به گزارش خبرنگار ایکنا، دومین پیشنشست همایش الهیات کاربردی با عنوان «الهیات و حل مسائل دنیای واقعی؛ از حرف تا عمل» عصر امروز 22 خرداد در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
در این نشست سعید نظری توکلی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: برخی الهیات کاربردی را معادل الهیات در زندگی معنا میکنند بنابراین وقتی میخواهیم از کاربردیسازی صحبت کنیم، باید الهیات را به بستر زندگی بیاوریم. برخی الهیات کاربردی را به الهیات کارآفرین تعبیر میکنند یعنی الهیات باید برای ما شغل ایجاد کند. یک گونه سوم هم داریم و آن الهیات معطوف به حل مسئله است.
وی افزود: از نظر من الهیات کاربردی یعنی الهیات در بستر جامعه. الهیات در بستر زندگی چیست؟ برخی میگویند همان الهیات مناسکی است. در الهیات مناسکی یک اتفاقی میافتد و آن اینکه قرار است راجع به یک رشته از الهیات صحبت کنیم که درباره شعائر دینی گفتوگو و زندگی دینی را مطرح میکند. به تعبیر دیگر در این نگاه قرار است جنبههای عملی دین را ببینیم. این یک نگاه حداقلی به الهیات است. ممکن است یک گام بالاتر برویم. اگر یک گام بالاتر رفتیم الهیات کارآفرین مطرح میشود، یعنی قرار است من و شما در فضای کسب و کار قرار بگیریم. کسب و کارآفرینهای مذهبی یا شبکههای اجتماعی دینی افرادی هستند در حوزه الهیات که متصدی کارآفرینی هستند و قرار است ما را در فضای کسب و کار قرار دهند.
وی ادامه داد: اگر با این نگاه وارد شویم یک اتفاق مهم میافتد. اگر ما دنبال الهیات کارآفرین هستیم باید سه گام جلو برویم اول ظرفیت این رشته را برای فعالیت در بازار پیدا کنیم یعنی فارغالتحصیلان الهیات قرار است در فضای کسب و کار چه کار کنند. ثانیاً آیا بازار ظرفیت دارد از خدمات ما استفاده کند؟ نکته بعدی این است فرض کنیم میخواهیم به بازار کسب و کار برویم، آیا ورود ما به این حوزه سود دارد یا زیان؟ برویم این کار را بکنیم یا نرویم؟ یک گام چهارم هم وجود دارد و آن اینکه آیا این کار مطلوبیت اجتماعی هم دارد؟ مثلاً اگر کلاس آموزش مداحی بگذاریم، مطلوبیت اجتماعی دارد؟ اگر متخصص الهیات وارد این فضا شود باید به این چهار پرسش، پاسخ بدهد. این یک نگاه کسب و کاری به متخصصان الهیات است.
استاد دانشگاه تهران در ادامه گفت: این یک نگاه به الهیات است که ارتباط الهیات را با فضای کسب و کار فراهم میکند، منتهی من میخواهم یک گام بالاتر بروم و اگر این گام اتفاق بیفتد داستان الهیات کاربردی متفاوت میشود. الهیات کاربردی یعنی الهیات،معطوف به حل مسئله است. الهیات زمانی کاربردی است که در بستر جامعه قرار بگیرد. اگر قرار شد در بستر جامعه قرار بگیرد چگونه میتواند این امر صورت بگیرد؟ دو خوانش از الهیات در بستر جامعه وجود دارد. برخی تعبیر میکنند به الهیات خیابانی. این یک نگاه به الهیات در مقام حل مسئله است. در الهیات خیابان میخواهیم مسائل روزمره مردم را حل کنیم ولی با چه نگاهی؟ با نگاه دینی. بنابراین جامعه ما درگیر مسائلی است و ما میخواهیم دغدغه جامعه را بر اساس الگوهای دینی حل کنیم.
وی ادامه داد: من به الهیات همگرا معتقدم. در الهیات همگرا میخواهم مسائل جامعه را حل کنم ولی با همگرایی با متخصصان سایر علوم. اگر این اتفاق بیفتد سطح الهیات کاربردی بالاتر میرود. اگر به سبک خیابان دنبال الهیات بگردید، میخواهید مسائل جامعه را با آموزههای دینی حل کنید مثلاً ما مسئله حجاب داریم دنبال این هستیم عالمان دینی این مسئله را حل کنند. این یک نگاه است. در این حالت ما باید چند کار را دنبال کنیم؛ اول اینکه چه چیزی در حال اتفاق افتادن است یعنی ما وظیفه توصیفی تجربی داریم تا ببینیم کف خیابان چه کار میشود. ثانیاً چرا این اتفاق دارد رخ میدهد یعنی وظیفه تفسیری هم پیدا میکنیم. یک سوال مهمتر هم داریم و آن اینکه چه چیزی باید اتفاق بیفتد یعنی وظیفه هنجاری هم پیدا میکنیم. این حل یک مسئله اجتماعی از منظر الهیاتی است.
