به گزارش ایکنا، جلسه دوم از مباحث تدبری در سوره مبارکه «تکویر» از سلسلهجلسات تدبر در جزء سی قرآن به همت مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران، شب گذشته یکشنبه 6 آبان در مسجد کوی دانشگاه برگزار شد و طی آن هانی چیتچیان؛ کارشناس و مدرس قرآن به بیان نکات دیگری پیرامون این سوره در ادامه مباحث طرح شده در جلسه نخست پرداخت.
چیتچیان در این جلسه با اشاره به آیه 22 این سوره مبارکه که میفرماید: «وَمَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ»(و رفيق شما مجنون نيست) منظور این آیه را پیامبر اکرم(ص) عنوان کرد و در پی بیان حقایقی که در زمان تبلیغ رسالت خود مطرح کرد، گروهی از مشرکان مکه، او را سفیه خواندند و حال باید دید که دلیل این امر چیست؟
عادات غلط؛ عامل دوری از زندگی الهی
خلاصه مطالب ارائه شده از سوی چیتچیان در جلسه دوم تدبر در سوره «تکویر» به قرار زیر است؛
«با مرور این سوره و پس از بیان برخی مطالب که در جلسه نخست عنوان شد با توجه به درک ما از عالم هستی و نظمی که در پدیدههای آن مشهود است، در نگاه نخست برای همه ما غیر ممکن به نظر میرسد؛ خورشید به تیرگی گراییده یا دریا جوشان شود و کوهها به حرکت درآیند و نظایر اینها، و در اینجا به یکباره صحبت از این امر به میان میآید که رسول خدا مجنون نیست! حال باید این پرسش مطرح شود که مگر کسی لقب دیوانه و سفیه را نسبت داده بود که قرآن درصدد نفی آن برآمده است؟!
پاسخ روشن است؛ زمانی که فردی (پیامبر) از میان قومی برمیخیزد و حقایق هستی و عالم را که دور از انتظار و ادراک انسانها در آن زمان است، مطرح میسازد، قطعاً واکنش این است که آنچه او میگوید، غیر واقع است و چون او واقعیت را نمیگوید، لذا باید در صحت سلامت او شک کرد تا جایی که برای او صفت مجنون به کار برده میشود و معنای تحتاللفظی آن در زبان عرب، فردی جنزده و دچار توهم است.
درست اینجا به دوگانه مطرح شده در آیات ابتدایی این سوره میرسیم و با فهرستی از وقایع روبهرو میشویم که با توجه به آنچه انسان در ادوار گوناگون زیست خود در جهان تجربه کرده است در تضاد بوده و لذا برنمیتابد، مثلاً جسمی مستحکم و پابرجایی همچون کوه توان راه رفتن داشته باشد؟ حال آن که از نظر قرآن این امر شدنی است.
به زبانی دیگر دایره ادراک بشر در مورد پدیدههای این دنیا در همان حد و حدودی است که یا خود آن را فهم کرده یا برآمده از مشاهدات و تجربیاتی است که از گذشتگان برای آنها نقل شده است یا از افرادی آنها را جویا شدهاند که در مکان وقوع آن پدیده بدون حضور ایشان، با چنین اتفاقاتی رویارویی داشتند. درک انسان نسبت به آنچه او را احاطه کرده از طریق حواس پنجگانه اوست.
طرح این مسئله به آن معنا نیست که از نظر قرآن تجربه کردن مطرود باشد، حال آن که کسب تجربه اتفاقاً توصیه خود قرآن است و از آن به عنوان ابزاری برای ادراک انسان یاد میشود، اما نکته این است که انسان به گونهای برای خودش واقعیت درست کرده که این امور را در تضاد با حقیقت میبیند و لذا تجربه معمولاً روایت واقعیات است و لزوماً حقایق را مطرح نمیکند.
تفاوت میان واقعیت و حقیقت عرصه جدیدی را پیش روی انسان در روز قیامت آشکار میکند؛ اموری مکشوف میشود که انسان در مواجهه با آنها غافلگیر میشود؛ جریانی نامعمول از بروز پدیدههایی متفاوت از آنچه انسان آنها را تجربه کرده است و قرآن به مواردی از آن در سوره تکویر اشاره کرده است.
مرز میان واقعیت و حقیقت بسیار باریک است و اینگونه نیست که تفاوت فاحشی میان آنها وجود داشته باشد؛ اما باید به این نکته اشاره کرد که حقایق عالم هستی غالباً از طریقی فطری و ذاتی ممکن است، برای انسان محسوس باشد و انسان در این دنیا هر اندازه هم که در عرصه علم و دانش و فناوری، به پیشرفتهایی نائل آید، باز این موارد در همان محدوده تجارب او برای رسیدن به واقعیات محصور میشود.
پیامبر اکرم(ص) به تعبیر قرآن به عنوان فرشتهای بزرگوار و بخشنده در حال ردیف کردن مجموعهای از حقایق عالم غیب برای مردم است، وعدههای صادقی که دیر یا زود محقق میشود و لذا ملاک سنجه انسان برای درک آنها نباید بر مدار تجارب و دستاوردهای دنیایی او استوار شود.
وقتی پیامبر(ص) اشاره به برخی حقایق میکند که پیشتر در حافظه تاریخی و تجارب اجتماعی و محیطی انسانها وجود ندارد، اما موجودیت آن بنا به قول صادق قرآن حتمی است و همین امر مبنا و شرطی میشود تا کلام خدا به واسطه پرداختن به آنها، حقانیت خود را ثابت کند، همواره گروهی و قومی نیز وجود دارند تا به دنبال بهانهای برای مردود کردن این دعوت به حق و حقیقت باشند و لذا از همان ابتدا پیامبر(ص) را با این اتهام که مجنون است چندان موجه ندانسته و امر او در جهت لبیک به دعوت حق را نیز رد کنند.
توجیه دیگری که ممکن است از سوی برخی افراد مغرض و بهانهجو مطرح شود، این است که مگر نه اینکه مجموعهای از این حقایق مطرح میشود تا ما به حقانیت دعوت پیامبر(ص) ایمان بیاوریم، پس چرا تحقق بخشی از آن به آینده وعده داده میشود؟ در همین دنیا پیش رویمان تحقق پیدا نمیکند که ما با مشاهده آنها امر برایمان در جهت حق و حقیقت این دعوت مسجل شود؟
در پاسخ باید گفت که اتفاقاً در صورت بروز چنین امری که دور از ذهن نیست، اصل توحید، عظمت پروردگار و آنچه که قرار است از جانب خدا در روز قیامت برخلاف تصور انسان تغییر ماهیت بدهد، به این واسطه دستخوش برخی گمانهها همچون سادهانگاری و کماهمیت جلوه داده شدن آن میشود، حال آن که در بینش توحیدی با فرض اینکه همه ما به شکل ذاتی و فطری به یک مبدأ و مبنای خاصی اعتقاد داریم، اتفاقاً هر آنچه که از سوی او به عنوان قول صادق مطرح میشود، باید بدون اما و اگر پذیرفته شود، چرا که او دانای به تمامی چیزهاست حتی اموری که از درک حسی ما نیز به دور است و روزگاری که همه پردهها فرو افتاد، همه آن حقایق نیز به عیان آشکار میشود.»
ادامه دارد ...
انتهای پیام