کد خبر: 4238084
تاریخ انتشار : ۰۲ مهر ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۳
تدبر سوره‌های جزء 30؛ نبأ

تفاوت میان تفسیر و تدبر قرآن

کارشناس و مدرس قرآن در نخستین جلسه تدبر در سوره نبأ با اشاره به اینکه هدف از برگزاری جلسات مسجد کوی دانشگاه تهران تدبر در قرآن است، تفاوت میان تفسیر و تدبر را بیان کرد.

فرق میان تفسیر و تدبر قرآنبه گزارش ایکنا، همزمان با بازگشایی مدارس و مراکز آموزش عالی، مسجد کوی دانشگاه تهران نیز از شب گذشته، شاهد برگزاری جلسات تدبر در سوره‌های قرآن است. این جلسات به همت مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران و با سخنرانی هانی چیت‌چیان؛ کارشناس و مدرس قرآن همراه است.

جلسات تدبر در قرآن مسجد کوی دانشگاه تهران، این بار حول محور مسائل تدبری سوره‌های جزء سی‌ است و شب گذشته یکشنبه اول مهرماه، نخستین جلسه از سلسله‌جلسات تدبر در سوره مبارکه نبأ برگزار شد.

چیت‌چیان در نخستین جلسه، بیشترین زمان را به ترجمه تحت‌اللفظی کلمات این سوره و اینکه اساساً مراد و منظور ذات باری تعالی از پرداختن به موضوعاتی که در آن طرح می‌شود، اختصاص داد که در ادامه به خلاصه‌ای از مباحث می‌پردازیم؛

هدف از برگزاری جلسات قرآنی کوی دانشگاه ترجمه نیست، بلکه تدبر است، هر چند که ترجیح بر آن است تا مروری بر سوره نبأ داشته باشیم تا ابتدا ببینیم این سوره با طرح این مسائل درصدد بیان چه نکاتی است. بعد به این مسئله بیاندیشیم که آیا طرح این مسائل در زندگی ما طی اعصار گوناگون تأثیری داشته و دارد؟

اختلاف نظر در مورد قیامت ناشی از تفاوت در برداشت‌هاست 

مصادف شدن این جلسه با ایام ولادت حضرت محمد(ص) که به حق او را باید رسول(ص) یعنی پیام‌آور حق و حقانیت دانست به فال نیک می‌گیریم، چرا که پیام این سوره نیز در مورد خبری بزرگ است که اتفاقاً در مورد آن سؤال می‌شود؛ خبری که برداشت‌ها و تلقیات متفاوتی در مورد آن وجود دارد و زمینه اختلاف میان آنهاست.

پیش از این مناسب است تا فرق میان تفسیر و تدبر را بیان کنم. تفسیر، مواجهه مستقیم با عبارات تا آنجا که بفهمیم منظور و مراد موضوعات مطرح شده، چیست؟ اما وقتی به دنبال انعکاس این اشارات در زندگی خود می‌گردیم و به تعبیر عامیانه چه دردی از زندگی را دوا می‌کند، اینجاست که وارد فاز تدبر در قرآن می‌شویم.

برای رسیدن به تدبر ابتدا باید به ترجمه و تفسیر قرآن روی بیاوریم، چرا که تا زمانی که متوجه نشویم عبارات قرآنی در حال سخن گفتن با ما در چه مورد و موضوعی هستند، قادر نخواهیم بود، ارتباطی میان آنها با زندگی شخصی و اجتماعی خود پیدا کنیم.

در بخش‌ها و آیات دیگر سوره «نبأ» خداوند پس از انذار در مورد آنچه پیش خواهد آمد و خبری بزرگ در راه است، به ذکر برخی مظاهر طبیعی در دنیا که هر کدام واسطه قرار، آرامش یا گذران زندگی موجودات و ابنای بشر معرفی شده، می‌پردازد، مثلاً اینکه زمین را گهواره‌ای قرار دادیم یا کوه‌ها را همچون میخ‌هایی در زمین استوار کردیم و حتی اشاره به خواب دارد که وسیله آرامش و راحتی موجودات و از جمله انسان‌هاست. آنچه بیان می‌شود و نظایر آن همگی مفاهمه‌ای است تا ما از راه ترجمه لفظی این عبارات قرآنی به آن دست پیدا کنیم و درست از جایی وارد فاز تدبر در قرآن می‌شویم که ممکن است این پرسش در ذهن هر یک از ما پیش آید. اینکه صحبت از خبر بزرگی است که اتفاقاً خارج از حد ادراک و فهم هر یک از ماست، چرا پس از آن خداوند همچون سوره مبارکه «الرحمن» در مورد مظاهری از نعمت‌هایی صحبت می‌کند که غیر قابل انکار هستند. مثلاً کدام فرد را می‌توان یافت که بگوید خواب مایه آرامش او نیست؟(البته مواردی استثناء‌ هم وجود دارد، اما قاطبه مردم اذعان به این امر دارند که خواب به آنها تسکین می‌دهد و موجب تمدد اعصاب می‌شود.)

