به گزارش خبرنگار ایکنا، اولین همایش ملی نقش دانشگاهها و موسسات آموزش عالی غیر دولتی در تحول نظام آموزش عالی با تاکید بر دانشگاه حکمتبنیان و تمدنساز، امروز 22 خرداد در دانشگاه علم و فرهنگ برگزار شد.
در این همایش محمدمحسن غفوریان نادرنژاد؛ معاون آموزش و کارآفرینی جهاددانشگاهی سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
امام خمینی(ره) در اردیبهشت سال 59 در جمع دانشگاهیان عبارتی میفرمایند که تلقی ایشان از اسلامی شدن دانشگاه را نشان میدهد. ایشان بیان میکنند معنی دانشگاه اسلامی این است دانشگاه استقلال پیدا کند و خودش را از وابستگی به غرب و شرق جدا کند و یک فرهنگ مستقل داشته باشیم. یک روایت معروفی است که در سال 42 فردی از امام سوال میکند سربازان نهضت شما کجا هستند و ایشان میفرمایند سربازان من در گهوارهها حضور دارند. شاید خوشبینترین انقلابیون این جمله را جدی نمیگرفتند ولی 15 سال بعد مشخص شد این آیندهنگری چقدر دقیق و درست اتفاق افتاده. به همین سیاق اگر زمانی در فرمایشات ایشان صحبت از تمدنسازی مطرح میشد به عنوان یک آرزوی دور دیده میشد ولی به لطف خدا امروز شرایطی را شاهدیم که طلیعههای این تمدنسازی به خوبی قابل رویت است.
رهبر معظم انقلاب فرایند این اتفاق را وقوع انقلاب اسلامی، تحقق دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی یاد کردند. الآن بحث تمدن از یک آرزوی دور به هدفگزاری عملیاتی تبدیل شده است. رنسانس اروپا دقیقا اینطور بود که آنها از نقطهای به احیای دوران عظمت اروپا بر اساس مبانی و مفاهیمی که فلاسفه به آن رسیده بودند پرداختند. انقلاب هم بازگشت به خویشتن اسلامی است که از چهل سال قبل شروع شد و امروز برای تعریف هر نظامی نیاز به بازگشت به آن الگوها داریم.
تمدنسازی از یک آرزو به برنامه تبدیل شده است. برای تمدنسازی نیاز به طراحی الگوی نظری و مفهومی داریم. آنچه امروز به نام دانشگاه در ایران مستقر است عنصر وارداتی است که بر اساس نیازهای جامعه دیگری طراحی شده است. اگر امام بر دانشگاه مستقل تاکید میکنند تلاشی است برای اصلاح این مسیر. نکته سوم اینکه دانشگاه علاوه بر اینکه خودش به عنوان یکی از ارکان تمدنی نیاز به بازتولید دارد مهمترین و اصلیترین ساختار برای تولید سایر نظامهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی میتواند باشد یعنی دانشگاه هم باید بر اساس نیازهای تمدن اسلامی خودش را بازطراحی کند و هم سایر نظامها را حمایت فکری و معنوی کند. ما برای تغییر نظام فکری نیاز به نظریههایی داریم که شاید بسیاری از آنها هنوز تولید نشده است.
نکته پایانی نقشی است که مجموعههای غیر دولتی در این اتفاق میتوانند داشته باشد. ما در قانون اسای اصل سیام داریم که دولت را موظف کرده وسایل تحصیلات عالی را تا مرز خودکفایی فراهم کند. این خودکفایی اتفاق افتاده و نیاز به تصدیگری بیشتر از سوی دولت نیست ولی دولت به راحتی از شیرینی تصدیگری و منتفع بودن از مدیریت مستقیم چشمپوشی نمیکند. مجموعه حاکمیتی آموزش عالی باید تمام همت خودش را بر سیاستگذاری، رهبری و نظارت متمرکز کند.
به نظر میرسد وقتی صحبت از آموزش میکنیم نباید آموزش عالی را به عنوان زیرنظامی منفصل تحلیل کنیم بلکه باید حوزه آموزش منظومه یکپارچه تلقی شود که از آموزشهای پیش از دبستان تا دانشگاه را یکپارچه برنامهریزی کند. ما یک مجموعه حاکمیتی سیاستگذار نیاز داریم تا عهدهدار تمام پروسه آموزش و مهارتآموزی در کشور باشد و همه ارکان دیگر جزء اجزای آن باشند و تلاش کنند بتوانند یک الگو را محقق کنند.
در این همایش روحالله رازینی؛ معاون آموزشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
باور ما این است در آموزش عالی اداره، حکمرانی و طراحی به صورت سلسله مراتبی نیست و آموزش عالی، نظام از بالا به پایین نیست بلکه نظام جوششی است و از پایین به بالا ساخته میشود خصوصا در حوزه آموزش غیر دولتی که نوع سرمایه انسانی که در این بخش متمرکز است معدنی از ذخایر علمی و اجرایی کشور را در حوزه آموزش عالی در خودش جا داده و انتظار این است کمک بیشتری از این بخش در حوزه آموزش عالی گرفته شود، لذا به نظرم رسید در این همایش چند مسئله را مطرح کنم و درخواست کنم کمک کنید تا پاسخ مناسب و دقیقی به این مسائل بدهیم.
