به گزارش ایکنا، هفتمین جلسه سوگواری دهه اول ماه محرم با محوریت شرح زیارت جامعه کبیره، با سخنرانی سیدمجتبی حسینی، کارشناس دین و مفسر قرآن شب گذشته 22 تیر در دبیرستان صدیقین برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانیم؛
«بموالاتکم علمنا الله معالم دیننا و اصلح ما کان فسد من دنیانا؛ به واسطه ولایت و دوستی شما است که خداوند نشانههای دینمان را به ما آموخت و تباهیهای دنیای ما را به سامان آورد».
گفتیم معالم یعنی نشانههای راه. یک وقت منظور از معالم، نجوم و ستارهها هستند. در روایت هم داریم که اهل بیت(ع) نجوم دین هستند و هدایتگرند. در گذشته کسانی که میخواستند در دریا یا صحرا راه خود را پیدا کنند از ستارگان استفاده میکردند، بنابراین اینها معالم هستند. نکته دیگر این بود که گفتیم معالم برای این است که شما حرکت کنید و از نقطه الف به نقطه ب برسید، از وضع موجود به وضع مطلوب برسید یا از وضع مطلوب به وضع مطلوبتر برسید. در روایت هم داریم هر کس دو روزش مساوی باشد زیاندیده است، پس باید حرکت کرد. وقتی شما بخواهی کاری کنی با تصمیمگیری و انتخاب مواجه میشوی و نیازمند معالم خواهی بود.
اگر شما ملاکهایت را از دست بدهی با تو بازی میکنند. کل دنیا کاری کردند شما ملاک و شاخص نداشته باشی تا بشود راحت حرکت کرد. مثلا میگویند الآن مد سال این است، لذا رنگی که تا دیروز استفاده نمیکردی را با هزینه سنگین میخری چون مد شده. بعد با همین بازی مد، میلیاردها دلار پول و وقت و تصمیم هزینه میشود ولی اگر شما معیار و ملاک داشته باشی خودت تصمیم میگیری و بازی داده نمیشوی.
تمام توضیحاتی که تا اینجا درباره معالم بیان کریم برای همین دنیا بود ولی امشب میخواهیم بالاتر برویم؛ امیرالمومنین(ع) فرمود من به راههای آسمان واقفتر از راههای زمین هستم. همه مطلب در همین است. اولا کل زمین در دست علی(ع) است. از ابنعباس پرسیدند چرا به علی(ع) ابوتراب میگویند، پاسخ داد «لانه صاحبها» یعنی صاحب ارض خود علی(ع) است. حالا علی(ع) میگوید من به راه آسمان واقفتر هستم. کسانی که میخواهند حرکت آسمانی داشته باشند معالمش منحصر در امیرالمومنین(ع) است.
میدانید این فرمایش امیرالمومنین(ع) بعد از کدام جمله است؟ «سلونی قبل ان تفقدونی». فرض کنید یک دانشمندی که همه مردم به دانشش نیاز دارند، یک عمر میان مردم باشد ولی یک نفر نیاید از او سوال کند چکار کنیم زندگیمان بهتر باشد؟ فرض کنید کسی میداند در عالم بالا چه خبر است ولی مردم بیایند درباره مسائل این دنیا از او سوال کنند. بله، اهل بیت(ع) گاهی راهنماییهایی درباره زندگی معمولی به مردم میدادند ولی این مسائل را خود مردم هم میتوانند بفهمند، اهل بیت(ع) آمدند راه آسمان را به مردم بیاموزند. وقتی به آسمان برویم ملاک تضادها، دوستیها و دشمنیها فرق میکند.
یکبار امیرالمومنین(ع) دست کمیل را گرفت و به بیرون شهر برد و صحبتهای زیادی را با او مطرح کرد. در پایان امیرالمومنین(ع) دستش را بر روی سینه خود گذاشت و فرمود: اینجا علم فشردهای است ولی کسی را پیدا نمیکنم به او بگویم. اینها روضه علی(ع) است! حضرت در ادامه فرمودند: یک عده هستند که باهوش هستند ولی قابل اعتماد نیستند، میخواهند این علم را یاد بگیرند و به سر مردم بیفتند. یک عده دیگر هم هستند که بصیرتی در کارشان نیست. کسان دیگری هستند که اصلا کاری به این چیزها ندارند و بهترین تشبیهشان چهارپایان است. اینگونه است که علم با مرگ حاملانش میمیرد.
متن بیان حضرت این است: «إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً بَلَى أَصَبْتُ لَقِناً غَيْرَ مَأْمُونٍ عَلَيْهِ مُسْتَعْمِلًا آلَةَ الدِّينِ لِلدُّنْيَا وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ بِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِيَائِهِ أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ لَا بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ يَنْقَدِحُ الشَّكُّ فِي قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ أَلَا لَا ذَا وَ لَا ذَاكَ أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ سَلِسَ الْقِيَادِ لِلشَّهْوَةِ أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَ الِادِّخَارِ لَيْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّينِ فِي شَيْءٍ أَقْرَبُ شَيْءٍ شَبَهاً بِهِمَا الْأَنْعَامُ السَّائِمَةُ كَذَلِكَ يَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِيهِ».
درد حضرت این بود که تا من هستم بیایید راه آسمان را از من یاد بگیرید. انبیا و اولیا نیامدند فقط مسائل بشر را حل کنند، خود بشر اینها را میتواند به دست بیاورد. باید راههای آسمان را از آنها آموخت. لذا فرمود: «بموالاتکم علمنا الله معالم دیننا». معالم دین آسمانی چیست؟ امام حسین(ع) فرمودند من نماز را دوست دارم. در روایت دیگری فرمود نماز معراج مومن است. بنابراین اگر میخواهی به آسمان بروی نماز بخوان. اینها راه آسمان است و دریچههای آسمان را به روی تو باز میکند. استغفار، بخشش؛ اینها راههای آسمان است.
یک بحث هم در مورد دریا است. قرآن میفرماید: «ظلمات البر و البحر» یعنی تاریکیهای دریا و خشکی. مگر تاریکی دریا و خشکی با هم فرق دارد؟ هر دو تاریک است دیگر. یک زمان شما راه را گم میکنی ولی جای پایت محکم است و نهایتا همانجا میایستی. این ظلمات برّی است. یک ظلمات، ظلمات بحری است. لذا فرمود: «ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه» در اینجا معالم خودش سراغ تو میآید چون تو داری غرق میشوی و نمیتوانی دنبال معالم بروی.
انتهای پیام