مراد از خبر عظیم در قرآن، قیامت و رستاخیز است

مراد از آن خبر عظیم، قیامت و رستاخیزی است که نسبت به آن برای اهل ایمان بشارت داده می‌شود و برای کافران جز ترس چیز دیگری نیست. خداوند کافران را به واسطه اعمال ناشایست و کافرانه آنها در قیامت به عذابی دردناک به دوزخ می‌فرستد و آنها آنچه را می‌بینند چیزی جز نتایج و انعکاس اعمال ناشایست خود در این دنیا نیست. خدا هم در دادن پاداش به صالحان و هم در عتاب خود در مواجهه با کافران، جز از در رحمت و مغفرت خود وارد نمی‌شود و به همین دلیل است که در عتاب کافران چیزی بیشتر از آنچه آنها مرتکب به آن شده‌اند، بازخواست نمی‌کند و در پاداش نیکوکاران و صالحان به واسطه همان رحمانیت، چیزی بیش از استحقاق آنان ارزانی می‌کند.

بازگردیم به سؤالی که پیش از این به آن اشاره شد؛ اینکه آیا واقعاً نسبت به قیامت و رستاخیز آگاهی وجود ندارد که بنا به اشاره این سوره از آن پرسش می‌شود؟ و دیگر سؤال این که آنچه خداوند پس از طرح این موضوع یعنی انتشار آن خبر بزرگ، به آنها پرداخته و آنها را برمی‌شمرد، چه ارتباطی با اصل موضوع دارد؟

هر پدیده‌ای در دنیا می‌توانست ماهیت دیگری داشته باشد

نکته قابل تأمل اینجاست که خداوند در این سوره در بیان مظاهر طبیعی که اغلب نیز به ماهیت آن اشراف داریم از واژه «جَعَل» استفاده کرده است، یعنی آن را قرار داده یا مقرر کرده‌ایم و این به آن معناست که آنچه موجودیتش براساس این ماهیت قرار داده شده می‌توانست، ماهیت دیگری داشته باشد، اما اراده و عزم الهی چنین خواسته که اینگونه باشد.

برای درک بیشتر و بهتر این موضوع مثالی می‌زنم؛ همگی ما می‌دانیم که آب علاوه بر پاکی و طهارت، برای رفع عطش و تشنگی به کار می‌رود، حال تصور کنید که فردی در مقطعی از زمان به سبب بیماری یا هر عارضه دیگری که به آن دچار شده، هر میزان آب که می‌خورد رفع عطش نمی‌شود یا اساساً خوردن آب برای او مضر است. این فرد پس از گذر از آن مقطع، به ازای هر جرعه آبی که می‌خورد، خدا را شاکر است که آبی را بی‌دغدغه و مشکل خورده و اصطلاحاً آب خوش از گلویش پایین رفته است.

اتفاقاً خداوند از برشمردن این مظاهر طبیعی در قالب آیاتی پشت سر هم در این سوره قصد دارد تا ما را متوجه این موضوع کند که آنچه از هر پدیده‌ای انتظار داریم و مثلاً خواب مایه آرامش است یا روز که برای تکاپو و کسب روزی برای بنده در نظر گرفته شده است و مواردی مشابه دیگر همگی مبنایی دارند و آن فرضیات الهی است که هر کدام را با ماهیتی خاص تعریف می‌کند و در ادامه این مطلب را گوشزد می‌کند که خداوند قادر بوده تا آنها را به گونه‌ای دیگری در خدمت انسان و موجودات قرار دهد.

قیامت و برهم خوردن تصورات در مورد ماهیت پدیده‌ها

وقتی در این سوره، در مورد خبر بزرگی که هر کدام از ما تلقی و برداشت متفاوت و مخصوص به خود از آن داریم مطرح می‌شود، به آن معناست که تمامی آن برداشت برهم ریخته و تصویری را نمایان سازد که خواست و اراده الهی است و در آن هر پدیده ماهیتی متفاوت از آنچه تاکنون داشته، خواهد داشت تا جایی که مثلاً روایت مشهوری است که کوه‌ها متلاشی شده و چون پنبه حلاجی شده در فضا پراکنده می‌شوند.
 
ادامه دارد ...  
    
 
 

انتهای پیام
captcha