کد خبر: 4230486
تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۱
تدبر در سوره حجرات/2

قرآن حدود اختیارات انسان را معین کرده است

هانی چیت‌چیان گفت: اینکه فردی بدون هیچ صلاحیت و شأنیت در امری، دخالت کند، از نظر قرآن مطرود است، همچنانکه در صدر اسلام برخی دخالت‌ها در امر خدا و رسول(ص) موجب شد تا در آیه نخست سوره «حجرات» تأکید شود که از پیامبر اکرم(ص) و خدا سبقت نگیرید.

قرآن حدود اختیارات هر فردی را معین کرده استبه گزارش ایکنا، دومین جلسه از سلسله‌جلسات تدبر در سوره مبارکه «حجرات» که با سخنرانی هانی چیت‌چیان؛ کارشناس قرآنی در پژوهشگاه رویان جهاد دانشگاهی برگزار می‌شود، متمرکز بر روی آیه نخست از این سوره بود؛ آنجا که خداوند می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ».
 
چیت‌چیان در این بخش از تدبر در سوره حجرات به مواردی می‌پردازد که نشانه‌ای از سبقت امت اسلام در رفتار، عمل و حتی گفتار به نسبت قول و گفتار پیامبر(ص) و خداوند دارد؛ امری که نکوهیده است و باید از آن اجتناب کرد. در ادامه خلاصه‌ای از آنچه در دومین جلسه تدبر در سوره حجرات بیان شده، بازگو می‌شود؛

گفته می‌شود که نباید در امور از خدا سبقت گرفت و این امر در مورد رسول خدا نیز که فرستاده اوست نیز صدق می‌کند؛ به هر حال نظام خداوند دقیق است و پس و پیش نمی‌شود و لذا مؤمنان نباید از آنچه که اجل است و محتوم امر و اراده الهی جلو بزنند.
 
ابتدا باید دید در صدر اسلام و در زمان حیات مبارک رسول اکرم(ص) چه اتفاقی افتاده است که در سوره حجرات به این موضوع پرداخته شده است؛ در نخستین برداشت گفته می‌شود، پیامبر از مکه به سمت مدینه به راه افتادند، کسانی گفتند که این هجرت بی‌معنی است در حالی که این دستور از جانب خداوند بوده است یا مطلبی دیگر اینکه وقتی ایشان خواستند به سمت خیبر بروند، کسی را به جای خود منصوب کردند و این امر نیز ارتباط مستقیم به خدا و رسولش دارد و کسی را حق دخالت در آن نیست، اما باز پیش‌دستی کردند و گفتند که ای کاش فلان کس را به جای آن کسی که منصوب شده است، انتخاب می‌کرد.
 
کار به جایی رسید که حتی در مورد فلان آیه و شأن نزول آن نیز  اظهار نظر کردند و مثلاً می‌گفتند که اگر خدا به جای این آیه، آیه‌ای با این موضوع را نازل می‌کرد کاربرد بیشتری داشت یعنی یک گام پا فراتر رفته و این بار نه‌تنها در کار پیامبر که در کار خدا هم دخالت می‌کردند.
 
اقدام دیگر از سوی تازه‌مسلمانان این بود که بعضاً برخی از عبادات را پیش از موقع آن انجام می‌دادند و با این فرض که این فریضه واجب ست و باید به جای آورده شود، حالا فرقی نمی‌کند که پیش از موعد اقامه شود و مثلاً نماز مغرب را پیش از غروب آفتاب به جای می‌آوردند.
 
سال نهم هجری سالی بود که میزان عهد و پیان و بیعت با رسول خدا به غایت خود رسیده بود و درست در همین زمان است که بنی‌تمیم نیز به پیامبر گرویدند و حالا که باید از جانب آنها نماینده مسئولی انتخاب شود و این انتصاب مستقیم باید با تأیید و نظر پیامبر صورت گیرد، گروهی پیش از آنکه پیامبر لب به سخن بگشاید در مورد انتصاب افراد اظهار نظر و گمانه‌زنی می‌کردند.
 
از آنچه که برای آن شاهد مثال آورده شد، می‌توان نتیجه گرفت که در بسیاری از موارد اتفاقاً اسلام مردم و امت اسلامی را تشویق به مشورت و اظهار نظر در موارد گوناگون می‌کند، اما اینجا بحث بر سر این است که در بسیاری از امور، جای بحث برای مردم باقی نمی‌ماند که حال آنها خواسته باشند در مورد آن اظهار نظر داشته باشند، چون تصمیم‌گیری و بیان نقطه نظرات در مورد این امور تنها در سطح لیاقت پیامبر و رسول خداست.
 
در بیشتر مواقع شاهدیم که افراد در انجام امور بیش از اندازه عجله دارند و امری را خیلی زودتر از مجالی که برای آن در نظر گرفته شده است، انجام می‌دهند؛ صرف نظر از اینکه توفیقی در اعمال فوری حاصل می‌شود یا نه اما باید گفت که همیشه هم انجام کار در مدت زمان کم و حتی زمانی زودتر از آن چیزی که برای آن انتظار می‌رود، هم درست نیست و همانطور که به تعویق انداختن انجام کارها درست نیست از نظر منطق اسلام نیز تعجیل در انجام امور نیز چندان اصولی نیست و می‌توان آن را مصداقی از «لاتقدموا» آیه نخست سوره حجرات دانست. البته نباید این موضوع را با زمانی که فردی در انجام امری پیش‌دستی می‌کند و اصطلاحاً در انجام آن پیشقدم است اشتباه گرفت کمااینکه چنین موضعی سبب می‌شود که فرد شأن مدیریتی پیدا کند و به خاطر همین است که از فرد جلودار و آن کسی که در پیشانی جماعتی قرار دارد با نام «امام» یاد می‌شود. 
 
اینجا نکته ظریفی را نیز باید مورد توجه قرار داد و آن اینکه تنها در انجام اموری می‌توان پیش افتاد که انتظار می‌رود از ناحیه ما سر بزند یا توقع انجام آن کار را جماعتی از ما داشته باشند وگرنه در اموری که ما نسبت به مداخله در آنها شأنیتی نداریم، همان اتفاقی می‌افتد که سوره حجرات به ما گوشزد می‌کند نمایان می‌شود و در آن از خدا و پیامبر سبقت نگیرید، چرا که تنها کسی که استحقاق مداخله در آن را دارند ابتدا خدا و بعد رسولانش هستند.
 
در احوال امام علی(ع) نقل است که ایشان زمانی بعد از جنگ صفین، پیروان خود را برای جنگ دوم با شامیان بسیج کردند در حالی که هیچکدام به این فرمان لبیک نگفته و زیر بار نرفتند و آن حضرت مجبور شد تنها به مسجد کوفه بازگردد؛ موضوع اینجاست که هیچ یک از مردم حق دخالت در امری که نسبت به آن صلاحیت نداشته ندارند و لذا این عده پیش از آنکه علی(ع) دستوری را صادر کند، خود نسبت به آنچه تشخیص می‌دادند، صلاح است پیش‌دستی کردند.
 
به هر حال در قرآن حدود اختیارات هر انسانی با جایگاه و مرتبه‌ای که برای او مشخص شده است، کاملاً معین است و اتفاقاً سخن این سوره هم آن است که تنها نسبت به آنچه نسبت به آن ولایت دارید و توان اظهار نظر در موردش را دارید، دخالت کنید و نه چیزی که اساساً ظرفیت پذیرش و تحلیل و تصمیم‌گیری در مورد آن را ندارید.
 
ادامه دارد ...
 
 
 
انتهای پیام
captcha