من چهار مسئله کلیدی در زمینه آموزش غیر دولتی را شناسایی کردم و از بحث ضرورت و اهمیت زیرنظام آموزش عالی غیر دولتی با اینکه موضوع مهمی است عبور میکنم و فرض بگیریم که همه ما به این مسئله باور داریم. اگر مردمیسازی در همه عرصهها یک راهبرد کلیدی است در آموزش عالی بخش غیر دولتی اهمیت دارد و باید به طور خاص مورد توجه قرار بگیرد.
بر اساس دو مقدمه چهار مسئله را عرض میکنم؛ یک بحث تحلیل روندهای آموزش عالی است. حتما همه شما به این مسئله توجه دارید ولی باید روی آن تاکید شود. مسئله دوم تجربه چند دههای ما در این زیرنظام و زیرنظامهای دیگر است. زیرنظامی که سه دهه کارنامه موفقی داشته حتما با چالشهای مختلفی مواجه بوده. توجه به نقاط ضعف و قوت این زیرنظام و توجه به روندهای آموزش عالی مقدمهای است برای چهار مسئلهای که عرض میکنم.
مسئله اول بازآرایی جایگاه نظام غیر دولتی در مجموعه آموزش عالی با توجه به بحث آمایش و ماموریتگرایی است. امروز گاهی احساس رقابت بین زیرنظامهای آموزش عالی داریم. یک نگاه و راهبرد بر اساس منطق بازار میتواند نگاه رقابتمحور باشد. من احساس میکنم این ناشی از این است زمین بازی را بر اساس رقابت تعریف کردیم که میتواند یک رویکرد باشد ولی ما میتوانیم نگاه اقیانوس آبی داشته باشیم یعنی فضای آموزش عالی غیر دولتی را یک فضای باز و موسع در نظر بگیریم که هر موسسه با تمایز خودش را حفظ میکند. امروز فضای تقاضا در آموزش عالی متفاوت است و نیاز به بازطراحی وجود دارد.
نکته دوم این است که باید نگاهمان را از نگاه بسیط به نگاه توسعهیافتهتری بدل کنیم. شاید راحتترین راه تقسیم موسسات به دولتی و غیر دولتی باشد ولی این دوگانهسازی گرچه مسئله را ساده میکند ولی حل نمیکند. عرضم این است آیا واقعا همه موسساتی که در بخش غیر دولتی فعال هستند از یک گونهاند؟ احساس میکنم ما قانون تجارتی موسسات را تقسیم کردیم. گرچه هویت حقوقی موسسات مهم است ولی باید کارکردی و ماموریتی هم تقسیم شوند. این سادهسازیها مشکلاتی را ایجاد میکند و ما برخی اقتضائات را نمیبینیم. پس مسئله دوم، بازخوانی و بازتعریف گونههای موسسات غیر دولتی است که طبیعتا در مسئله سوم خودش را نشان میدهد.
مسئله سوم بازطراحی الگوی حکمرانی و تنظیمگری این حوزه است. ما در وزارت علوم نیاز به این داریم که یکبار بر اساس آن دو مقدمه، تنظیمگری متفاوتی برای آموزش عالی طراحی کنیم. گاهی ما باور نداریم حکمرانی یک فناوری پیچیده و هوشمند میخواهد و ساده با موضوع مواجه میشویم. ما همانگونه که یک موسسه را اداره میکنیم میخواهیم معاونت آموزشی وزارت علوم را اداره کنیم. ما گاهی ستادهایمان الگویی از ستاد موسسات است و توجه نداریم که داریم در حوزه تنظیمگری فعالیت میکنیم. کار من در ستاد مثل کار یک موسسه نیست بلکه من تنظیمگر و حکمران هستم لذا باید الگو و ساختارم متفاوت باشد. اگر بخش دولتی یکی از زیرنظامهای مکمل آموزش عالی است ولی باید تنظیمگری متفاوتی داشته باشد.
مسئله چهارم مسئله نظام تضمین کیفیت است. حتما باید وزارت علوم و شورای عالی انقلاب فرهنگی شرایط بخش غیر دولتی را در نظر بگیرد و متفاوت از نگاه دولتی به آنها نگاه کند ولی آن طرف هم باید در مورد تضمین کیفیت و اطمینانبخشی نسبت به کیفیت آموزش در بخش غیر دولتی فکر کند. اگر ماموریتی برای این بخش تعریف میشود، باید نظامی برای تضمین کیفیت هم داشته باشیم. عقلایی که در گذشته این طراحیها را انجام دادند این استانداردها را برای تضمین کیفیت آموزش عالی گذاشتند. البته ما تجربههای خوبی در این حوزه داریم و دانشگاههایی داریم که با همه محدودیتها موثر و فعال و باکیفیت کار میکنند. باید بررسی کنیم اینها چکار کردند که با همه چالشها و استانداردهای یکسان توانستند کیفیت لازم را داشته باشند.
اصرار ندارم بگویم این چهار محور احصاء کاملی است ولی حداقل چهار دغدغه ما در معاونت آموزشی برای این زیرنظام است. نکته اول بحث بازتعریف جایگاه و ماموریت بخش غیر دولتی است، نکته دوم گونهبندی و تفاوتهای موسسات غیر دولتی است، نکته سوم بحث بازطراحی الگوی تنظیمگری وزارت علوم در نسبت با زیرنظام غیر دولتی است و نکته چهارم تاکید بر نظام تضمین کیفیت و طراحی این نظام برای بخش غیر دولتی است. در تمام این چهار مسئله، تعیینکننده اصلی خود صاحبنظران و صاحبان تجربه آموزش عالی در حوزه غیر دولتی هستند.
انتهای پیام