با وجود است و عالم خیر محض است مگر خلافش ثابت شود، عدم هستی، شر است و شر هم نسبی است و نکته دیگر اینکه مرگ را پایان حیات دنیوی میداند، نه حیات به طور مطلق. از سویی اولیای الهی زندگی بامعنایی دارند. اگر معنای زندگی را در دو معنای غایت زندگی و ارزش زندگی در نظر بگیریم زندگی اولیا هم غایتمند است و هم ارزشگذار. غایتمند است چون هدفشان تشبه به حق است، ارزش زندگیشان هم رسیدن به جاودانگی است و شعارشان جاودانه ماندن است. بنابراین دغدغه جاودانه شدن نگرش آنها را نسبت به مرگ و حتی رنج کشیدن و حتی شادی کردن تغییر داده است و هر دو را کلاس خودسازی برای رسیدن به حق میدانند. بنابراین این زندگی جمیل است. انسانهای کمالیافته اصالت وجودی هستند چون همه امور دنیا را عدمی میدانند. دنیا برایشان زیبا است چون باب ورود به جاودانگی و لقای الهی است. پس اگر اولیا نگاه خیرانگارانه به شر دارند چون انگارهشان از دنیا چیز دیگری است، غایتشان در دنیا چیز دیگری است و روشی که برای رسیدن به این غایت انتخاب کردند چیز دیگری است. بنابراین با توجه به اینکه هدفشان بقا است به این فنا اهمیت نمیدهند.
حسن رحیمپور ازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی:
اگر گفته شده بود زن در هیچ زمانی نباید زیبایی خود را عرضه کند این سرکوب زن بود ولی اسلام گفته زن از این زیبایی حراست و آن را مدیریت کند. زن نباید جذابیت خودش را حراج کند و خودش را در اختیار نگاه همه مردان بگذارد. اگر مردی به زن نگاه میکند به قصد لذت خودش نگاه میکند و در واقع او را دید میزند. این فرصتی است که خدا در اختیار زن گذاشته تا از این طریق قدرت مرد به جای سرکوب زن در اختیار زن و خانواده قرار بگیرد و این عشق در خدمت زن و خانواده قرار میگیرد.
اگر اسلام با لذت جنسی مخالف بود نمیگفت عشق زن و شوهر عبادت است. لذتی که زن و مرد از هم میبرند عبادت است چون باعث تعادل شخصیتی هر دوی آنها میشود. این اراده الهی است و نشانه رحمت الهی است ولی اساسا اگر خواستنها مدیریت نشود به ضد خودش تبدیل میشود. ما به غذا نیاز داریم، به هوا نیاز داریم و همه نیازها باید تامین شود. ما در اسلام چیزی به نام سرکوب نیازها نداریم. هر نیازی در ما هست را خدا در گذاشته و ما به آن احتیاج داریم و باید ارضا شود ولی به شکل درست. مثلا اگر ما در غذا خوردن افراط کنیم نتیجهاش بیماری میشود.
انتهای پیام