وی در ادامه تصریح کرد: من دنبال الهیات همگرا میگردم. برای اینکه الهیات همگرا را تعریف کنم باید دو چیز را تعریف کنم: مطالعات میانرشتهای و زیرساختهای مطالعات میانرشتهای. درباره مطالعات میانرشتهای حرفهای زیادی گفتند و تعریفهای مختلفی هم بیان شده است. من میگویم گاهی مجموعه عوامل در مسئله ما دخالت دارد و میتوانیم با کمک متخصصان مختلف آن مسئله را حل کنیم. من بر اساس مطالعات میانرشتهای میخواهم زوایای مختلف مسئلهای را با تکیه بر چند رشته علمی حل کنم. ما میخواهیم بر این اساس یک مدل الهیات کاربردی طراحی کنیم.
نظری توکلی تأکید کرد: وقتی از آموزش صحبت میکنیم یک برنامه آموزشی موفق سه گام دارد اول باید افزایش دانش داشته باشیم، دوم باید ایجاد مهارت کنیم، سوم باید تغییر در نگرش ایجاد کنیم. بنابراین اگر الهیات میخواهد موفق باشد، باید منجر به افزایش دانش، تغییر در نگرش و ایجاد مهارت بشود. حالا سؤال من این است به نظر شما متخصصان حوزه الهیات چقدر آموزش میبینند تا مسائل را به صورت میانرشتهای حل کنند؟ ما چقدر آموزش دیدیم، با هم حرف بزنیم و با هم مسائل را حل بکنیم؟ سؤال بعدی این است اساساً من و شما باور داریم الهیات باید در کنار سایر دانشها قرار بگیرد؟ شما فکر میکنید حلال مسائل عالم ما هستیم یا ماییم با دیگران؟ این هم خیلی مهم است.
وی افزود: اگر من و شما باور پیدا کردیم مطالعات میانرشتهای اهمیت دارد، وارد این فضا میشویم. حرف آخر اینکه آیا مهارت کافی برای کار میانرشتهای را پیدا کردیم؟ چند تا از دانشجویان ما در حوزه الهیات، مهارت دارند کار میانرشتهای کنند؟ مثلاً تاکنون شده من و شما راجع به مرگ با هم گفتوگو کنیم و مرگ را به شکل میانرشتهای تفسیر کنیم؟ آیا این مهارت را پیدا کردیم؟ مسئله من این است مسائل انسانی مسائل چندتباری هستند و گذشت آن زمان که متخصصان یک دانش مسائل عالم را حل میکردند. حرف دوم این است مسائل چندتباری با رویکرد میانرشتهای حل میشوند. حرف سوم اینکه اگر اینطور است باید بتوانیم در مسائل فردی و اجتماعی، مطالعات میانرشتهای را به رسمیت بشناسیم.
در ادامه نشست حجتالاسلام و المسلمین حسامالدین خلعتبری, عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: وقتی به پیشینه تاریخی الهیات نگاه میکنیم، الهیات در متن زندگی مردم و در متن گرفتاریهای مردم حضور داشته. اگر بررسی تاریخی داشته باشید چه در سنت کلیسایی و چه سنت اسلامی علمای دینی بودند که بیشترین سعی را میکردند تا هم حریم اخلاق را حفظ کنند و هم مسائل مرتبط زندگی افراد حل و فصل شود. در طول زمان بسیاری از چیزهایی که ارتباطات حوزه الهیات را با جامعه متصل میکرد به مرور منقطع شد و بعضی از بزرگان به اینجا رسیدند به نحوی اگر بخواهیم دین را در عرصه داشته باشیم، باید الهیات کاربردی را تحقق ببخشیم. بحث من این است اساساً دین آمده تا مشکلات مختلف بشر را حل کند. دین میتواند کارهای بزرگی در عرصههای مختلف انجام دهد.
وی افزود: مسائل الهیات مسائل مردم است، مسائل زندگی مردم است. اگر حوزههای تخصصی امروزه پیش آمده پیوستهای الهیاتی لازم است تا آن حقیقتها و جوابهایی را که در حوزه علم داده میشود، جوابهایی باشد که در بستر بومی ما کاربرد داشته باشد. این نکته بسیار مهمی است لذا یک شرط اساسی وجود دارد. برای اینکه با جامعه ارتباط بیشتری پیدا کنیم باید این فکر را کنار بگذاریم یکسری درس نظری میخوانیم و باید فقط به اینها بپردازیم و مقاله بنویسیم بلکه بسیاری از عرصههای اجتماعی هست که میتوانیم وارد شویم به شرط اینکه دانشجویان ما مقتضیات این مسئله را فراهم کرده باشند.
وی ادامه داد: ما باید کسانی را در دانشکده الهیات پذیرش کنیم که افراد ویژهای باشند تا بتوانند ایدهها و آمال دین و انقلاب را به منصه ظهور بگذارند. به نظرم اگر نقش یک الهیاتی را اگر با نقش یک طلبه متناظر قرار دهیم، صحیح است چون اگر طلبه درسخوانده و اهل درد باشد اینقدر کار دارد که فرصت پیدا نمیکند. شما هم میتوانید برای خودتان کار فراهم کنید به شرط اینکه دانشگاه دانشجو را مسلح به ابزارهایی کند که در آینده کاری او به او کمک کند. ما بیش از بحث علمی نیازمند ترغیب هستیم تا دانشجوی ما خودش را در یک فضای محدود و بسته حس نکند بلکه خودش را یک شهر ببیند، خودش را یک محل ببیند و برای این تراز خودش را آمادهسازی کند و از مزیتهایی که دارد بهرهبرداری کند. این مزیتها را بشناسد و پرورش دهد تا بتواند خدمات خودش را به جامعه ارائه کند.
در ادامه نشست محمود واعظی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: اگر در اروپا رنسانس ایجاد شده، به خاطر همین است که الهیات، کاربردی نبوده است. در آن زمان کشیشها فعال بودند ولی نتوانستند در صحنه اجتماعی خودشان را نشان دهند لذا جهان غرب آنها را از صحنه اجتماعی خارج کرد. اول کلیسا به عنوان مظهر الهیات دینی کنار رفت. سپس یکسری هم شعار مرگ الهیات را مطرح کردند. پس اینکه چرا این حرف را مطرح میکنیم برای این است که بحث مهمی است. ما باید به عنوان انسان آیندهنگر پیشبینی و برنامهریزی کنیم و اشکالاتمان را پیدا کنیم. ما در ایران دانشکده الهیاتهای فراوان داریم باید فکر کنیم چرا باید دین کنار زده شود مگر مشکل الهیات کجا است؟ چرا جامعه ما الهیات را کف میدان نمیبیند تا دانشجوی ما احساس کند من بیکار میمانم یا کار خواهم داشت.
وی افزود: واقعیت این است ما با ادعا نمیتوانیم کار کنیم. اینکه ادعا کنیم دانشکده الهیات مهم است فایده ندارد. امروز جامعه جهانی برای بحث الهیات یک شاخصهایی تعریف کرده که اگر درنیابیم به نتیجه نمیرسیم. یکی از شاخصهها این است ما کار خودمان را معرفی کنیم. یک بنّا با چیدن دیوار کارش را نشان میدهد ولی گاهی ما فقط فکر میکنیم ولی خروجی ندارد تا آن را نشان دهیم. بنابراین باید آثار ذهنسوزی و تفکر در جامعه دیده شود. ما در جامعه صد تا مشکل داریم یکی را فلان کارخانه حل میکند، یکی را شهرداری حل میکند، پس الهیات کجای داستان است؟ ما باید خودمان را آماده کنیم و بگوییم در این جهان کجا قرار داریم. باید بتوانیم اطلاعرسانی کنیم که در دنیا چهکاره هستیم. ما معنویت را در این کشور به ارزانترین قیمت میفروشیم. الآن یک دوره یوگا کلی هزینه دارد ولی ما مثلا مراسم دعای کمیل را رایگان برگزار میکنیم شام هم میدهیم چون روشن نشده ارزش و قیمت معنویت چقدر است.
واعظی ادامه داد: در مورد اینکه دنیا به چه سمتی میرود گفته میشود به سمت فرهنگ یا معنویت. دانشکدههای الهیات در عرصه تحقق معنویت اجتماعی کجا هستند با چه روشی؟ یک عده یوگا را از چین آوردند و در جامعه ما کلی خریدار پیدا کردند چون بازاریابی کردند ولی ما دعای کمیل و دعای ندبه و هزاران آیه قرآن را نتوانستیم به جامعه عرضه کنیم. یکی دیگر از معیارها این است آزمونپذیر باشد. الهیات ما باید قابل سنجش و ارزیابی باشد. هنر ما باید این باشد بتوانیم این آموزهها را به جامعه نشان دهیم. ما دستمان پر است باید کمک کنیم و این مجموعه را سازماندهی کنیم. من پیش رئیس یک دانشگاه در مالزی بودم میگفت دست شما خیلی پر است و هر جا دست میگذاریم نهایتاً به ایران میرسیم ولی دست ما به شما نمیرسد تا اساتیدتان اینجا حضور پیدا کنند و ما از آنها استفاده کنیم. میخواهم عرض کنم در موضوعات کاربردی با برنامهریزی میتوانیم کار کنیم.
انتهای پیام